گنجور

حاشیه‌ها

محسن جهان در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۳۰ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۱۹ دربارهٔ رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۰۴:

شاعر نامدار قرن سوم در این تک بیت بسادگی از غفلت انسان ها می‌گوید؛

می‌فرماید همه ما افراد بنی بشر راه خسران و دنیا پرستی را‌ در پیش گرفته‌ایم، و اشاره می‌کند این جهان و تمام متعلقات آن از قبیل مال، جاه، شهرت و... به مثابه بت‌های ساختگی ماست و انسانها به مانند بت پرستان هستند. 

این بر خلاف پیمانی است که در روز الست بشر با خداوند خود بسته و آنرا فراموش نموده. 

در بخشی از آیه ۱۷۲ سوره‌ مبارکه اعراف آمده است: "أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ ۖ قَالُوا بَلَیٰ" خداوند می‌فرماید آیا من پروردگار شما نیستم و همه گفتند بلی.

روح الله پیمانی در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۳۰ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۰۰ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۴۸ - جولای خدا:

سلام ظاهرا در قسمت اطلاعات شعر جولای خدا وزن شعر اشتباه مفاعیلن مفاعیلن فعولن ثبت شده ، فاعلاتن فاعلاتن فاعلات صحیح به نظر می رسد

فرشید تلاتوف در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۳۰ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۱:۵۸ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:

کامجویی غیر ناکامی ندارد ...

بیت سوم به ما میگه که هر چقدر برای رسیدن به آرزوهای نفسانی تلاش کنید چیزی نصیبتان نمیشود مگر زخمی که بر روح خود وارد کردید مثل چیدن گل که خرابی دست شما نیشتر میزند.....

فرشید تلاتوف در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۳۰ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۱:۵۶ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:

عیشِ شیرین را بوَد در چاشنی ...

حسرت گذشته را نخوریم از زمان حال لذت ببریم معنی غزل

فرشید تلاتوف در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۳۰ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۱:۵۴ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:

هیچ کار از سعی ما چون کوهکن ...

کوهکن اشاره به فرهاد است شاعر می کوید همانطور که فرهاد با وجود کندن کوه به مقصود خود یعنی وصال شیرین نرسید ما هم از سعی بیهوده برای رسیدن به خوشبختی در این دنیا به جایی نمی رسیم

 

reply flag link star_border

ابوالحسن نجوا در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۳۰ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۱:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۳:

به تازگی درس‌گفتار شرح غزلیات شمس دکتر عبدالکریم سروش در فضای یوتیوب بارگزاری شده است و نخستین غزلی را هم که شرح کردند همین غزل است. البته در سه جلسه نخست به بحث کلیات و ویژگی‌های دیوان شمس پرداختند که به نظرم شنیدن ودیدن آن هم لازم است برای درک و فهم بهتر اشعارمولانا در دیوان شمس
پیوند به وبگاه بیرونی

سینوس در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۳۰ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۰:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱:

با سلام. در خصوص بیت «در کارِ گلاب و گل حکمِ ازلی این بود/ کاین شاهدِ بازاری وان پرده نشین باشد» بنظر میرسد نسخه‌ی کان شاهد بازاری، وین پرده نشین باشد صحیح‌تر باشد. در اسناد و تصاویر هر دو حالت موجود است، اما دلایل:

شاهد زبانی: همخوانی آوایی شاهد و بازار - وین و نشین
                   2 تکرار کین در ابتدای مصراع دوم دو بیت پشت سر هم، بدون دلیل و توجیه معنایی بوده و نازیبایی  دارد.

شاهد معنایی: شاهد بازاری برای گلاب بکار رفته و پرده نشین برای گل. بجهت جایگاه کلمات و فاصله آنها از ابتدای مصراع دوم و همچنین درنظر گیری تشبیه مورد نظر شاعر، قاعدتا بایستی ابتدا آن (نشانگر دور بودن) و سپس این (بجهت نزدیکتر بودن گل به مصراع دوم) آمده باشد.

سفید در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۳۰ دی ۱۴۰۱، ساعت ۰۷:۴۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:

 

از شاهکارهای حافظ. شاهکاری بسیار غم‌انگیز...

