زمانه کرد در این سرزمین غریبم باز
فکنده دور ز محبوب و از حبیبم باز
بجای آنکه چو طوطی شکر خورم ز لبش
قرین ناله و افغان چو عندلیبم باز
چراغ بزم وصال نگار خود بودم
که هجر سوخت بکام دل رقیبم باز
امید عافیتم نیست در خراسان چون
مریض گشته پری مهربان طبیبم باز
امیدوار چنانم ز آستانه قدس
که آستانه اقدس شود نصیبم باز
امیر یا عجب این شد که بعد چندین سال
بکوی آن صنم نازنین غریبم باز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل بیانگر احساسات دردناک شاعر است که در غیبت محبوبش دچار گمگشتگی و ناامیدی شده است. او در دوری از محبوب خود، به جای لذت بردن از عشق و وصال، در رنج و ناله به سر میبرد. شاعر به وضع خود در خراسان اشاره میکند که به خاطر دوری محبوبش، امیدی به بهبودی ندارد. او همچنان مشتاق دیدار محبوب است و نسبت به آستانه او امید دارد که دوباره به وصال برسد. در نهایت، به یادآوری سالهای دور و نازنین محبوبش اشاره دارد و حسرت دیدار او را در دل دارد.
هوش مصنوعی: سرنوشت من در این سرزمین غمانگیز باعث شده که از دوست و محبوبم دور بیفتم و احساس تنهایی کنم.
هوش مصنوعی: به جای آنکه مانند طوطی از لب او شیرینی بزنم، همراه با صدای ناله و افغانی، مانند بلبل از دوری او غمگینم.
هوش مصنوعی: در نور روشنی که از وصال معشوق حاصل شده بودم، به خاطر جدایی، دل رقیبم به آتش سوخت.
هوش مصنوعی: امید به سلامتی و تندرستیام در خراسان وجود ندارد، زیرا به علت بیماری، دلم برای مهربانی پزشکم، که شبیه پری است، تنگ شده است.
هوش مصنوعی: من به قدری امیدوارم که از درگاه پاک الهی، نصیبم دوباره به من برسد.
هوش مصنوعی: عجب است که پس از سالهای طولانی دوباره به سمت آن معشوق زیبا و دلبر خودم بازگشتهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.