پیر طریقت گوید: مزدور او است که بهشت او را حظ است و عارف او است که در آرزوی یک لحظه است مزدور در آرزوی حور و قصور عارف در بحر عیان غرقه نور یکی از عارفان را هنگام مردن گفتند برای شما در بهای آسمان گشوده بهشتها آراسته کنیزکان بر کنگره نشسته و همه می گویند نوشت باد عارف با زبان حال می گوید خدایا بهشت و حور را چه نازم اگر مرا نفسی دهی از آن نفس بهشتی سازم
بربندم چشم خویش و نگشایم نیز
تا روز زیارت تو ای یار عزیز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.