ای خسروی که بر درذهن توروح قدس
خود را بخیلتاشی تعریف میدهد
خادم نه ناقدی است که در رشته سخن
یکسان چو آسمان سره و زیف میدهد
باوی بصرف تهنیت امروز نقدهاست
وان جمله را کمال تو تزییف میدهد
زین شیوه خود نفس نتوان زد که قدر تو
تشریف را ز مرتبه تشریف میدهد