گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
 
 
رودکی

چشمم ز غمت، به هر عقیقی که بسفت

بر چهره هزار گل ز رازم بشکفت

رازی، که دلم ز جان همی داشت نهفت

اشکم به زبان حال با خلق بگفت

ازرقی هروی

ای رای تو با ضمیر گردون شد جفت

پیدا بر تو هر چه فلک راست نهفت

مدح چو تویی چو من رهی داند گفت

الماس خرد در سخن داند سفت

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از ازرقی هروی
قطران تبریزی

تا من بودم بود مرا دولت جفت

وین دولت بیدارم یک روز نخفت

بد گوی مرا طعنه چه بتواند گفت

الماس بابریشم که تواند سفت

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
عنصرالمعالی

گر شیر شود عدو چه پیدا چه نهفت

با شیر بشمشیر سخن باید گفت

آنرا که بگور خفت باید بی‌جفت

با جفت بخان خویش نتواند خفت

خیام

ای آمده از عالم روحانی تفت

حیران شده در پنج و چهار و شش و هفت

می نوش ندانی ز کجا آمده‌ای

خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از خیام
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه