گنجور

 
اهلی شیرازی

گر آه کشم آن سگ کویم بسر آید

کز آه من سوخته بوی جگر آید

از ضعف چنانم که اگر ناله کشد دل

بیهوش شوم تا نفسی چند بر آید

دایم برهت پیش صبا دیده گشایم

باشد که دمی گردی از آن رهگذر آید

از درد تو چون ناله کنم خلق بگریند

هر ناله که از درد بود کار گر آید

جایی که کشی تیغ پی قتل محبان

اهلی اگرش ره بود اینجا بسر آید

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode