عالمی را تو به شوخی دل و جان سوختهای
ای پسر این همه شوخی ز که آموختهای
با دل زار مرا باز بسوزی بچه رنگ
که چو گل چهره به صد رنگ بر افروختهای
چشم من چون نگرد بیتو جمال دگران
که از آن سوزن مژگان نظرم دوختهای
همه آفاق خریدار تو زانند که تو
یوسف خود به زر ناسره بفروختهای
عاشق سوخته پروانه شد ای بلبل مست
تو چو سوسن به زبان عاشق دلسوختهای
اهلی از دانه اشکی چه غم از دل برود
با چنین خرمن غمها که تو اندوختهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق عاشقانه و ناامیدی شاعر میپردازد. شاعر از بیفایده بودن تلاشهایش در دنیا سخن میگوید و بر این باور است که حتی اگر همتی داشته باشد، هیچ چیز دیگری در دست نخواهد داشت. او عمر را بیقیمت میداند و بر این نکته تأکید میکند که عشق واقعی و معنوی نمیتواند از طریق تعلیم و تربیت مدرسه حاصل شود، بلکه نیاز به تجربهای عمیق و شخصی دارد. در نهایت، شاعر اشاره میکند که حتی در میخانه و در مجاورت پیران با تجربه، جایگاهی بالاتر از دیوارها و اشکال مادی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: عزیزم، تو با شوخی و لطافت، دل و جان شخصی را در آتش سوزاندهای. این همه شوخی را از کجا آموختهای؟
هوش مصنوعی: دل غمگین من را دوباره بسوزان با زیباییات، زیرا که تو مانند گل با چهرهای رنگارنگ و دلربا، آتش عشق را در وجودم روشن کردهای.
هوش مصنوعی: چشم من وقتی که تو را نمیبینم، زیبایی دیگران را نمیبیند، چون که سوزن مژگانت به چشمانم دوخته شده است.
هوش مصنوعی: همه جا و همه موجودات خواهان تو هستند، زیرا تو همانند یوسف، خود را به چیزهای بیارزش فروختهای.
هوش مصنوعی: عاشق به حالتی شبیه پروانه سوخت و از عشق دچار شد، ای بلبل سرمست، تو هم مانند سوسن، با کلامی عاشقانه از دل سوختهات صحبت کن.
هوش مصنوعی: از یک دانه اشک، چه غمی ممکن است از دل برود؟ با این همه غم و اندوهی که تو در دل ذخیره کردهای.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.