زهی به تیغ شجاعت گرفته عالم را
حدیث جنک تو جان تازه کرد ستم را
ابولمظفر منصور قاسم پرناک
که جرعه نوشی جامت نمیسزد جم را
غمی نماند جهان را بیمن دولت تو
شکست شادی فتح تو لشگر غم را
هنوز اینهمه آثار صبح دولت توست
تو آفتابی و خواهی گرفت عالم را
ببار گاه تو سر بر زمین نهد ورنه
چه جای بر سر کرسی است عرش اعظم را
دمیکه قهر کنی چون قضای کن فیکون
مجال نطق نماند مسیح مریم را
تو شیر معرکه و اژدهای رزم گهی
صلابت تو جگر پاره کرد آدم را
ز برق تیغ تو بگداخت لشگر دشمن
چو آفتاب برآید چه تاب شبنم را
محیط قهر تو جوشید و بیم طوفان شد
ز بسکه زلزله در دل فتاد زمزم را
حدیث رمح تو تا گفت باد در بیشه
گرفت لرزه چونی استخوان ضیغم را
مبارزان ترا روز جنگ و سرمستی
زره بس اینکه پریشان کنند پرچم را
مریض قهر تو جایی رسید تلخی او
که همچو شهد خورد زهر ناب ارقم را
بر.زگار تو ماتم نبود در عالم
بمرگ خویش عدو زنده کرد ماتم را
دل حسودترا زخم بهتر از رحم است
که مرده دل نشناسد ز نیش مرهم را
بدولت تو خلل کی رسد ز گریه خصم
بکوه و دشت خرابی نمیرسد نم را
اساس قهر ترا گوهر عدو بشکست (کذا)
زسنگ ژاله چه نقصان بنای محکم را
هر آن گدا که برد بهره یی ز نعمت تو
گدای خویش کند صد شه معظم را
قیاس قدر تو کردن چه کنه باری شد
که راه نیست در آن پرده هیچ محرم را
نگین ملک سلیمان نشان قدرت بس
گواه مهر نبوت بس است خاتم را
بظاهر ارچه در آیین عیش میکوشی
بباطن آیینه یی بایزید و ادهم را
سپهر مرتبتا، گوش کن غم اهلی
تو فهم اگر نکنی اینحدیث مبهم را
بخدمت از همه بیشم بقدر از همه پس
چرا زیاد بری خدمت مقدم را
اگر نه لطف تو باشد طمع ز کس نکنم
به نیم جو نخرم صد هزار حاتم را
همیشه تا چو رخ و موی نو خطای سنبل
نقاب لاله کند جعد زلف پر خم را
بهار عمر تو بادا شکفته تر هم دم
خزان غم نرسد این بهار خرم را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در وصف شجاعت و قدرت ابولمظفر منصور قاسم سروده شده است. شاعر از ویژگیهای برجسته او میگوید و به تأثیر مثبت او بر جهان اشاره میکند. او را چون آفتاب میداند که عالم را روشن میکند و به جنگ و دلاوریاش افتخار میکند. همچنین، نیروی قهر او باعث از بین رفتن دشمنان و شادی ملت شده است. شاعر به زیباییهای قدرت و عظمت او پرداخته و حتی اشاره میکند که با وجود چالشها و دشواریها، دستاوردهای او همیشه درخشنده خواهد بود. در نهایت، بر لزوم خدمت به او تأکید کرده و آرزو میکند که عمر او همیشه شکفته و شاداب باشد.
هوش مصنوعی: با دلیری و شجاعت، جهانیان را به یاد نبردی میاندازد که جانها را از ظلم و ستم تازه میکند.
هوش مصنوعی: ابولمظفر منصور قاسم پرناک کسی است که نوشیدن جام تو برایش مناسب نیست و او به مقام بالاتری نسبت به جم (شاهنشاه افسانهای) دست یافته است.
هوش مصنوعی: دیگر در جهان هیچ غمی باقی نمانده است، زیرا با حضور تو و خوشبختیات، شادی پیروزیات توانسته است سپاه غم را شکست دهد.
هوش مصنوعی: هنوز نشانههای بسیاری از آغاز موفقیت تو وجود دارد. تو همچون خورشیدی هستی که قرار است جهان را در بر بگیرد و روشن کند.
هوش مصنوعی: باران ببار، زیرا اگر زمین را نپوشاند، دیگر جایگاهی برای قرار گرفتن بر سطح عرش بزرگ الهی نخواهد بود.
هوش مصنوعی: زمانی که تو قهر میکنی و سرنوشت را رقم میزنی، دیگر فرصتی برای صحبت کردن باقی نمیماند برای مریم، مادری که عیسی را به دنیا آورد.
هوش مصنوعی: تو در میدان نبرد به مانند شیر قوی و در مقابل دشمنان همچون اژدهای قدرتمندی. گاهی شدت شجاعت و قدرت تو باعث شده که دلها را از ترس به درد بیاورد.
