زمانه کرد در این سرزمین غریبم باز
فکنده دور ز محبوب و از حبیبم باز
بجای آنکه چو طوطی شکر خورم ز لبش
قرین ناله و افغان چو عندلیبم باز
چراغ بزم وصال نگار خود بودم
که هجر سوخت بکام دل رقیبم باز
امید عافیتم نیست در خراسان چون
مریض گشته پری مهربان طبیبم باز
امیدوار چنانم ز آستانه قدس
که آستانه اقدس شود نصیبم باز
امیر یا عجب این شد که بعد چندین سال
بکوی آن صنم نازنین غریبم باز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.