گنجور

حاشیه‌ها

سینه سوخته در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۷ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۰۱:۰۷ در پاسخ به رضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:

درود بر رضا ساقی. وجودت غنیمتی‌ست یا همون مرسی که هستی 🍺🌷❤

مجتبی در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶:

به نظرم این شاه بیت معرفتی هست:

چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدیست

آن به که کار خود به عنایت رها کنند

ابوتراب. عبودی در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۳۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۲:

باسلام و عرض ادب و ارادت محضر شما استادان فرهیخته و عزیزان جان.

 

ای نازنین دلدار ِ من ،عشقی؟ بگو،جانی؟ بگو

وَندَر میان ِ جان و تن ،گـر جان ِ جانانـی  بگو

دل ریش ریشم کرده ای،بی خود ز خویشم کرده ای

گر بـر دل ِ مجروح ِ من ، دارو و درمانـی بگو

ای یوسفِ کنعان ِ ما ، ای موسی ِ عمران ِ ما

ای درد و  هم درمان ِ ما، عیسای دورانی بگو

دردت به جانم ای پری، بایک نگه دل می بری

لیکن نهانـی از نظـر ،  از ما گـریـزانــــی بگو

ازهجر رویت  ای صنم،مجنون تر ازمجنون منم

لیلای بـی همتای من ، آرامـه ی جانـــی بگو

شمسُ الضُْحیٰ ای آفتاب، رخ از(عبودی)بر متاب

بینا شد از تـو دیده ام، نور دوچشمانی بگو

 

با احترام،چاپ دوم دیوان ابوتراب عبودی

 

 

 

Mahmood Shams در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۹:۵۸ در پاسخ به حسن حضرتی پور دربارهٔ ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۵:

با سلام و عرض ارادت ، 

جناب حضرتی پور سپاسگزارم از توجه و لطف شما  ، بسیار خرسندم و افتخار می کنم که افرادی چون شما در کشور عزیزمان ایران اسلامی دبیر هستید و دبیری  معتقد و آگاه به تمدن ، اصالت و فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی ،

انشالله همیشه سلامت و خوش و برقرار باشید 🙏❤️💐

Mahmood Shams در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۹:۴۳ در پاسخ به رند تشنه لب دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۱:

با سلام و احترام 

دوست عزیز در  بیت مطلع آمده شب وصل است و طی شد نامه هجر ، یعنی فراق و دوری به سر آمد و شب وصال و دیدار رسید ، شاید شما با شعر یا غزل دیگری اشتباه گرفتید یا جای هجر و وصل را در خوانش و ذهن خود تغییر دادید 

بیدل بی نشان در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۹:۱۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳:

جااااااان ِ من سعدی 

حضرت عشق 

روح و ریحان در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۹:۰۶ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » دوبیتی‌ها » آهو:

بیخیال خواهشا، بخونید و لذت ببرید، چی گفته انصافا

مهدی اعتصام السلطنه در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۹:۰۱ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۸۱ - جوجهٔ نافرمان شاعر نامشخص:

سلام این شعر از بانوی بزرگ ادبیات شعر پروین اعتصامی است که به علت درخواست چاپ یکی از اشعار ایشان در کتاب مدارس چاپ شده است.البته پیش از این شعرهای ایشان در مجله دانشکده تألیف ملک الشعرای بهار چاپ می‌شد اما بدون درج عنوان شاعر به خصوص مخالفت های یوسف اعتصام الملک به علت کمتر دیده شدن زنان در جامعه که بعدها حتی خود پروین اعتصامی هم از این موارد امتناع می‌کردند به عنوان مثال در کتاب طلایه مجتبی فاطمی که پس از کشف حجاب رضاخانی از همه شاعران درخواست شعر و مطالب برای چاپ موضوعات در این کتاب بهره برد.و یا نهضت بانوان،خود بانو پروین اعتصامی اشعار را خودشان قرائت نمیکردند و یا کانون بانوان ایران.

رضا از کرمان در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۱۸ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۹۱:

به قسمت ازلی باش از جهان ...

