جاوید مدرس اول رافض در ۱ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰:
تضمین غزل شماره ۲۰ حضرت حافظ
..............
ساکن میکده والله زحبیبان خداست
ناسزا در حق این قوم دریغا که جفاست
عاشق واقعی حق،، ز همه شید رهاست
.............
روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست
می ز خُمخانه به جوش آمد و میباید خواست
........
ساقیا رخ بنما کان غم وهجران بگذشت
فخر بر زهد و دعا و ، تب ایمان بگذشت
آن عبوسی ریا ،حیله و حرمان بگذشت
............
نوبهٔ زهدفروشانِ گران جان بگذشت
وقتِ رندی و طرب کردنِ رندان پیداست
.........
آنچنانتر شود از باده ،چو ارباب خِرد
در میادین معارف زهمه گوی بَرَد
در تکاپو وهنر جوشن دانش بدِرَد
............
چه ملامت بُوَد آن را که چنین باده خورَد؟
این چه عیب است بدین بیخردی وین چه خطاست؟
.........
بی حضور می و ساقی چو صفائی نَبوَد
اند ر آن جمع که از شید وفائی نَبوَد
ترسم آخر که برین قوم خدائی نبود
..............
باده نوشی که در او روی و ریایی نَبُوَد
بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست
......
روشن از پرتو جامست براین دل آفاق
گر چه این ماه رود چند صباحی بمحاق
ور برین دل برود گونه بگون درد فراق
..............
ما نه رندانِ ریاییم و حریفانِ نفاق
آن که او عالِم سِرّ است، بدین حال گواست
........
ستم و جور و بنا حق بد، و بی حد نکنیم
بهر نهی از نکره کار چنان دد نکنیم
راه میخانه رندان بجفا سد نکنیم
...........
فرضِ ایزد بگزاریم و به کس بد نکنیم
وان چه گویند روا نیست، نگوییم رواست
........
ما که از درد غم و جور زمان نیک پُریم
دُریمچه شود گر من و تو چند قدح باده خوریم؟
باده از خونِ رَزان است، نه از خون شماست
.....
زاهدان طالب جنات و بهشتند و خلود
با عبادات ریائی همه در جانب سود
زاهد ار منع زمی کرد وزان حیله غنود
.......................
این چه عیب است کز آن عیب، خلل خواهد بود
ور بُوَد نیز چه شد؟ مردم بیعیب کجاست
.........زشرار و غم دوران رسد ار برتو غمی
ساقی افزون کن از الطاف و کرم بیش و کمی
رافضا کوش بدست آر تو هم جام جمی
**************
حافظ از چون و چرا بگذر و می نوش دمی
نزد حُکمش چه مجال سخن چون و چراستجاوید مدرس رافض
زهره دیوانی در ۱ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۳۵ دربارهٔ ابوعلی عثمانی » برگردان رسالهٔ قشیریه » باب ۴ تا ۵۲ » باب سی و سیم - در ذکر:
🔅به ذکرِ او روزه دارم، چون غیرِ او یاد کنم، روزهی من گشاده آید
چقدر زیباست
سارا سارا در ۱ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۵۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۰ - یاد کردن بعضی از گذشتگان خویش:
آن رئیسه گرد صحیحه نه کرد،زمان نظامی کشیده بر ک مرسوم نبود کر را تصحیح کنندگان گر کردند ولی گرد را کرد نگه داشته اند به گمان اینکه کرد صحیحه در حالیکه هیچ دیوان نظامی از کرد بودن حرفی به میان نیامده و احتمال مادر کرد در گنجه صفر بوده... حتی رئیسه هم نام مادرش نبود اینجا هم رئیسه و همگرد را صفت آورده نظامی در با شهامت بودن مادرش
Mojtaba Razaq zadeh در ۱ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۹:
بر اب دیده ما صد جای اسیا کن یعنی چی؟
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۱ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۴۳ در پاسخ به Mojtaba Heydari دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:
یک بار دیگر هم در بالاتر نوشته اید
نیاز نیست دائما تکرار شود
وانگهی یاد بگیریم بی خود و بی جهت القاب، خیرات نکنیم
حضرت، پادشاه احساس، نازنین و .....
به علاوه در بخش آهنگها آوردهاند نیاز نیست زیر هر پست تکرار شود.
زیر هر پستی این چیزها را نوشتید چیزی حدود 20 بار
به جای «هسته» باید نوشته شود «است»
ا.ک در ۱ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۱۵ دربارهٔ ایرج میرزا » قصیدهها » شمارهٔ ۳۳ - در مدح مولایِ متّقیان:
سلام
در اینجا یک بیت را فراموش کرده اید که بین بیت ۸ و ۹ قرار دارد و در منبع هم آمده:هزار لیلی اندر ولای او مجنون/هزار مجنون اندر ولای او لیلی
امیرعلی داودپور در ۱ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷:
اصلاح شعر حافظ :
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ *تملق* پذیرد آزاد است
به نظر میرسد این ازل نبشته حافظ کلمه تملق را مد نظر داشته زیرا ایشان به مراتب از سالوس و ریا اظهار برائت فرموده اند. لذا با عرض ادب خدمت ایشان این بیت اصلاح گردید.
