جلایرنیا در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۵۳ دربارهٔ اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۷۰ - لاله این چمن آلودهٔ رنگ است هنوز:
در مصراع اول از بیت دوم به جای «با»، «به» درست است.
فتنه ای را که دو صد فتنه به آغوشش بود
بر اساس نسخه ی م. درویش، 1370: 46
ایران نژاد در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۴۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۰:
.... را حرف نشانه است و اینجا رای فک اضافه خوانده میشود مثال دیگری از شیخ به یاد دارم:
همه را دندان به ترشی کند شود، مگر قاضیان را
که به شیرینی !!!
خلخالی در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۲۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۰:
ابوالفضل جان ، "را " در مصرع اول بیت آخر حرف اضافه به معنی " برای "است
خلخالی در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۱۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۰:
" به شیر بود "و " تغیّر " صحیح است ، بدین معنی که : گویا شور عشق از نوزادی و با شیر مادر به سعدی منتقل شده است که با وجود پیری و کهولت سن تغییری در آن حاصل نشده است
Hamishe bidar در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۰۲ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده:
در عالم عالم آفریدن
به زین نتوان رقم کشیدن
درست این هست
در عالم عالم آفریدن
زین به نتوان رقم کشیدن
ع. اردکانی در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۱۱ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹:
وزن شعر:
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
Hamishe bidar در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۰۴ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶:
عجب شعر قشنگ و با این حال تکاندهنده ای هست
روفیا در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴:
محدث گرامی
منظور حافظ از چرخ چیست ؟
بسیار دیده ایم که شعرا از چرخ یا روزگار به عنوان یک عامل و یک نیروی تعیین کننده یاد میکنند .
برداشت فردی من از چرخ همان قدرت قاهر و هوش برتر پشت پرده است .
همان علم و تکنولوژی مادر که تعیین میکند من و شما با چه ضریب هوشی و چه مقدار زیبایی و توانمندی های ذهنی و جسمی در چه خانواده و چه کشوری در کدام دوره تاریخی چشم به جهان بگشاییم و در طول زندگی مان با چه کسانی روبرو شویم یا نشویم یا چه رویدادهای طبیعی و تاریخی را از سر بگذرانیم یا نگذرانیم ...
تا در نهایت چه پندار و گفتار و رفتاری از ما صادر شود یا نشود ...
بشر نام این نیروی برتر را شاید خدا بگذارد شاید هوش برتر یا چرخ !
پس از خواندن پرسش حمید گمان کردم شاید حافظ میگوید اگر چرخ سفله پرور است بی سبب است و دلیل خاصی ندارد .
و این بزرگترین اندوه بشر امروز و دیروز و همه دوره هاست .
به گمان من این ترسناکترین طرحی است که میشود برای جهان ترسیم کرد .
که چرخ سفلگان را میپروراند و در این دو روز دنیا خبری از عدالت نخواهد بود و چرخ هر چه بخواهد میکند .
و انسان های بی شماری در گوشه و کنار جهان از این اندیشه های ناخوشایند و غیر عادلانه رنج میبرند .
ولی بعد توجهم به واژه بهانه جلب شد .
یعنی چرخ عذر نابجا آورد که بی سبب است .
یعنی خود حافظ الزاما این گونه نمی اندیشد که چرخ سفله پرور است یا سفله پروری اش بی سبب است . بلکه فکر میکند چرخ با این عذر نابجا او را دست به سر کرده است !
مهدی کاظمی در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۵۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱ - حکایت بقال و طوطی و روغن ریختن طوطی در دکان:
گر چه هر دو بر سر یک بازیاند
هر دو با هم مروزی و رازیاند
اگرچه ظاهر کار مومن و منافق با هم شبیه است و به نظر میرسد هر دو در یک بازی شرکت دارند اما به اندازهی کسانی که در شهر مرو زندگی میکنند با کسانی که در شهر ری زندگی میکنند از یکدیگر فاصله دارند. این فاصلهی مردم مرو از مردم ری که به صورت ضربالمثل در مورد دو چیز دور از هم و مخالف به کار میرود، هم میتواند برگرفته از دوری این دو شهر از نظر جغرافیایی باشد، و هم اشاره به دوری مرام و مذهب اهل این دو شهر از یکدیگر باشد، زیرا میگویند مردم مرو از سنی مذهبهای متعصب بودند، در حالی که مردم ری نسبت به تشیع تعصب میورزیدند.
مهدی کاظمی در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۴۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱ - حکایت بقال و طوطی و روغن ریختن طوطی در دکان:
کافران اندر مری بوزینه طبع
آفتی آمد درون سینه، طبع
هر چه مردم میکند، بوزینه هم
آن کند کز مرد بیند دم به دم
او گمان برده که : " من کردم چو او
فرق را کی داند آن استیزه رو؟
این کند از امر، و او بهر ستیز
بر سر استیزه رویان خاک ریز
ساحران بارگاه فرعون برای ستیزه( مری= مراء : جدل و ستیزه ) با موسی(ع) میمونوار سعی میکردند از موسی(ع) تقلید کنند. همین سرشت بوزینگی آفت وجود آنها شده بود. بوزینه و بوزینهصفتان سعی میکنند کار انسان را تقلید کنند و گمان میکنند که کارشان با کار انسان یکسان است و فرق ماهوی آن را درک نمیکنند. آنها درنمییابند که کار انبیا و اولیا به فرمان خداوند است ولی کار آنها از روی تقلید و لجاجت. پس تو بر سر چنین افرادی ستیزهجو ومقلد خاک بریز و طردشان کن.
