چه بانو نیوشید پیغام او
درافتاد لرزه بر اندام او
بغرید همچو یکی ماده شیر
نظر کرد در روی او خیر خیر
که اینان کجا مرد کار منند
اگر شیر نر، شیر خوار منند
مرا عار باشد از اینان گریز
ندارم بدل هیچ باک از ستیز
مگر حکم شهزاده کاری کند
سمند سواران غباری کند
وگرنه ز یحیی و اکبر کسی
نترسد که دیدم از اینان بسی
مرا نیست با حکم شهزاده تاب
کند خانه ام را به سختی خراب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.