رضا از کرمان در ۱ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۲۰ در پاسخ به یاسان دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۵ - در پند و اندرز:
سلام
فضیح = رسوا ، بی آبرو ،شرمسار
حمید در ۱ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۱۴ در پاسخ به رضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸:
هزار آفرین برآقا رضا
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ۱ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۶:۳۴ دربارهٔ میرزاده عشقی » دیوان اشعار » هزلیات » شمارهٔ ۸ - در هجو شیخ ممقانی:
یک روز کودکی را، ختنه همینمودند
دُختی بر او نظر داشت، در گوشه یِ نهانی
چون بر گریست لَختی، آزرده شد به سختی
بگریست زار چون ابر، در موسمِ خزانی
گفتندش این چه زاریست؟ ما را به تو چه کاریست:
او را کنیم ختنه، تو از چه در فغانی؟
پاسخ بداد او نیز، این آلتی است خونریز!
گردید بهرِ من تیز تا روز کامرانی!
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ۱ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۶:۲۶ دربارهٔ میرزاده عشقی » دیوان اشعار » هزلیات » شمارهٔ ۵ - خرنامه:
امروز روزِ خرخری و خرسواری است
فردا زمانِ خرکُشی و انتقامِ خر
kaveh kaveh در ۱ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۶:۱۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۰:
یا لطیف
معنی او به نظر می رسد تجلی ملکوتی آن نبی یا وصی یا ولی یاپیر در باطن سالک باشد که منشا عشق وبرهان رب و تمام تغییر و تحولات درونی سالک است در جای دیگر حضرت عشق می فرمایند هر لحظه به شکلی بت عیار برآمد گه پیرو جوان شد... ضمن احترام به رفقایی که ادعای ادیب و ادبیات دارند عرض میکنم به قول فرمایش بزرگی اگر شعر را از مشعر بدانیم به معنای اشعار کردن و خبردادن است باید عرض کنم امثال حضرتشان توفیق دیدن و اجازه گفتن یافتند تا نوری جهت هدایت سالکان و رهروان طریقت گردند لذا خواهش مینمایم بین شعر و نظم که میتواند مورد نقد ادبی قرارگیرد و باعث رونق دکان برخی گردد تفاوت قایل شوند و اشعار شاعران حقیقی و لامکان و زمان را محدود به ذهن انتزاعی خود نفرمایند. با توجه به عرایض فوق لازم به ذکر است که شاید بتوان برای شعر و نظم رابطه عموم و خصوص مطلق را در نظر گرفت .
من ا... توفیق
Manoochher Hooshi در ۱ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۳۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۳:
درود
در مصرع ابا پشه و....
کلمه مورد نظر (ایدر بدن ) پیوسته خوانده میشود یعنی از نظر و قیاس که میشود ایدربدن دال با ضمه و ادامه فتحه که در نظر مرگ پشه و مورچه فرقی ندارند در هیچ برگی از لحظات انها برگ به معنی نحوه و ساعات زندگی سپاس خدای خرد را سپاس
sam harris در ۱ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۱۷ در پاسخ به طاهری دربارهٔ قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۸ - این قصیده را قائم مقام در شکست ایران و استیلای روس از روی دل تنگی گفته است:
درود بر شما رفیق جان.
آیا شنیدهاید که گاهاً در زبان عامه در تقدیر، تجلیل، تکریم عملکرد شخصی و یا خود شخص از جمله «حرف نداره...» استفاده میکنند.
قام خودش و آثارش آنقدر درخشان و باشکوهند که دیگر جایی برای هیچ حرفی وحدیثی باقی نمیماند.....
پوریا امینی زاده در ۱ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۰۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۴:
در بیت آخر «من آن مرغ سخندانم که در خاکم رود صورت» به نظرم به جای «در» اگر «گر» گذاشته بشه معنی شعر گویا تر خواهد بود. «من آن مرغ سخندانم که گر خاکم رود صورت» یعنی من آن مرغ سخندانی هستم که اگر صورتم در خاک رود...
هنوز آواز میآید به معنی از گلستانم
حامد مهرگان در ۱ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۳۰ دربارهٔ حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۱:
سال۴۰۳ بر ارادتمندان جناب حافظ مبارک و فرخنده باد بگذرد ایامی و کلامی بماند به یادگاری
الف رسته در ۱ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۰۴ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - در صفت عشق و مدح شیخ الاسلام ناصر الدین ابراهیم:
بیت ۴
بر سر این سرّ کار، کی رسی ای ساده دل // بر در این دار مُلک، کی شوی ای بینوا
کزازی ج۱، ص۵۲
یاسان در ۱ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۵۴ در پاسخ به فرخ مردان دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۵ - در پند و اندرز:
دوست عزیز جناب معینالدین همان «فضیح» درست است (همانطور که در این منبع هم آمده) سعدی در این بیت درباره عالم بیعمل سخن میگوید. در آنجا که عملت را میسنجند، سخنوری فایده ندارد. ضمناً برخلاف تصور شما روز داوری عرصه فصاحت نیست چرا که هر کسی با ذات عمل خویش بیپرده و واسطه مواجه خواهد شد و همانطور که در قرآن هم آمده آن روز زبانآوری عمل نادرست شخص را جبران نمیکند(آیه ۹۷ نساء)
الف رسته در ۱ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۲۴ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۳۱ - وخامت کار آن مرغ کی ترک حزم کرد از حرص و هوا:
اِن عُدتُم کذا ، عُدنا کذا / نَحنُ زَوّجنَاالفِعالَ بِالجَزا
اگر شما برگردید ما هم برمیگردیم // ما کار شما را با جزای مناسب جفت میکنیم
مهدی در ۱ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰: