گنجور

حاشیه‌گذاری‌های سُلگی قاسم .

سُلگی قاسم .


سُلگی قاسم . در ‫۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۴۷ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب پنجم در رضا » بخش ۹ - حکایت:

 معنی مصرع میندای گلگون به روی زشت... 

 میندای فعل امر است مثل میندیش یا میندای.

میندای از  انداختن می آید که همان شکل دیگر  مینداز است که مخفف  شده و میندای  درآمده 

گلگون همان  غازه یا سرخاب، رنگ و روغنی است  که زنان به صورت می‌مالند 

در واقع سعدی  می‌خواهد بگوید اگر خدا صورت زشتی به تو داده  تو  با  غازه و سرخاب صورت که ظاهر است  سعی نکن زیبا  کنی  به باطن توجه کن و چند شاهد مثال هم می‌آورد:  مثل این که یک  سیاه پوست زنگی با حمام رفتن سفید  نخواهد شد یا یه  زور  گل از شاخ بید   نمی‌روید  طبع و سرشت گل  است  گل می دهد صورت ظاهر  نا زیبا هم   ضمیر  و باطن زیبا هموار کن. با تشکر  قاسم سُلگی 

 

سُلگی قاسم . در ‫۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۵۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۸۹:

با سلام و احترام  به تازگی  متوجه‌  شدم  بعضاً  کسانی هستند  که به نام خود از نظرات  دوستان  و فرهیختگان گنجور  استفاده  کرده و به کام خود دفتری درست میکنند و خطابه  بر پپا می‌کنند .

به قول مولانا :

یک سخن تازه‌ بگو تا دو جهان  تازه شود

وارهد از هر دو جهان بیحد و اندازه شود

چه ارزشی  دارد از آبشخور دیگران  استفاده  کنی بر تبل و کوس  منیت بکوبی اما  حتی  توان یک خط نقدو نظر  از خود نداری و درک ساده یک بیت عاجز هستی.

خواهش  دارم کسی  که از نظرات  دوستانِ نظردهنده  مسفید و بهرمند می‌شود  حداقل از نامی از ایشان ببرد.

هنری نیست به نام خود نظرات  دیگران  را پاک‌ نویسی کنی 

با تشکر  قاسم سُلگی نهاوندی 

 

سُلگی قاسم . در ‫۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۴:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۳:

              ا ز هزاران تن یکی صوفی اند 

                  مابقی در دولت او میزیند

 چه نیکوست نظرگاه عزیزان که نظر فرمودند  تصحیح  کردند 

اما بدا به حال آن جیره خوارانی که خوان نعمت و قلم نظر دیگران برای خود دفتری میسازند بدون آنکه  کوچکترین اشاره ای کنند‌،.

                       قاسم سُلگی 

 

 

سُلگی قاسم . در ‫۸ ماه قبل، شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۹۸:

در دو چشم من نشین ای آن که از من من تری...

 در خصوص  این کلمه منتری باید عرض کنم گاهی مولانا  چنان  معنا  را به لفظ و کلمات بار می‌کرد  که الفاظ  و نظم توان کشیدن معنا را به دوش نداشتند و  به بیان دیگر در مورد جفت و جور کردن کلمات یا همان تنگی قافیه  و این قالب اندیشی و ساز و کار قافیه سازی  خسته و به ستوه می آمد  چون که  از معنا کاسته میشد ، دوست می داشت فارغ از  کلمات  حرف و مقصودش  را برساند. حتی در دفتر  اول از این تنگی قافیه  گلایه  می‌کرد  می‌گفت نظمِ حرف و صوت و اصول قافیه سازی رو برهم می زنم که فارغ از چهارچوب  متداول حرفم را بزنم که بیشتر بتواند  حرف دلش را به مخاطب  القا  کند. من تری از این  دسته کلمات است..

قافیه اندیشم و دلدار من

گویدم مندیش جز دیدار من

خوش نشین ای قافیه اندیش من

قافیه دولت توی در پیش من

حرف چه بود تا تو اندیشی از آن

حرف چه بود خار دیوار رزان

حرف و صوت و گفت را بر هم زنم

تا که بی این هر سه با تو دم زنم

 

سُلگی قاسم . در ‫۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۲۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱:

این دو نظر از دوست عزیز   بیشتر به دل م نشست. البته‌  واسه همین بیت مذکور

ممنونم از معنی که کردین

 بنظر من مصرع معنی این میشه که خب آن سنگین دل سیاهی زلفش خودش رهزن دینه بعد اومده جلوی این زلف زیبا چهره ای شبیه مشعل که خودش زیبا هست رو روشن کرده و زیبایی زلف رو خیلی بیشتر کرده که دیگه قشنگ آدم رو کافر می ک

کفر زلفش ره دین می زد و آن سنگین دل 

 

در پی اش مشعلی از چهره برافروخته بود

 

حافظ استاد تقابل‌های دوگانه‌ است کفر و ایمان 

 

زلف که نماد کفر است و چهره که نماد ایمان

 

و یاری که سنگین دل است زیرا زلفش به تنهایی می توانست کار دل را بسازد و او را عاشق(تو بخوان بیچاره) ولی معشوق چهره اش که چون مشعل است به مدد زلف فرستاده تا کار را به یکباره یکسره کند.

 

 

سُلگی قاسم . در ‫۹ ماه قبل، جمعه ۲۳ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۰۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷:

باسلام ،به نقل  از  استاد  عزیز و گرانقدر دکتر سروش در خصوص  مصراع  دوم شنیدم  که میگفت:مولانا  در چرخ سماع بوده  و بداهه  غزل از زبان  ایشان  می‌تراویده  و  در مصراع  دوم  درحال چرخ زنان  یدفعه  سرش گیج رفته  گفته‌ خواجه‌ نگهدار مرا...

 یعنی میخوام  بگم مولانا  مستانه بداهه  این غزل های دُر وار گفته خیلی سخت نگیرید  که چی درسته!چی غلطه!  

 

 

سُلگی قاسم . در ‫۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۹:

   نمیدنم  این چه هنری که برخی از مردم ما ایران  داریم چرا؟ چون، خیلی از  شرح و تفسیر ها رو دیدم که از روی  نظر  گنجور  استفاده  میکنید  بدون اینکه  کوچک ترین  اشاره ای به  گنجور  یا نظر  مخاطب  عزیز بکند 

بگو این چه هنری است  که از نظرات  دیگران  به اسم خود  استفاده  میکنید ، به زور  نه کسی مولوی  شناس میشود نه  استاد وحتی بدتر  از اون  از انتقادات  برخی کاربران هم  به عنوان نقد خود  نام میبرند.

 تا ما به خودمان نیاییم  و واقع گرا نباشیم جهان سوم بودن  حق ماست. 

 

 

 

سُلگی قاسم . در ‫۹ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۳۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۹:

حرف درویشان بدزدیده بسی.

تا گمان آید که هست او خود کسی. 

ممنونم از سایت گنجور که در اعتلای سطح یادگیری و آگاهی مردم  قدم مهم برداشته اند

 

 

sunny dark_mode