من گرفتم آفتاب از چارسو آید برون
روزکی گردد شب ماگرنه او آید برون
زرد رویی ها کشید از رویش امروز آفتاب
من نمیدانم که فردا با چه رو آید برون
بس که زلفش بر زبان می آورم نزدیک شد
کز زبانم چون زبان شانه مو آید برون
بوی زلفش را شنید از باد اینک برگ گل
با صبا از باغ بهر جستجو آید برون
گر تو را نقصی یست عاشق شو که کامل می شوی
گرچه بد باشد طلا زآتش نکو آید برون
می توانم ساخت با ناسازگاری های چرخ
کو کسی کز عهده آن تندخو آید برون
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل به بیان عشق و زیباییهای آن میپردازد. شاعر از آفتاب، زلف و زیبایی معشوق سخن میگوید و به احساسات و انتظاراتش اشاره میکند. او از زرد رویی معشوق در روز و تأثیر آن بر شب میگوید و به زیبایی و عطر زلفش اشاره میکند. شاعر تأکید میکند که عشق باعث ایجاد کمال و زیبایی در انسان میشود و گرچه زندگی دشوار است، با عشق میتوان بر آن غلبه کرد. غزل به نوعی نمایشگر تلاش انسان برای یافتن و تحقق عشق در دنیای پر از مشکلات است.
هوش مصنوعی: من توانستم نور آفتاب را به دست آورم، اما اگر او از چهار راه بیرون بیاید، روز به شب تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: امروز آفتاب چهرهی زردی از او نشان میدهد و من نمیدانم فردا با چه حالتی ظاهر خواهد شد.
هوش مصنوعی: به خاطر آنکه مدام از زیبایی و زلفش سخن میگویم، احساس میکنم که بهزودی این موضوع به نوعی از زبانم خارج میشود، همانطور که موها با شانه بیرون میآیند.
هوش مصنوعی: بوی زیبای موهای او را باد به همراه برگ گل به صبحگاه میآورد تا از باغ برای جستوجو بیرون بیاید.
هوش مصنوعی: اگر عیب و نقصی در تو وجود دارد، به عشق روی بیاور تا به کمال برسی. حتی اگر طلا از آتش بیفتد، باز هم نتیجهای خوب و باارزش خواهد داشت.
هوش مصنوعی: میتوانم کسی را بسازم که بتواند از پس سختیها و بیعدالتیهای زندگی برآید و به خوبی از این چالشها عبور کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.