نادیده چنان مست تمنای تو گشتم
کاول قدم از عمر گرانمایه گذشتم
اندر طلب روی تو در دوزخ محنت
چون عابد گریان پی نادیده بهشتم
حسن تو چنان کوس طرب کوفت در آفاق
کز بام درافتاد به غوقای تو طشتم
خاک رهت از خون بصر گل کنم امروز
کز این گل پاکیزه سر شیشه سرشتم
تا روز دیگر کز سر خاکم بدمد خشت
امروز خط دوست بود سبزه کشتم
گیسوی خیالت به هوس بافتم ای وای
در گردنم افتاد همین دام که رشتم
اندر سر کوی تو من ای قبله عشاق
آسوده ز فکر حرم و دیر و کنشتم
پروانه صفت سوختم از آتش عشقت
بگذشت زسر آب وز پیمان نگذشتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.