هوش مصنوعی: برق تیغ تو مانند آفتابی است که درخشش آن دشمنان را محو میکند، همانطور که نور آفتاب توانایی تاباندن بر شبنم را دارد و آن را از بین میبرد.
هوش مصنوعی: به خاطر قهر و غضب تو، محیط اطراف به شدت نگران و مضطرب شد و هرچقدر زلزله در دلها ایجاد کرد، انگار که آب زلال و جاری هم دچار تلاطم و طغیان شده است.
هوش مصنوعی: وقتی که باد از تیغ تو صحبت کرد، زمین لرزید و این موضوع، باعث ترس و لرزش استخوانهای شیر شد.
هوش مصنوعی: در روز جنگ و شادی، دلیران تو با زرهای که بر تن دارند، چنان قدرتی دارند که پرچم دشمن را به هم میزنند و آن را پراکنده میکنند.
هوش مصنوعی: بیمار قهر تو به مرحلهای از تلخی رسید که زهر ناب را مانند شهد مینوشد.
هوش مصنوعی: در روزگار تو، هیچ سوگواری در جهان نبود، اما به خاطر مرگ خود، دشمن ماتم و غم را در اذهان زنده کرد.
هوش مصنوعی: دل حسود اگر زخمی شود، بهتر از این است که مورد رحمت قرار گیرد. زیرا کسی که دلش مرده است، نمیتواند تفاوت بین زخم و مرهم را تشخیص دهد.
هوش مصنوعی: با وجود نعمت و رحمت تو، دشمن نمیتواند به ما آسیب برساند. گریه و اشک او در کوه و دشت نیز بر ما تأثیری نخواهد داشت و نمیتواند ما را تحت تأثیر قرار دهد.
هوش مصنوعی: اگر دشمنی تو را از هم بپاشد، مانند این است که سنگی از ژاله (برف) به پایه یک بنا آسیب زده باشد. این نشان میدهد که حتی کوچکترین و ظریفترین چیزها میتوانند به بنیانهای محکم آسیب برسانند.
هوش مصنوعی: هر کسی که از نعمت تو بهرهایی ببرد، خود را گدا و نیازمند تو میبیند و به همین خاطر همه پادشاهان و بزرگان را تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: معنی این بیت به این صورت است که هیچکس نمیتواند ارزش تو را با معیارهای معمولی بسنجند، زیرا در این عالم هیچ کس به رازهای درونی تو دسترسی ندارد.
هوش مصنوعی: این بیت به وضوح به قدرت و عظمت سلیمان اشاره دارد و بیان میکند که نشان و نماد سلطنت او (نگین) دلیلی بر قدرت و حکمتش است. همچنین به ارتباط او با نبوت و مقام معنویاش اشاره میکند. خاتم در اینجا نماد از دستاوردهای اوست که تأثیر عمیق و معنوی در تاریخ و فرهنگ دارد.
هوش مصنوعی: اگرچه در ظاهر سعی میکنی که در روش زندگی شاد و خوش بگذرانی، در باطن مثل یک آیینهای هستی که نشاندهنده حقیقت بایزید و ادهم است.
هوش مصنوعی: ای آسمان، توجه کن به درد و غمهای مردم عادی. اگر نتوانی این داستان پیچیده را درک کنی، به بیمعناییاش نمیرسید.
هوش مصنوعی: من به همه خدمت میکنم و به اندازهای از همه چیز دارم، پس چرا باید برای خدمت پیشی بگیرم؟
هوش مصنوعی: اگر محبت تو نبود، هیچگاه به کسی امیدی نخواهم داشت و حتی یک نیکوکار بزرگ را هم به هیچ قیمتی نمیخرم.
هوش مصنوعی: هر زمان که چهره و موی تازهای پیدا شود، زیباییهای سنبل باعث میشود که پیچش و زیباییهای زلفهای پر خم مانند جعدی دلربا جلوه کنند.
هوش مصنوعی: بهار عمر تو باید با شکوفایی بیشتری سپری شود و هرگز غم پاییز به این بهار شاداب نرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز فضل داشته آدمی و آدم را
ز صنع ساخته هشده هزار عالم را
منم که یافته ام ذوق صحبت غم را
به صبح عید دهم وعده ی شام ماتم را
ز لاف صبر بسی نادمیم، طعنه مزن
مروت که ملامت بلاست ملزم را
به لذت ابد ار زنم او دلا مژده
[...]
مَکِش زِ دستِ من، آن ساعدِ نِگارین را
که خون زِ دستِ تو، بسیار دَر دل است، مَرا
منم که داغ دلم دشمن است مرهم را
نمیدهم به شب قدر روز ماتم را
خدنگ یار مگر چاک سینهام بگشود؟
که سوخت شعله طوفان عشق عالم را
به گلشنی که نسیم دلم گذشته بر آن
[...]
چه غافلیست ز دور سپهر، مردم را
در آسیا بنگر خواب ناز گندم را
هزار همچو تو رفتند و آسمان برجاست
بسا سبو که شکستهست در قدم خم را
سپهر را خطر از رهگذار حادثه نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.