سلام 

سروران گرامی در بیت دوم این غزل نکته‌ای عرفانی اخلاقی وجود داره که لازم دیدم در خصوص آن توضیحاتی را ارایه نمایم همانطور که مستحضرید قدما بر این باور بودند که زمانی یک قطره باران در دل صدف در دریا قرار بگیره تبدیل به مروارید میگرده وشاهد بر این مدعا در ادبیات فارسی فراوان است از جمله سعدی در بوستان در بخش چهارم در باب تواضع این موضوع را آورده انجا که در شعری با مطلع زیر میگه :

یکی قطره باران زابری چکید

خجل شد چو پهنای دریا بدید

تا در چند بیت بعد به این موضوع اشاره میکنه

سپهرش به جایی رسانید کار

که شد نامور لو لو شاهوار

یا در جایی دیگر گفته:

سعدی دل روشنت صدف وار 

هر قطره که خورد گوهر آورد

یا آنجا که حافظ میگه:

گریه شام وسحر شکر که ضایع نگشت

قطره باران ما گوهر یکدانه شد 

یا بگفته سهراب سپهری:

قطره‌ای بودم چو رفتم در صدف گوهر شدم

تا گرفتم خلوتی تاریک ،روشن‌تر شدم

یا در جایی دیگر از صائب :

عشق را باهر دلی نسبت به قدر جوهر است

قطره بر گل شبنم ودر قعر دریا گوهرست

یا طغرای مشهدی میگه:

در صدف در شیوه همت نژادی کم مباش 

قطره ای گر می‌ستانی، در عوض گوهر بده

یا شاهدی از مولانا:

چون قطره از وطن خویش رفت وباز آمد

مصادف صدف او گشت و شد یکی گوهر 

حالا بااین باور جناب صائب تبریزی به این نکته اشاره میکنه که ظواهر دنیوی ومال ومنال ومکنت دنیا چیزی به ارزش واقعی شما که همانا روح خدایی شماست ودر صدف سینه واندرون شما قرار داره نمی‌افزاید پس به مقدرات وقسمت الهی راضی باش وحریص دنیا نگرد

وهمچنین عماد الدین نسیمی گفته

آدمی را معرفت باید نه جامه از حریر

در صدف بنگر که اوراسینه،پر از گوهر است

نکته دیگر اینکه با اینکه صدف در دل بحر قرار گرفته فقط قطره باران قابلیت گوهر شدن رادارد اگر نه دریا مملو از قطرات آبه  ودر اینجا خواجوی کرمانی میگه:

از هزاران دل یکی را باشد استعداد عشق

تا نگویی در صدف هر قطره‌ای گوهر شود

باز از صائب 

گرچه همخانه دریای گرامی گهرم 

چون صدف دانه روزی ز سحاب است مرا 

پس با این تعابیر وظیفه هر فرد محافظت از گوهر درونی خودشه  واین فرصتی است که فقط در طول حیات دنیوی وجود داره و حافظ میگه:

زمان خوشدلی دریاب دریاب 

که دایم در صدف گوهر نباشد

ومولانا میگه:

در خاک میامیز که تو گوهرپاکی

در سرکه میامیز که تو شکر وشیری

و  در پایان عرایضم به امید اینکه همه از گوهرهای خدادای درونمان منتفع باشیم این بیت فردوسی رو به دست اندرکاران سایت گنجور تقدیم میکنم:

به جای درم زر وگوهر دهیم

سپاسی ز گنجور بر سر نهیم

 

در پناه حق شاد وسربلند باشید 

 

احمد رحمت‌بر در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۴۱ دربارهٔ ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۱۱:

خاصه خان. [ خاص ْ ص َ / ص ِ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) لقبی که بحلاق و گرای خاص شاه یا حاکمی می دادند. لقب حلاق شاهی یا امیری. لقب حلاق و سلمانی سلاطین قاجار.

