ای شده در ره پی پذیره دارا
چند کند دل بدوری تو مدارا
این منم از نار فرقت تو سراپای
سوخته همچون وکیل صدر بخارا
لعل چو پیروزه کرده اشک چو مرجان
دیده عقیق یمان و رخ زر سارا
خونم در سینه شد طعام مناسب
اشکم در دیده شد شراب گوارا
بی تو نخواهد دلم جمال جمیلان
بی تو نبوسد لبم عذار عذارا
مغزم کاود سرود ترک غزلخوان
جانم کاهد جمال شوخ دل آرا
راندم از بزم خود عقیده عشرت
خواندم بر وی طلاق خلع و مبارا
مژه بخواری همی سنبد خاره
دیده بتاری همی شمارد تارا
چند بر این تن فلک پسندد خواری
مهلا مهلا نه من حدیدم و خارا
هیچکسم در تعب نسازد یاری
یارب ز این بیشتر ندارم یارا
جانم جانو سیار غم بستاند
گر ندهی دادم ای سلاله دارا
وه که مرا در حقت عقیده بود آنک
در حق عیسی شنیده ام ز نصارا
رشک برم بر مصاحبان تو چونانک
رشک ببردی هم بهاجر سارا
شاها بفراز قد و فتنه بیارام
ماها بفروز چهر و خانه بیارا
یا سوی یاران شتاب یا ز بنانت
مشکین فرما مشام باد صبا را
تو دل و جان و خرد ز صیدگه آری
شاهان دراج و اسفرود و حبارا
هر سو تازی سمند آیدت از پی
دلها اندر کمند همچو اسارا
تا نبود از شماره هیچ فزون تر
سال بقایت فزون بود ز شمارا
نوشند آن باده دشمنانت که گویند
نحن سکاری و ما هم بسکاری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر احساسی از عشق و دوری است. شاعر از غم فراق و سوختن در آتش جدایی صحبت میکند و میگوید که چطور دلش برای معشوق تنگ شده است. او اشکهایش را به اندازه شراب گوارا میداند و بدون معشوق، حتی زیباییها دیگر جذابیتی برایش ندارند. شاعر از فشارهای زندگی و بیکسی گله میکند و به یاد علاقهاش به معشوق، حسرت میخورد. در نهایت، او از یار میخواهد که به سوی دوستانش برود و زندگی را با شادی و زیبایی پر کند. شاعر همچنین به حسادت خود به دیگران که به معشوق نزدیکترند، اشاره میکند. کل شعر نشاندهنده عمیقترین احساسات عشق، درد و آرزو است.
هوش مصنوعی: ای دارا، در راه رسیدن به تو، چند بار باید دل آرام بگیرد و تحمل کند تا بتواند دوری تو را تحمل کند؟
هوش مصنوعی: من در آتش جدایی تو سوختهام و حالتی مانند وکیلی دارم که در صدر بخارا نشسته است.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و جذابیت چهره یک زن اشاره دارد. آن را میتوان اینگونه توصیف کرد: لبهایش مانند سنگی قیمتی سرخ و اشکهایش مثل مرجان است. چشمانش به زیبایی عقیق یمانی میدرخشد و چهرهاش به طلا میماند.
هوش مصنوعی: دل من مملو از احساساتی عمیق است، به طوری که درد و غم من به خون تبدیل شده و در سینهام کمکم به غذایی برای روح تبدیل میشود. اشکهایم نیز مانند شرابی گوارا در چشمانم ریخته میشوند، نشانی از احساسی عاطفی و غمگین که درونم لجوجانه جریان دارد.
هوش مصنوعی: بدون تو، دل من زیباییهای زیبا را نخواهد خواست و لبانم هرگز رخسار زیبا را نخواهد بوسید.
هوش مصنوعی: مغزم درگیر افکار و احساسات است و با شعر عاشقانه و زیبایی که از دل پرشورم نشأت میگیرد، روح و جانم تحت تأثیر جمال و زیبایی زندگی قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: من از جمع دوستان خود جدا شدم و به عشق و شادی پشت کردم؛ به او اعلام کردم که از هم جدا میشویم و روابطمان را تمام میکنم.
هوش مصنوعی: مژهها به خواب میروند و در غبار دیده، ستارهها را میشمارند.
هوش مصنوعی: چند بار باید این بدن را که فلک (آسمان) به آن اهمیت میدهد به ذلت بکشانیم؟ آهسته و آرام! من نه مانند آهن و نه مانند سنگ هستم که سخت و بیاحساس باشد.
هوش مصنوعی: هیچکس به اندازهی تو در دلم آرامش نمیآورد، ای یار. من بیشتر از این، از زندگی انتظار ندارم.
هوش مصنوعی: جانم به شدت در غم غرق است و اگر تو به من کمک نکنی، ممکن است جانم به خطر بیفتد، ای بهترین و با ارزشترین عزیزم.
هوش مصنوعی: من به حقایق عمیقی دربارهات معتقدم، همانطور که در مورد عیسی از مسیحیان شنیدهام.
هوش مصنوعی: من به دوستان تو حسودیم میشود، مثل اینکه تو به رقیبانی که با سارا بودند حسادت کردی.
هوش مصنوعی: ای شاه، قامت بلندت را به نمایش بگذار و به ما آرامش ببخش؛ ای ماه، چهرهات را درخشان کن و خانهات را زینت بده.
هوش مصنوعی: یا به سوی دوستانت برو یا بگذار عطر خوشی از موهایت به نسیم صبح برسد.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی به قدرت و حکمت الهی اشاره دارد که دل و جان انسانها را از هرگونه دشواری و گرفتاری نجات میدهد. در واقع، این مفهوم به این اشاره دارد که خداوند با قدرت، انسانها را از موقعیتهای سخت و ناامیدکننده رهایی میبخشد.
هوش مصنوعی: در هر طرف، اسب تند و شتابانی به سوی دلها میآید و آنها را به چنگ میآورد، مانند صیادانی که پرندهها را به دام میاندازند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که سالهای عمرت بیشتر از شمار کسی دیگر نیست، وجود تو از آنها بیشتر و با ارزشتر است.
هوش مصنوعی: بگذار آن کسانی که دشمن تو هستند از آن نوشیدنی گوارا بهرهمند شوند، زیرا آنها میگویند که ما در حالت intoxication هستیم و خودمان نیز به این حالت افتخار میکنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
درد سری میدهیم باد صبا را
تا برساند به دوست قصهٔ ما را
برسر کویش گذر کند به تانی
با لب لعلش سخن کند به مدارا
پیرهن ما قبا کند به نسیمش
[...]
شهره نه از عشق ما حدیث تو یارا
حسن تو مشهور ساخت قصه ی ما را
نکهت زلف تو خود خبر برد
یک مو از این ره خطا نرفت صبا را
با دل ما کرد ترک چشم تو یک رو
[...]
نور رخت شعله داده شمع هدا را
علم تو ظاهر نموده دین خدا را
خضر ز جوی تو برده آب بقا را
پنجه قدرت قبای صبر و صفا را
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.