بحری که دلش منبع اسرار نهان است
شطاع جهان شیخ بحق روز بهان است
آن گلبن تحقیق که در مشرب عذبش
صد جوی ز سر چشمه توحید روان است
آن طرفه عروسان که پس پرده غیبند
از کشف عرایس همه بر خلق عیان است
گر مرده رسد بر در او زنده شود باز
او عیسی جانبخش و درش عالم جان است
سر بیشه عشق است درش ذروه رفعت
پای سگ این در بسر شیر ژیان است
اندیشه بمعراج کمالش نبرد راه
کو بیشتر از مرتبه فهم و گمان است
در سلسه معنی از آن گلبن توحید
بوییست که در خرقه پیر خرقان است
افروخته از شمع محبت اثر اوست
سعدی که چراغ دل صاحبنظران است
اهلی چو عیان است کمالش چه دهی شرح
آنجا که عیان است چه حاجت به بیان است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا هست جهان دولت سلطان جهان است
وز دولت او امن زمین است و زمان است
عدلش سبب ایمنی خُرد و بزرگ است
جودش سبب زندگی پیر و جوان است
از دولت او در همه آفاق دلیل است
[...]
آنی که به تو دیده دولت نگران است
ذات تو پسندیده سلطان جهان است
هستی تو جهان را به کفایت چو عطارد
شاید که ترا مرکز معمور نشان است
کز سنبله مخصوص شرف گشت عطارد
[...]
خاصیت عشقت که برون از دو جهان است
آن است که هرچیز که گویند نه آن است
برتر ز صفات خرد و دانش و عقل است
بیرون ز ضمیر دل و اندیشهٔ جان است
بینندهٔ انوار تو بس دوخته چشم است
[...]
گر پردۀ هستیت بسوزی به ریاضت
بیرون شوی زین ورطه که این خلق در آن است
پنهان شوی از خویش و ز کونین بیکبار
بر دیدۀ تو این سر آنگه بعیان است
این عالم نفی است، در اثبات توان دید
[...]
در شهر بگویید چه فریاد و فغان است
آن سرو مگر باز به بازار روان است
قومی بدویدند به نظاره رویش
وان را که قدم سست شد از پی نگران است
در هر قدمش از همه فریاد برآمد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.