خواجه عبدالله انصاری » رباعیات شیخ انصاری (نقل از کشف الاسرار و انوارالتحقیق) » شمارهٔ ۲۸ اند رهمه عمر من شبی وقت صبوح آمد بر من خیال آن راحت روح پرسید ز من که چون شدی ای مجروح گفتم که ز عشق تو همین بود فتوح
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر در سحرگاه به یاد لبخند روحانی و راحتی میافتد. او از خود میپرسد که چرا چنین زخمی شده است و پاسخ میدهد که این زخم نتیجه عشق اوست، که برایش پیروزی به همراه داشته است.
هوش مصنوعی: در تمام زندگیام، یک بار در صبح زود، یاد کسی که آرامش روح من بود، به خاطر من آمد.
هوش مصنوعی: سؤال کرد از من که چطور مجروح و زخمی شدم، من پاسخ دادم که همین عشق تو برای من پیروزی بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رخسارهات ای تازه گل گلشن روح
نازک بود آن قدر که هر شام و صبوح
نزدیک به دیده گر خیالش گذرد
از سایهٔ خار دیده گردد مجروح
اندر همه عمر من شبی وقت صبوح
آمد بر من خیال آن راحت روح
پرسید ز من که چون شدی ای مجروح
گفتم که ز عشق تو همین بود فتوح
اندر همه عمر من بسی وقت صبوح
آمد بر من خیال آن راحت روح
پرسید ز من که چون شدی تو مجروح
گفتم ز وصال تو همین بود فتوح
عمری بادت کزو به رشک آید نوح
راحی به کفت کزو خجل گردد روح
شام همه شبهات به صبح آبستن
صبح همه روزهات ضامن به صبوح
اندر همه عمر من شبی وقت صبوح
آمد بر من خیال آن راحت و روح
پرسید ز من که چون شدی ای مجروح؟
گفتم که ز عشق تو همین بود فتوح
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.