گنجور

 
ظهیر فاریابی

سر ملوک جهان فخر دین تو آن شاهی

که ماه و مهر ز رای تو می برند شعاع

تویی که همت تو سر بدان فرو نارد

که با فلک بودش ملک کاینات مشاع

خدایگانا دانی که در ممالک تو

مرا نه باغ و سراسیت و نه عقار و ضیاع

چه واجب است که تا حشر همچنین باشد

به مجلس تو مرا لذت شراب و سماع

چنین خوش است که این آستانه را دو در است

یکی به کوی سلام و یکی به راه وداع

به طوع و رغبت خویش آمده به حضرت تو

رواست گر ببرم بی اجازت تو صداع

بر هر کجا که روم پادشاه نفس خودم

به علم و عقل توانگر به صبر و حلم شجاع

جنایتی نه که بی رسمیی کند شحنه

بضاعتی نه که دردسری دهد بیاع

من از زمین و زمان فارغم بحمدالله

نه رغبتی است به مال و نه حاجتی به متاع

ز خدمت تو یکی دستبوس نقد مرا

به از هزار برات و حوالت و اقطاع

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
خواجوی کرمانی

بسوز سینه رسند اهل دل بذوق سماع

که شمع سوخته دل را از آتشست شعاع

حدیث سوز درون از زبان نی بشنو

ولی چو شمع نباشد چه آگهی ز سماع

بچشم آهوی لیلی نظر کن مجنون

[...]

حافظ

قسم به حشمت و جاه و جلالِ شاه شجاع

که نیست با کَسَم از بهرِ مال و جاه نزاع

شرابِ خانگیم بس مِیِ مُغانِه بیار

حریفِ باده رسید ای رفیقِ توبه وِداع

خدای را به مِی‌ام شست و شویِ خِرقه کنید

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از حافظ
جامی

سحر که صوفی صبح از نشیمن ابداع

فکند بر کتف کوه طیلسان شعاع

صفای کاسه می برفروخت بزم طرب

نوای نغمه نی برگرفت راه سماع

درآمد از درم آن مه گشاده و بسته

[...]

نظیری نیشابوری

هنوز عارف و عامی نداشتند نزاع

که لای باده مقررر شد از برای صداع

مرید و مرشد و خادم تمام می دانند

که رند صومعه می می خورد به چنگ و سماع

غریب و عاشق و مستم خدا نگهدارد

[...]

فیض کاشانی

منم غلام به اخلاص آن امام مطاع

از اوست امر و ازین بنده امتثال و سماع

نه لوح سینه غباری ز دشمنی دارد

نه با کسی بود از بهر مال و جاه نزاع

به دل محبت آل نبی بس است مرا

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فیض کاشانی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه