گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
ادیب الممالک

همه اهل مشکو ز جا خواستند

میان را به خدمت بیاراستند

کنیزان سیمین بر سر و قد

غلامان مه طلعت با خرد

ز رخسارشان ماه تابان خجل

ز رفتارشان سر و بستان به گل

بگفتند کای بانوی کامجوی

از این پس دل غمگساران مجوی

بگفتند کای ماه گل چهر ما

چرا دیده پوشیدی از مهر ما

چسان بی فروغت بمانیم ما

شکیب از تو کی می توانیم ما