 

گر نکته‌دان عشقی بشنو تو این حکایت...

 

محمدجواد مرادی در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۳۰ دی ۱۴۰۱، ساعت ۰۱:۱۵ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:

بسیار عالی

مژده ظهرابی دهدزی در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ دی ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۴۱ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۴ - زاری کردن فرهاد از عشق شیرین:

ز معروفان این دام زبون‌گیر بر ...

اینجا دام زبون گیر چه مفهومی داره؟ و به طور کلی معنی بیت 39 چیست؟

مهدی فصیحی در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ دی ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۵۰ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۱۹۹:

وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن  هست

 

ابوتراب. عبودی در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ دی ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۳۱ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۵:

باسلام وعرض ادب محضر استادان فرهیخته وگرامی،، تضمین غزل ِ ز دودیده خون فشانم، تقدیم به محضر شما  فرهیختگان بزرگوار.

 

به من ِ حقیر ِ مسکین، چه شود ، نظر نمایی؟

نـــروم طـریق ِ دیگــــر ، تو دلیل و رهنمایی

به گمانم ای مــَــــه من ، نرسد فغان به جایی

( ز دو دیده خون فشانم، زغمت شبِ جدایی

 

چه کنم که هست اینها ، گُلِ بـاغ ِ آشنایـــی

 

بـه امیـد ِ آنکه روزی بــرسم بــه لا مکانت

به صفای روی نیکان ، به شُـکوه خسروانت

بـه وفـای عهـد ِ خوبان، بـه مکان جاودانت

(همه شب نهاده ام سر،چو سگان برآستانت

 

کـه رقیب در نیایـد بـه بهانه ی گدایــی ))

 

لب ِ  لعل  و  زلف یـارم ، گــره از دلم گشایـد

خط و خال و خنده ی او ،به دلم شرَر فزاید

ز کمانِ ابــــروی ِ وی ، غم و غصـه می زداید

(مـُـژه ها وُ چشم ِ یارم، به نظر چنان نماید

 

که میان ِ سنبلستان  چَرد آهوی ختایی))

 

دل ِ بی قرار ِ محزون شب و روز در گداز است

غم ِ دل درون ِ سینه ، چـو سوار ِ یکّه تاز است

شب و روز دستِ حاجت،به سوی خدا دراز است

(در ِ گُل ستان ِ چشمم  زچه رو همیشه باز است؟

 

به امید ِ آنکه شاید تو به چشم ِ من در آیـی ))

 

شده کار ِ من مـداوم غم ِ هجر ِ یار خوردن

ز غم ِ فراق و هجران شده دل بسان ِ گلخن

چه خوش است مهر ِ دلبر به دل ِ غمین سپردن

( سر ِ برگِ گل نـدارم ز چـه رو روَم بـه گلشن

 

که شنیده ام ز گلها همه بوی بی وفایی))

 

ز غم ِ فـراق و هجـران دل ِ بی قـرار غمگین

به صفای نیک مـردان ، سحری بیا و بنشین

که شکایتی ندارم،نه ز تـو، نـه دیـن و آیین

(به کدام مذهب است این،به کدام ملت است این

 

که کـُشند عاشقی را ، که تو عاشقم چرایی))

 

ز شراب ِ لایـزالــی  قـدحی می ام ندادند

بـه مکان ِ خسـروانـی ، ره رفتنم نـدادنـد

ز گل ِ بهـار ِ بُستان  گل ِ نـرگسم نــدادنــد

(به طوافِ کعبه رفتم  به حـرَم رهَم ندادند

 

که برون ِ در چه کردی که درون ِ خانه آیی؟))

 

بـه مساجــدِ عبـادت همـه در نیاز دیـدم

چو به خانقه رسیدم همه حُـقّه باز دیدم

به طوافِ کعبه ی دل همه در گـُـداز دیدم

(بـه قمار خانـه رفتـم همـه پاکـباز دیـدم

 

چو به صومعه رسیدم همه زاهد ِ ریایی))

 

