ای مثال تو را زمین و زمان
کرده از راه امتثال مثول
دولتت را فتور ناممکن
حشمتت را زوال نامعقول
گشته پیش تو رام و آهسته
فلک تند و روزگار عجول
بر رخ آفتاب دولت تو
آسمان نانهاده داغ افول
در دلت نور کبریای خدای
بر تنت فر معجزات رسول
کرده بر وفق رای افلاطون
روح لقمان به قالب تو حلول
قلمت روز و شب کشان در پا
طره جعد و گیسوی مفتول
من بدان عزتی که نفس مراست
گشتم از خدمت ملوک ملول
سخن فضل می نیارم گفت
زانک او شعبه ای بود ز فضول
حاصل الامر مدتیست که نیست
بر در کس مرا خروج و دخول
ار چه ماندم بر آستانه تو
متردد میان ردّ و قبول
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر توصیفی از عظمت و مقام بلند یک شخصیت بزرگ است. شاعر به قدرت و شکوه او اشاره کرده و میگوید که حتی زمان و مکان تحت تأثیر این شخصیت قرار گرفتهاند. دولت و حشمت او نمیتواند دچار نقصان شود و همه چیز در عالم به آرامش و سکون در برابر اوست. برعکس، دنیا با سرعت و عجله در حال گذر است. شاعر همچنین به نور الهی در دل او و معجزات بر تن او اشاره میکند، و او را به افلاطون و لقمان تشبیه میکند. در نهایت، شاعر از بیتوجهی ملوک و فاصلهاش از آنان گلایه میکند و به حالت انتظار و بلاتکلیفی خود در برابر این شخصیت بزرگ میپردازد.
هوش مصنوعی: ای تو که زمین و زمان به خاطر تو شکل گرفتهاند و در برابر تو نمایان شدهاند.
هوش مصنوعی: شکست تو در دستیابی به موفقیت، باعث از بین رفتن شکوه و پالودگی تو خواهد شد.
هوش مصنوعی: زمانه و موقعیت به آرامی پیش تو میآیند، در حالی که روزگار با شتاب و سرعت در حال گذر است.
هوش مصنوعی: بر چهرهی تابناک تو، آسمان سرنوشت ما نشانهای از زوال و افول قرار داده است.
هوش مصنوعی: در دل تو نور عظمت خدا وجود دارد و بر جسم تو نشانههای معجزات پیامبر دیده میشود.
هوش مصنوعی: این جمله بیان میکند که روح لقمان، با کمک عقل و تفکر افلاطونی، به وجود تو در آمده و در قالب انسانی تو ظاهر شده است.
هوش مصنوعی: قلم تو هر روز و شب در حال نوشتن و توصیف زیباییهای موهای تابدار و فرخوردهی اوست.
هوش مصنوعی: من به خاطر ارزش و شأنی که برای خودم قائل هستم، از خدمت کردن به پادشاهان خسته و دلزده شدهام.
هوش مصنوعی: من از سخن فضل چیزی نمیگویم، چون او یکی از شاخههای فضول است.
هوش مصنوعی: مدتی است که نه کسی به سراغ من میآید و نه من از در خانه بیرون میروم.
هوش مصنوعی: هرچند مدتی است که در آستانه خودت ایستادهام و نمیدانم باید رد شوم یا بپذیری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دین حق را زابتدا زرسول
جز ابوبکر کس نکرد قبول
ازچه گشتم ترید و نامقبول
همچو عبدالله ابن سلول
با همه نزلهای صبح نزول
هم به استغفر اللهم مشغول
اِذا لَم یُعِن قَولَ النَّصِیحِ قَبُولُ
فَاِنَّ تَعَارِیضَ الکَلَامِ فُضُولُ
گوید آن کس در این مقام فضول
که تجلی نداند او ز حلول
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.