ایران نژاد در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۳ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۸:
جناب حاجی بنده،
نخست یاد صدها تن را که جان خویش در سر سودای کعبه نهادند گرامی بداریم.
اما بعد؛
گمان نمی برم کسی بهتر از شما بتواند در باب حج اظهار نظر کند.
تقسیم بندی حج عوام و خواص، قصد کوی دوست و میل روی دوستی که رخ نمی نماید
کمی این حقیر را سر گردان کرده است.
سعادت حج خانه خلیل دست نداه است اما بر بام خانه بسیار بار برشده ام و تنها بر حیرتم افزوده است، بی که به حرم جلیلم راه دهند، و صد البته در مردی ( آدمی بودن)خویش شک ندارم و ندارند. نه حتا پیامی یا پیغامی ، با اینکه برون خانه فراوان کارها کرده ام!
سیدمحمدعلی حسینی در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۳ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۱۸ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۴:
همه هم می دانیم که ناقل جاذبه داشتن زمین هم از کتب پیشینیان خود ش همین مهندس گرانمایه حضرت ابوالفا است
سیدمحمدعلی حسینی در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۳ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۰۸ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۴:
منظور از بوالفا بوالفای جزجانی است در نظر حضرت ثنایی مجدودبن ادم ...انی اشم رائحه الجنه من الیمن
سیدمحمدعلی حسینی در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۳ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۰۲ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۴:
بوالفای کرد گردد یا اویس اندر قرن
ایران نژاد در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۳ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶:
محدث گرامی،
نام سرکار از باب افعال می آید یا از تفعیل و دال آیا صدای زیر دارد یا زبر و هم آیا مشدد است؟
امید عفو دارم اما سرکار که چنین رابطه نزدیکی با خواجه شیراز دارید ، و پی در پی به خوابتان می آیدیکبار از ایشان بپرسید اهل کدام مرام و مسلک اند از اشاعره اند یا معتزله؟ و بدین ترتیب در را بر این همه گفتگوی ببندید.
به نظر حقیر او دست کم اشعر است به معنای شاعر ترین و نه پرموی ترین اگر اشعری نباشد
که شما حدیث آورده اید و حدیث محدث لاجرم معتبر است.
و سرانجام در زمینه می و مشک ، معاشر خوش، می دوساله و ...... بنده نیز با این شیرازی بنام هم رایم.
نعیم هر دو جهان پیش عاشقان به جوی و نه بجوی.
---
پاسخ: با تشکر، «بجوی» با «به جوی» (به جو-وی = به یک دانه جو) تصحیح شد.
ناشناس در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۳ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۴۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۰ - گفتن روح القدس مریم راکی من رسول حقم به تو آشفته مشو و پنهان مشو از من کی فرمان اینست:
در سوره نحل روح القدس در قر آنهای که کلمه به کلمه تفسیر می کنند معنی جبرئیل می دهند چرا این گونه قرآنها چاپ می شوند وباعث تحریف ذهن قرار می گیرند.در رادیو جوان در یک مسابقه گفته شد کدام یک از سه گزینه زیر صحیح است روح القدس ا-به معنی حضرت عیسی مسیح است 2-به معنی جبرئیل 3- هر دومورد که گزینه 3 صحیح بود
ایران نژاد در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۳ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱:
به قول آقای ترابی ، زحمت افزا میشوم؛
در دو بیت اول این غزل خواجه به ایجاز ، رویارویی شریعت ( زهد) و طریقت ( عرفان ) را در میان می نهد.
زاهد ظاهر پرست که همه چیز می داند و سالک خراباتی که در جستجوی دانستن است.
ازین رو مراد از ظاهر پرستان جمله زاهدان است.
در بیت چهارم این سقف بلند ساده است و بسیار نقش ؟؟ گمان نمی برم ! میباید همان استاده بوده باشد.
