گنجور

 
اهلی شیرازی

ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم

دور از تو ز بیطالعی بخت سیاهیم

گر زندگی ما نه بدلخواه تو باشد

بالله که ما زندگی خویش نخواهیم

ما را کشی از هجر خود و زنده کنی باز

عیسی روانبخشی و ما زنده گواهیم

بر ما نگهت نیست بجز گوشه چشمی

ای آهوی چین کشته این نیم نگاهیم

در کوی تو چون کاه بهر باد نلرزیم

ما کوه غمیم از بد ایام نکاهیم

چون شمع فروغ دل ما ز آتش آهست

ما زنده ازین دود دل و آتش آهیم

ز آسوده دلی بر در میخانه چو اهلی

شاهنشه وقتیم و سگ بنده شاهیم