نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۲۰ - مولانا جلال الدین رومی
از بامداد روی تو دیدن حیات ماست
امروز باز روی تو دیدن چه دلرباست
از بامداد پیرهن نوحیوه ماست
امروز باز خشخش مخفی چه دلرباست
امروز روز خرمی و عید پوششست
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۲۱ - شیخ سعدی فرماید
روز وصلم قرار دیدن نیست
شب هجرانم آرمیدن نیست
چون زرم بهر نوخریدن نیست
چاره جز کهنه را دریدن نیست
یک تن بی لحاف و زیر افکن
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۲۲ - خواجه عماد فقیه فرماید
کسی بحضرت او ره نبرد وتنها نیست
جدانگشت زمانی زما و بی ما نیست
بحسن اطلس چرخی سپهر والانیست
مثال تافته خورشید عالم آرا نیست
ببقچه منگر کوتهی شد از والا
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۲۳ - خواجه حافظ فرماید
میان ما و جمالش محبت ازلیست
که حسن دوست قدیمی و عشق لم یزلیست
میان ما و مرقع محبت ازلیست
کوه ملمع رنگین و خرقه عسلیست
بجیب سر یقه در پرده دگمه پا برجای
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۲۴ - خواجه حافظ فرماید
اگر چه عرض هنر پیش یاربی ادبیست
زبان خموش ولیکن دهان پر از عربیست
ز اطلس فلکم پرده در طنبیست
بطاقچه مه و خور جام و کاسه حلبیست
بپرده شاهد کمخاو جلوه کرمیخک
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۲۵ - خواجه حافظ فرماید
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزهسرشت
که گناه دگری بر تو نخواهند نوشت
عیب قطنی مکن ای اطلس پاکیزه سرشت
تار او چونکه بپود تونخواهند نبشت
تو اگر توت نسب داری و او گر پنبه
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۲۶ - شیخ سعدی فرماید
این باد روح پرور ازان کوی دلبرست
وین آب زندکانی ازان حوض کوثرست
چشمم زروی بند در ایدل منور است
وزبوی عنبرینه دماغمم معطرست
کمخاچه حاجتست برو پیچک طلا
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۲۷ - سلمان ساوجی فرماید
هر دل که در هوای جمالش مجال یافت
عنقای همتش دو جهان زیر بال یافت
بر چتر مرغ قبه زر تا مجال یافت
قاف قطیفه شهپر او زیر بال یافت
خوش وقت آن سجیف که او بر کنار رخت
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۲۸ - خواجه حافظ فرماید
دل سرا پرده محبت اوست
دیده آئینه دار طلعت اوست
شمله کین عزتم زدولت اوست
گردنم زیر بار منت اوست
جان هوادار وصل خرگاهست
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۲۹ - سید جلال الدین عضد فرماید
جان ما دوری زخاک کوی جانان برنتافت
کوی جانان از لطافت زحمت جان برنتافت
باقزی تن جامه چون با ماه کتان بر نتافت
تافته تاب رخ شرب زرافشان برنتافت
جامه بین در زیر سوزن کوبزانو چون فتاد
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۳۰ - شیخ سعدی فرماید
کس بچشمم در نمیآید که گویم مثل اوست
خود بچشم عاشقان صورت نبندد غیر دوست
جز قبا و پیرهن نبود بعالم یارو دوست
تن درون پوستین باشد بسان مغزو پوست
با وجود دگمه در در گریبان هر که او
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۳۱ - من نوادر افکاره
عقلم بخیاط میکرد کنگاج
در رخت صوفی دامانش قیغاج
بند قبا تیر پیکانست دگمه
سوزن چو ناوک رختست آماج
از پادر آمد از دست شد دل
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۳۲ - خواجه سعدالدین نصیر فرماید
شاه حسنی از تو یابد زیب و زینت تخت و تاج
میفرستند از بهشت عدن حورانت خراج
شاه کمخا از سجیف و یقه دارد تخت و تاج
از برای دکمه اش دریا فرستد در خراج
محترم کرباس زردک بهر روی صوف شد
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۳۳ - کمال خجندی فرماید
خطت که بر خط یاقوت مینهم ترجیح
نوشته است بر آن لعل لب که (انت ملیح)
بزشم نرم که بر پنبه مینهم ترجیح
زفوطه برکت گردد این حدیث صریح
بجیب جامه مثقالی سفید خطیست
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۳۴ - شیخ سعدی فرماید
جان من جان من فدای تو باد
هیچت از دوستان نیاید یاد
صد عرقچین فدای طایقه باد
هیچ از قالبش نیاید یاد
چشم عین البقر بقد خیاط
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۳۵ - خواجه حافظ فرماید
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر بمهر بعالم سمر شود
یکچند پنبه دانه بخاکش مقر شود
گردد بسعی زوده و دستار سر شود
دستارها دگر همه با گیوها رود
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۳۶ - خواجه حافظ فرماید
سالها دفتر ما در گرو صهبا بود
رونق میکده از درس و دعای ما بود
سالها تا رتنم تافته کمخا بود
دل چون پرمگس شیفته والا بود
پیش ازان روز که والا شود آب سرسنگ
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۳۷ - سلمان ساوجی فرماید
سنبلش را تا صبا بر گل مشوش میکند
هر خم مویش مرا نعلی بر آتش میکند
قالبکزن چون رخِ والا منقش میکند
بهر شلوارِ زرافشان خاطرم خوش میکند
کرده در کار علم رفاف کاره مزی
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۳۸ - خواجه حافظ فرماید
کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد
یک نکته درین دفتر گفتیم و همین باشد
بخشد کهن آنکش نوپوشی ثمین باشد
یک نکته درین دفتر گفتیم و همین باشد
گرانکله چون خاتم آرم بسر انگشت
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۳۹ - خواجه حافظ فرماید
واعظان کین جلوه بر محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند
نازکان کین موزهٔ برجسته بر پا میکنند
چکمه را بهر تنعم زیر و بالا میکنند
یارب این نوخلعتان با میلک و میخک رسان
[...]