مودود: دوست داشته شده، محبوب

م ر ن در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱:

در خصوص مصرع سپهر برشده پرویزنیست خون افشان، لازم دانستم توضیحاتی ارائه بدم.

در این مصرع سپهر به پرویزنی خون افشان تشبیه شده، پس نمی توان برشده را صفت خوبی مانند برافراشته برشمرد.

پس معنی برشده چیست؟

ابتدا به مصرع "باشد که از غیب چراغی برکند خلوت نشینی" توجه کنید، اینجا برکند یعنی روشن کند یا آتش کند.

اکنون واضح است که برشده حالت مجهول برکند است.

پس برشده یعنی آتش گرفته، شعله ور شده.

معنی مصرع:

سپهر آتش گرفته، پرویزنی خون افشان است.

Mokoshle در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۰:۳۴ در پاسخ به میلاد دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۱:

لطفا از چیزی اطلاع ندارید نظر ندهید زمانی که سعدی عزیمت میکنه به بغداد نوجوان بوده و قاعدتا اون موقع شعر نمیگفته در ضمن بیشتر ایام شیخ اجل در مسافرت و بغداد بوده میگه وقت آن است که از اونجا از من بپرسید به خاطر نزدیکی که سعدی با حاکمان اون زمان شیراز داشته و اتفاقات ناگواری افتاد در یه ماه سه نفر به خلافت رسیدن  ضربه روحی بدی خورده بود و اصلا پیدایش گلستان......

لطفا تاریخ بخوانید

سربازان امام زمان در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۲۶ دربارهٔ باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۰:

البته در لغت موران، بیت ثانی این‌گونه بیان شده:

زاستاد چو وصف جام‌جم بشنودم

خود جام‌ جهان‌نمای‌جم من بودم

نوید احمدپور در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۰:۲۳ در پاسخ به محمد رضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷:

مگر به روی دلربای یار من کار و کام من برآید وگرنه با هیچ وجه (صورت و رخسار) دگری یا= به هیچ طریقی کار من راه نگیرد (ایهام وجه و روی و رخسار یا وجه و طریق و جنبه با گویش امروزه)

حامد سلطانی در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۰۰:۰۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۲:

هر که سودای تو دارد چه غم از ترک جهانش .....ترک کردن یعنی رها کردن چیزی که قبلا برای فرد ارزشمند بوده

رومینا در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۳۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۷:

جناب رضا ساقی در چند سالی که با اشعار حافظ و خوانش حافظ سرگرم هستم با معانی و تفسیرات شما بزرگوار تونستم کمی به مفاهیم تسلط پیدا کنم 

این رو مدیون شما بزرگوار هستم 🙏

احمد رحمت‌بر در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۰:۲۷ دربارهٔ ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۹:

توخه، ایزدبانوی ثروت و نیکبختی در اساطیر یونانی،  معادل فورتونا در اساطیر رومی است. ضرب المثلی ایتالیایی به این شکل داریم:

La [dea] fortuna è cieca

[ایزدبانوی] نیک‌بختی کور است.

رضا هادی پور در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۴۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۸:

تو بعضی کتابها "بزد راست بر چشم اسفندیار* سیه شد جهان پیش آن نامدار" اومده.

نظر اساتید ادب فارسی مهمه اما به نظر این حقیر همینی که بالا نوشتم قشنگتره

در ضمن یه بیت دیگه اش هم "بدانسان که سیمرغ فرموده بود" در جاهای دیگه خوندم نه " برآنسان...."  

 

رضا هادی پور در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۳۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۸:

هر وقت این بیت رو با خودم زمزمه میکنم یه حس خاصی بهم میده: 

سر انجمن پور دستان کجاست

که دارد زمانه بدو پشت راست

احساسی که از این بیت میکنم فوق العاده است! واقعا فردوسی استاد حماسه است

 

سعید کف در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۴۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۶:

بر آنسان به زین اندر آورد پای ...

چقدر زیباست این بیت! 

۱
۷۱۳
۷۱۴
۷۱۵
۷۱۶
۷۱۷
۵۲۶۹