از گریه اگر چه یار همدم نشود
آن نیست کزو سوز دلی کم نشود
از گریه ابر خار خشک اندر باغ
ز آتش برهد اگرچه خرّم نشود
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
از گریه اگر چه یار همدم نشود
آن نیست کزو سوز دلی کم نشود
از گریه ابر خار خشک اندر باغ
ز آتش برهد اگرچه خرّم نشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ترسم که دل از وصل تو خرم نشود
تا کار تو چون زلف تو درهم نشود
با من به وفا عهد تو محکم نشود
تا باد نکویی ز سرت کم نشود
عاقل آن است که سخرهٔ غم نشود
هر دم زغم بیهده درهم نشود
زیرا عرضی است غم که در مدت عمر
هر چند کزو بیش خوری کم نشود
یارب دل کس جز از تو خرم نشود
بی لطف تو کار خلق عالم نشود
گر نقد مراد هر دو عالم بخشی
هیچت ز خزانه کرم کم نشود
پاکیزهسرشت عاجز غم نشود
کار هنر از عارضه در هم نشود
هرچند شود آب، کم از جوشیدن
از جوشش بحر آب گهر کم نشود
باید که دلت ز غصه در هم نشود
از رفتن زر دستخوش غم نشود
این سیم و زرست خواجه این سیم و زرست
غم نیست که هر چند خوری کم نشود
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.