ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۸۳ رخسارهات ای تازه گل گلشن روح نازک بود آن قدر که هر شام و صبوح نزدیک به دیده گر خیالش گذرد از سایهٔ خار دیده گردد مجروح
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات شاعر به توصیف زیبایی رخساره یک معشوق میپردازد که همچون گل تازهای در باغ است. او به نازک و لطیف بودن این چهره اشاره میکند و میگوید که اگر فقط خیال او به چشم بیفتد، دلش را میآزارد و به دلخوشیهایش آسیب میزند.
هوش مصنوعی: صورت زیبای تو، ای گل تازه، روحی نرم و لطیف دارد که به اندازهای ظریف است که هر شام و صبح به دل مینشیند.
هوش مصنوعی: اگر خیال محبوب به نزدیکی چشم برود، حتی در سایهٔ خار هم چشم به زخم خواهد نشست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اند رهمه عمر من شبی وقت صبوح
آمد بر من خیال آن راحت روح
پرسید ز من که چون شدی ای مجروح
گفتم که ز عشق تو همین بود فتوح
اندر همه عمر من بسی وقت صبوح
آمد بر من خیال آن راحت روح
پرسید ز من که چون شدی تو مجروح
گفتم ز وصال تو همین بود فتوح
عمری بادت کزو به رشک آید نوح
راحی به کفت کزو خجل گردد روح
شام همه شبهات به صبح آبستن
صبح همه روزهات ضامن به صبوح
اندر همه عمر من شبی وقت صبوح
آمد بر من خیال آن راحت و روح
پرسید ز من که چون شدی ای مجروح؟
گفتم که ز عشق تو همین بود فتوح
ای روی تو از لطافت آیینه روح
خواهم که قدح های خیالت به صبوح
در دیده کشم ولی ز خار مژه ام
ترسم که شود پای خیالم مجروح
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.