غم ِ دل فرو نشانـدم چو مُحاق آخـر آمد

به دلم نـوید دادم ،چو هلال ِ مـَـه بـرآمد

ز صبا شنو (عبودی) که شمیم ِ دلبـر آمد

(در ِ دیر می زدم من، که ز در نـدا بـرآمد

 

که: در آ ، در آ (عراقی)که تو خاص از آنِ مایی))

 

با احترام،چاپ دوم دیوان ابوتراب عبودی

 

جعفر عسکری در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ دی ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۳۰ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۲۹:

اندر شکستن و افتادن دندان معشوق:

 

گر شد گهری ز لعلِ نوشینت، کم

یک ذرّه نشد ز حسن و تمکینت کم

صد ماه ز اطرافِ رخت می‌تابد 

گو باش ستاره‌ای ز پروینت، کم

رسول کوهساری در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ دی ۱۴۰۱، ساعت ۲۰:۲۰ در پاسخ به پیمان دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۴:

دقیقاهمین شعری ک شما فرمودین درسته.

فریستا در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۹:۵۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اندر آفرینش عالم:

ابر ده و دو هفت شد کدخدای گرفتند هر یک سزاوار جای

منظور از داد و دو ، دوازده صورت فلکی است که به ترتیب ذکر می کنم، بره، گاو، دو پیکر، خرچنگ، شیر، خوشه، ترازو، عقرب، کمان، بزغاله، آب ریز و ماهی و منظور از 7 تا، هفت ستاره ماه، ناهید، خورشید، بهرام، مریخ، مشتری و زحل هستند.

برگرفته از کانالِ تلگرامیِ shuhnumeh1

 

فریستا در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۵۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اندر آفرینش عالم:

پدید آمد این گنبد تیز رو شگفتی نمایندهٔ نو به‌ نو

راز های آفرینش، بسیار گران بها هستند، زیرا مهتر و کهتر را در آسمان نشان می دهند. ابتدا یک گنبد چرخان وجود دارد( برای درک بهر این موضوع باید بدانیم که خورشید و سایر ستاره ها در آسمان به دورِ زمین می چرخند و این را می توانید با رصدِ این ستاره ها در طیِ ساعت های شب و در روزهای متوالی رویت کنید(و اینست معنیِ خرد، تا که چیزی را خود ندیدید باور نکنید و فریب نخورید، فریب ناسا در این مورد از همه آشکار تر است.))

همه ی ستاره ها به دورِ زمین و حولِ ستاره یِ پردیس می چرخند، ستاره پردیس را پرگارِ آسمان بدانید.از بین این ستاره ها 12 صورت ِ فلکی به گنبد وصل هستند و چسبیده به آن ولی 7 سیاره جدا و هر کردام در مدارهای جداگانه در حالِ چرخشند. (7 سیاره یا 7 ستاره ی کدخدا، ماه، خورشید، ناهید، تیر(عطارد)، بهرام، مشتری و زحل)

این دوازده صورتِ فلکی مهتر هستند بر 7 تا ستاره. 

تمامیِ این دوازده بخشِ آسمان و 7 ستاره بزرگ هر کدام می بایست در جایگاهِ خویش بنشینند تا آفرینش گوهر پنجم روی دهد.

برگرفته از کانالِ تلگرامیِ shuhnumeh1

سفید در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۴۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹:

 

شب‌ها گذرد که دیده نتوانم بست...

 

فریستا در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۴۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اندر آفرینش عالم:

گهرها یک اندر دگر ساخته ز هر گونه گردن برافراخته

در خصوصِ این جفت سروده باید گفت که راهِ آفرینش و رشد و گردن برافراختگی، در درست قرار گرفتنِ هر گوهرِ در جایگاهِ خویش است. 

برگرفته از کانالِ تلگرامیِ shuhnumeh1

سفید در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۴۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸:

 

پنداشت که بعد از آن مرا خوابی هست...

 

فریستا در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۳۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اندر آفرینش عالم:

و زان پس ز آرام سردی نمود ز سردی همان باز تری فزود

به شرحِ بیتِ قبل مراجعه شود.

برگرفته از کانالِ تلگرامیِ shuhnumeh1

۱
۷۳۹
۷۴۰
۷۴۱
۷۴۲
۷۴۳
۵۲۷۱