ایرانی در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۳ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۸:
دوستان مولوی شناس٬ آیا این غزل هم سروده مولوی است؟
آنها که به سر؛ در طلب کعبه دویدند
چون عاقبت الامر به مقصود رسیدند
از سنگ یکی خانه اعلای معظم
اندر وسط وادی بی زرع بدبدند
رفتند در آن خانه که بینند خدا را
بسیار بجستند خدا را و ندیدند
چون معتکف خانه شدند از سر تکلیف
ناگاه خطابی هم از آن خانه شنیدند
کای خانه پرستان؛ چه پرستید گل و سنگ
آن خانه پرستید که پاکان طلبیدند
آن خانه دل و خانه خدا واحد مطلق
خرم دل آنها که در آن خانه خزیدند
مانند الف راست برفتند به لبیک
آنها که در این خانه چو گردون بخمیدند
بر خطّه آن مشعر وحدت چو گذشتند
خط لمن الملک بر اغیار کشیدند
حزبی که بجز سنگ؛ ره از خانه ندیدند
چون حزب شیاطین ز در حق برمیدند
امیر در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۳ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۳۶ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۲ - مناجات:
با سلام
میخواستم در مورد کلمه ماسوا در بیت اول بپرسم
چون بعضی جا ها به صورت جدا از هم نوشته میشه
کدوم حالتشو باید بنویسن (ماسواء ، ما سواء) و معنی این بیت چیست
ﺷﺎﺩﻱ در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۳ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۰۴ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹ - حالا چرا:
ﻋﺠﻴﺒﻪ,, ﻛﺴﻲ اﺯ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ی ﮔﻼ ﻳﺎﺩﻱ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ,,ﻣﻦ اﻳﻦ ﺷﻌﺮ ﺯﻳﺒﺎ ﺭا ﺑﺎ ﻗﻃﻌﻪ ی 210B ﮔﻠﻬﺎ ﻛﺸﻒ ﻛﺮﺩﻡ,,,ﺑﻪ ﺑﻪ,,ﭼﻪ ﺷﻌﺮﻱ,,ﭼﻪ ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ اﻱ,,ﭼﻪ اﺟﺮاﻳﻲ, ,ﭼﻪ ﺧﻮاﻧﻨﺪﮔﻲ اﻱ اﺯ اﺳﺘﺎﺩ ﺑﻨﺎﻥ,,ﺑﻪ ﺑﻪ ﺑﻪ!!!
جوکار در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۳ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱:
در مورد کامنت آقا یا خانم فاضل:
این مصراع اینطوری خونده میشه : "پارسایی و سلامت، هوسم بود ولی... "
یا اگر گوشه گیری رو بخوایم بکار ببریم:"گوشه گیری و سلامت، هوسم بود ولی..."
یعنی من هوس پارسایی(یا گوشه گیری) و سلامت کرده بودم.
هر دو کلمه هم به معنی میخوره. گوشه گیری شاید به معنی نزدیک تر باشه.
سلامت هوس چیه آخه؟!
شعیب حازم در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۳ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۶:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۹:
بیت 4 : برای آرامش مردم تو قوت دل هستی در پهلوی ( کنار ) چشم و گوش و دل و فهم ٬
ناشناس در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۳ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۰:
دیگر اینکه نه به سبب لفظ "پیرانه" که به جهت ساختار محتوایی این غزل می رساند که حافظ عزیز این غزل را در پس یک جهش عرفانی سروده است. جهش هم در مراتب پایین و متوسط نبوده به اصطلاح در منازل بالا بوده است. چون در ان منازل است که سایرین(سیر کنندگان کوشا) از سایرین(غیر انها) جدا شده و راه و رسمی را می یابند که در جهش ها خود را و رفتار و حتی اراده ی خود را نادیده بگیرند. البته مثل باقی اشعار نازنین حافظ عزیز می توان معانی سطحی و ظاهری و قشری و آبکی برای این دست اشعار هم یافت. معانی یی که روح حافظ بزرگ را می آزاد ولی به روی خودش نمی اورد.
ناشناس در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۳ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۰:
اگر اشعار حافظ را در دو دسته پیرامون واجب الوجود نازنین و عالم امکانی تقسیم کنیم، به نظر الکی من این بیت حافظ عزیز، عرفانی ترین شعری است که حافظ و هر شاعر دیگر در هر زمانی به هر زبانی درباره ی رابطه ی عالم امکانی و حضرات(علیهم السلام) سروده است: از رهگذر خاک سر کوی شما بود/هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد
ناشناس در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۳ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۴۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶:
روفیا به یک خرگوش گفتند چجوری هویج می خوری: گفت: هویجوری! /مرداندن نفس و میراندن نفس-فعل اول را لازم و دومی رو متعدی بگیر!- چند طور میشه. یک حالت و به یک اعتبار بهترینش، یقین طلبیدنه. اگه به یقین برسیم یک جور از مردن نفس رو محقق ساختیم. راه های دیگه ای هم هست. به ویژه از نوع متعدی اش.