مهدی کاظمی در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۱۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱ - حکایت بقال و طوطی و روغن ریختن طوطی در دکان:
جمله عالم زین سبب گمراه شد
کم کسی ز ابدال حق آگاه شد
این موضوع آن قدر برای مولانا مهم است که میگوید همه مردم عالم به خاطر این که فرق بین خود و اولیاء خدا را تشخیص ندادند و کارهای آنها را مانند کارهای خود پنداشتند، گمراه شدند. فقط عدهی کمی از حقیقت ابدال حق (اولیاء حق) و راز و رازدانی آنها آگاه شدند.
همسری با انبیا برداشتند
اولیا را همچو خود پنداشتند
گفته: " اینک ما بشر، ایشان بشر
ما و ایشان بسته خوابیم و خور"
گمراهان و ظاهربینان که از اسرار انبیا و اولیا بیخبرند، ادعای برابری با آنها میکنند و همانگونه که در قرآن از قول آنان آمده است: "اِن انتم الا بشر مثلنا" (سورهی ابراهیم آیه 10) خطاب به انبیا میگفتند که شما هم انسانی مانند ما هستید و همچنین میگفتند: "این چه رسولی است که مانند ما غذا میخورد و در بازار و معابر راه میرود؟" (آیه 7 سوره فرقان) یعنی اینها هم مثل ما به خواب و خور وابستهاند.
Hamishe bidar در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۴۴ دربارهٔ عطار » اسرارنامه » بخش بیست و دوم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل:
در آن شب شیخ او را دید خواب
که پیش شیخ آمد دیده پر آب
من فکر میکنم این بیت این طوری درست است:
در آن شب شیخ او را دید در خواب
که پیش شیخ آمد دیده پر آب
پژمان در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۳۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۶ - نعت اول:
در علم نجوم قدیم کل هستی را نه فلک می دانستند و در ورای آن هفت آسمان وجود داشت و در مرکز این حجم کروی عظیم، فلک شمس وجود دارد و پیامبر در این مجموعه مانند خورشید است و شاعر برای افزایش بار زیبایی معنوی به جای شمس از شمسه استفاده کرده که ظریفدوزی و گلابتون دوزی را به یاد بیاورد. پیامبر چون نقشی زیبا خورشید و مرکز کاینات است.
پژمان در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۲۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۶ - نعت اول:
در مورد شمسه نه مسند هفت آسمان
محدث در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷:
جناب روفیا! در مقابل شما سخن گفتن بی ادبی است و سکوت بهین کار در برابر شماست. اما جسارتا عارضم که جواب سوال شما-اگر چه قاعدتا از باب تجاهل العارف می نماید- مثبت است. می توان مدرسه نرفت و قبل از ابجد خوان بودن، پروفسورها را هم ضربه ی فنی کرد. کمی چاشنی رندانه می خواهد و حضرات فلاسفه ی کافر فرموده اند بهترین دلیل بر امکان یک چیز، واقع شدنش است(ادل دلیل علی امکان الشیء وقوعه).....و الکلام ذو شجون.
محدث در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲:
فراموش کردم که در ادامه ی بافتن خزعبلاتم بگویم این جا هم که فرموده «دار فنا»، مقصود واقعی از آن، دنیا نیست و مقام ما قبل از وادی درماندگی مطلق است. یعنی فنای باللهی که بعدش بر اثر توجه معشوق کل، بقای به او خواهد آمد؛ رزقنا الله و ایاکم!
محدث در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲:
بیت آخر در حقیقت جواب برای پرسش مستور در بیت ما قبل آخر است. یعنی در اوج درماندگی مراتب کمال، انسان به جایی می رسد که قانونی برای درمانش نیست و راهی بر شفایش وجود ندارد الا طلب با تمام وجود از جانب عاشق و توجه معشوق کل به وی، و «پرسیدنی» که در مقطع غزل آمده به عقل ناقص بنده اشاره به همان قانون شفابخش نهایی دارد. این بود انشای من!
محدث در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲:
قانون و شفا دو کتاب مشهور به ترتیب در علم طب و علم فلسفه اند که نویسنده ی هر دو ابن سینا می باشد. حافظ اگر چه به پورسینا ارادتکی دارد و البته گاهی هم طعنه ای خفیف بر وی می زند ولی از این بیتش استفاده نمی شود که لزوما بلند پایه بوده هر چند در واقع بلند پایه هست و اشاراتی از اشاراتش در اثبات همین باب ما را بس! بعدش جناب المثنی، غلت و غلط هر دو به یک معناست. می توانید به معاجم لغوی کهن رجوع نمایید.
محدث در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۴۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵:
آقا فرهاد، به نظر بنده اتفاقا بیش از هر چیز این ساقی نامه های عارفان هستند که نیازمند پیش نیاز می باشند. مگر اینکه حافظ عزیز را عارف ندانید که ان بحث دیگری است. خوب است علاوه بر اطلاعات تاریخی اطلاعات عرفانی هم کسب کنیم و بعد اظهار نظرهای کلی بنماییم. موفق باشید.
نازلی در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۱۳ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۳: