هرچند شمع مجلسی، ای دل خموش باش
سر بر سر زبان نگذاری به هوش باش
سوسن نه ای به هرزه زبان آوری مکن
تا همچو گل عزیز شوی جمله گوش باش
لب بسته دار چون صدف از تلخ و شور دهر
وانگه که لب گشایی گوهر فروش باش
تا چند ژاژ خایی وافشای سر کنی
آتش نه ای تو خاکی رو پرده پوش باش
ای آن که ترک هرزهدرایی نمیکنی
رو چون دراز زخم زبان در خروش باش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.