محدث در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۳ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶:
سرکار علیه روفیا، بر این نظر الکی بنده گر اندکی نه به وفق رضا-ی حضرتعالی ا-ست خرده مگیر لطفا! یک شب حافظ نازنین را در خواب دیدم گفت: «من اشعری نیستم.» گفتم حافظ عزیز تر از جان و دلم، من که می دانم نیستی ولی گفت: «خواستم بگویم که نیستم.» کاش حافظ گرامی به جای اینکه وقت شریفش را هدر دهد و در آن خواب بیهوده که برای من تحصیل حاصل و حتی تکراری ملال آور و آزاد دهنده بود، به خواب من نمی آمد و عوضش به خواب شما می آمد. البته اصل اولی در خواب این است که حجیت نداشته باشد. نتیجه اینکه خواب را بی خیال شویم. بر همان عقیده پیرامون اشعری و جبری دانستن حافظ بمانید تا روز حشر که حافظ را رو در رو ببینیم. ای خدااااا
محدث در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۳ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۲۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶:
آه جناب آقای حمید رضا. الان عقده ای کهن از دلم گشوده شد و دردی دیرینه درمان گشت و جراحتی قدیمی التیام یافت. نمی دانم چگونه از شما و آقای بهرامیان-حتما قید حافظ شناس فراموشم نشود- تشکر کنم. خدایا شکر در این تاریکه بازار معرفت شناسی، باز رگه های نورانی شناخت یافت می شود و انسان از ول گردی ناامید نمی شود. چه خوب شد که دانستم حافظ عزیز این شعر را برای همسرش سروده و باز کشف دیگری در همین لحظه بر من روی گشود و آن اینکه اگر حافظ، حافظ شد، بی برو و برگرد به خاطر داشتن اینگونه همسری با این اوصاف بوده است. اوصافی که باید آنها را در ابر انسان ها دید و لا غیر. خوش به حالت حافظ جان که اینگونه همسری داشته ای. کفر خدا می شود و الا من زیارت جامعه ی کبیره را خطاب به اینگونه همسری می خواندم. چون این غزل حافظ شرح موجز و مختصر زیارت جامعه است. خدایا شکر. بی نهایت و بیشتر!(فقط در یک کلام: متاسفم)
محدث در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۳ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱:
جناب طهماسبی، ضمن احترام به شما و استادتان عرض می شود که این شعر استاد شما: «قامت ناساز و بی اندام ما هم آن اوست/پس چه غم تشریفش ار کوتاه یا کوتاه نیست» اگر به صورت مجزا مورد بحث قرار گیرد باز بحثی جداست و می توان محملی نیمه صحیح بر آن یافت. اما اگر ناظر به بیت شریف جناب حافظ عزیز باشد باید گفت که بیت استاد شما دارای مغلطه و سفسطه است. حافظ حداقل می خواهد این را بگوید که اگر نقصی در پذیرش نور روی دهد از جانب ماست وگرنه نور شریف خداوندی با حجم فجیعی هر دم در حال آمدن است. بماند که اگر حافظ جان زنده می بود نقیضه ای بر بیت استادتان می نوشت و می فرمود که خطا و نقص و ناسازی بر قلم صنع نرفته که بعد بیاییم آن را هم منتسب و منسوب به «او» بدانیم. این هم نظر الکی دوم بنده.
محدث در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۳ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱:
جناب ناشناس؛ گمان باطل حقیر بر این است که "ظاهر پرست" صفت غیر احتزاری برای زاهد است. یعنی حافظ عزیز نمی خواهد بفرماید که زاهدان ظاهر پرست از حال ما اگاه نیستند و ظاهران غیر ظاهر پرست از حال ما آگهند. بلکه زاهد در معنای عرفانی یعنی کسی که واجد مقامی است که در حد خود به ظواهری جمود داشته و سعی داشته از آنها کناره گیری کند. خواه ناخواه این گونه کسی منکر "حال" افرادی است که در مراتب بالاتر هستند می باشد. حالا اگر توانست به "حال" یا "مقام" بالاتری دست یابد دیگر نمی توان صفت نا اگاهی را به وی نسبت داد و طبیعتا "هر چه گوید"ش در اینجا، جای اکراه و ملال دارد چون دیگر بیگانه نیست و آشناست و انکار آشنا، جای گله دارد. اما تا وقتی که در مقام زهد است درجات بالاتر را درک نمی کند و نه تنها گفتن های وی در انکار اهل الله، جای اکراه ندارد که یک چیز طبیعی است که کل یعمل علی شاکلته. البته شاید با تسامح بتوان ظاهر پرست را صفت احترازی برای زاهد گرفت که در این صورت، مقصود این می شود زاهدهای غیر ظاهر پرست، که به سبب غیر ظاهر پرستی یی که معلول واجد مقامات بالاتر از زهد شدن است، از حال ما آگاهند. انتهای نظر الکی من. راستی مستر سعید! اگر انسان کم مطالعه است و شیوه ی نگارش این صفحه را کهن و قدیمی و مرده می داند مقصر کم مطالعگی اش است و قرار نیست اهل فضل و کمال و ادب، سطح خود را نازل کنند که در هر دم از باغ نزول بری خواهد رسید. بهتر است من و جنابعالی و توده ی مردم کمی مطالعه ی کتب ادبیات فارسی را بیشتر در برنامه مان قرار دهیم و در معقولات دخالت نفرماییم!
مظفر محمدی الموتی خشکچالی در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۳ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۵۹ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۶۲ - دو همراز: