گنجور

 
ادیب الممالک

چشم مست تو مگر یپرم بمب انداز است

یا ز ترکان صحیح النسب قفقاز است

چشم مستی که تو داری همه دارند ولی

این روش در همه ساده رخان ممتاز است

دست خالی زده ام توپ به سودای تو من

گر تو خیرم نکنی مشت من اینجا باز است

 
 
 
عرفی

بیدادگری روی تو اندازه ی راز است

این رشته به انگشت نپیچی که دراز است

عشق آفت سلطان بود، آرایش بنده

این مسأله در نسخه ی محمود و ایاز است

یا رب تو نگهدار دل خلوتیان را

[...]

کلیم

درِ صد زخم جفا زان مژه بر دل باز است

غمزه زان ناوک کج سخت درست انداز است

هرکه خودبین و خودآرا ز هنر بی‌خبر است

همچو طاووس که پر زینت و کم پرواز است

سر توحید ز زنجیر شود معلوم است

[...]

ملک‌الشعرا بهار

محتسب راهزن و شحنه کمند انداز است

جیش‌،‌ غارتگر و سرخیل‌ سپه جانباز است

ره به هر بدگهری‌، بدکهران را باز است

لوحش‌الله که به‌ هر حسن وطن‌ ممتاز است

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه