ناشناس در ‫۱۲ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۴۹ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ترجیع بند - که یکی هست و هیچ نیست جز او:

{یاعلی}.بااتّحاف تحیّت وتشکّربی کران ازکلیهءسروران ارجمند.وعرض ادب.بلی (باده خواران)صحیح بوده.بامعذرت وعرض تواضع مجدّد.

ناشناس در ‫۱۲ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۴۸ دربارهٔ ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۸۰ - بصره:

فمنیستی میشود دهان و معمور هم عمران یافته و آبادان

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۴۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۸:

بر همگان درود ،

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۴۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۸:

حکیم که می گویند نخست پنج حکیم یونان است اولی امپدوکلس که امباذقلس به عربی می گویند بعد پیتاگوراس ( فیساغورس) و أرسطو أفلاطون و سقراط هستند ، البته حکیمان جایباش( محل) ندارند ولی حکیم ما هم ابوعلی و رازی وخیام ، سهروردی، فردوسی، ناصرخسرو، نظامی

ناشناس در ‫۱۲ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۴۶ دربارهٔ ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۷۹ - نزدیک من بدویان با اهل لحسا نزدیک باشند به بی‌دینی:

تصورش هم سخت است چه رسد به باورش تصور یک روز بی آبی و بی گرمابه گی اذا را خیرهمخیره میکند

شکوه در ‫۱۲ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۴۲ دربارهٔ ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۷۸ - حدود لحسا:

بریدن در اینجا به معنی جدا کردن قطعه ای نیست بلکه به معنی پیمودن آمده

شکوه در ‫۱۲ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۳۷ دربارهٔ ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۷۷ - خوراک مردمان لحسا:

با پوزش معلوف میشود فربه

شکوه در ‫۱۲ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۳۷ دربارهٔ ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۷۷ - خوراک مردمان لحسا:

به نظرم خوردن همه موجودی را میشود تحمل کرد مگر سگ .به نظرم کسی که سگ بخورد ممکن است آدم هم بخورد!

شکوه در ‫۱۲ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۳۴ دربارهٔ ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۷۷ - خوراک مردمان لحسا:

معلوم فربه است

شکوه در ‫۱۲ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۲۵ دربارهٔ ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۷۶ - حجرالاسود مغناطیس مردمان است!:

حجرالاسود بوسیله قرمطیان که طبق فرمایشات جناب کیخا موهای قرمز داشتند در سال 317 هجری از مکه خارج شد و 22 سال بعد به جایگاه اصلی اش بازگشت

شکوه در ‫۱۲ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۲۱ دربارهٔ ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۷۶ - حجرالاسود مغناطیس مردمان است!:

با سلام و درود بر محمد مصطفی (ص) خوانده ام که در سده های قبل از میلاد فکر میکنم سده 4 قبل از میلاد در چین سنگی کشف شد که خاصیت مغناطیس و آهن ربا و سوزن ربا داشت

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۳۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۵ - رزم خاقان چین با هیتالیان:

سکه یا درست های چهار درهمی از انها مانده است با عیار 80 درسد و با ریخت شاهی روی ان .گویا هراوس

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۳۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۵ - رزم خاقان چین با هیتالیان:

با درود کوشانیان مردمی بوده اند اریایی نزدیک اشکانیان در شرق بیشتر تا شمال با خط یونانی و دین بودایی!

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۲۴ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » تصنیفها » مرغ سحر (در دستگاه ماهور):

به لری لغت شراره لم Lem است فعل ان لم زیه یعنی لم زدن ، لغتی در حال نابودی است .

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۰۸ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » تصنیفها » مرغ سحر (در دستگاه ماهور):

شرر و شراره برابر لخشه فارسی است

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۰۲ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » تصنیفها » در حجاز (غزل ضربی):

نوش و نشتر باهم بسی نغزند ، بر روان استاد درود

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۰۱ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » تصنیفها » در حجاز (غزل ضربی):

مایه لغت سختی است معنی باعث هم می دهد چنانچه استاد بکار برده است مایه ناز یعنی باعث ناز ،

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۲۶ دربارهٔ ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۹۲ - ارجان:

هم اکنون بهبهان گویش زیبایی دارد با لغت های بکر و نادانسته که باید واکاوی شوند . و البته مردمی شهروند ملایم که هم نشینی با انها ساده و خاطراتی نیک دارد ، با درود به همه دوستان بهبهانی دانشگاهم

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۲۳ دربارهٔ ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۹۲ - ارجان:

روشن بکنم که به لری به خیمه بهان می گویند .

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۸ تیر ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۱۹ دربارهٔ ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۸۹ - آبادان:

حالا نفسم امد سر جاش ولک رسیدیم ابودان ! اگه مو بودم ا ابودان تکون نمی خوردم! قربون ابودان ! با مردمش با بازار حصیر فروشی ها که همون قدیما هم بودش! نمی دونم او موقع ته لنجی ها هم بود کا؟