آموزگار در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰:
اینکه تغزیر می کنند بسیار روشن و آشکار است و شگفت آور است این را تکفیر بیان کردند
چرا که خوردن می تعزیر دارد، و اینجا صحبت از پنهان خوردن است، تا به دست محتسب ریاکار گرفتار نشوند، و این در دوره ی امیر مبارزالدین محمد بود که میخانه را بست و بر اجرای شرع سخت گیر بود و شراب خوار را تعزیر می کرد
بررسی اشعار حافظ درست همین را نشان می دهد
ناشناس در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۵۸ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۶:
در مصراع دوم از بیت نهم پس از "پاکیزه"، "و" زائد است
Hamishe bidar در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۴۰ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۴۶ - قاعده در بیان معنی حشر:
عزیزم شما از کجا این برداشت را داری که شیخ به معاد جسمی اعتقاد نداشت؟ معاد جسمی که شما ساخته و پرداخته توهمات بشری و دور از خرد مینامی بدون شک و به طور دقیق در قرآن مجید آمده. آن چیزی که شما دور از خرد اسم میگوی به نظر حقیر زندگی جسمانیی هست که ما در این عالم میشناسیم. که این چیزی جز تناسخ نیست. من پیشنهاد میکنم شما نظر ملا صدرا و حکیم زنوزی را بخوانید. حکیم معاصر ما استاد دکترغلامحسین ابراهیمی دینانی شرحی بر این نظریه نوشته به نام «معاد» (از دیدگاه حکیم مدرس زنوزی) نوشته که این مسألهٔ پیچیده را پاسخ میده. ولی دقت کنید که ابن سینا در این راه ناچار به تقلید شده چون راهی برای حل این معما ندیده. ولی کمتر مسلمانی معاد جسمی را انکار میکنه و من فکر میکنم که شیخ محمود شبستری اعتقاد به معاد جسمی اعتقاد داشته. یا علی!
Hamishe bidar در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۱۰ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۴۵ - تمثیل در بیان اقسام مرگ و ظهور اطوار قیامت در لحظهٔ مرگ:
خدمت آقا اسماعیل گل عرض شود که: حرکت جوهری از نوآوریهای مرحوم ملا صدرا بوده و قبل از ایشان از کس دیگری بیان نشده. یا علی!
شایان در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۵۰ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱ - سرآغاز:
در بیت 8 در نسخه چاپ مسکو "مخمور" آمده است.
روفیا در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۰۲ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۸:
عدالت symmetry و توازن جهان آفرینش است .
روفیا در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۰۱ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۸:
اگر عدالتی نبود هرگز علم پیدا نمی شد .
پیام در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۵۰ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۸:
سرکار خانم روفیا
درود بر شما
چون تیغ به دست آمد ، مردم همه کشتند
خجلت زده از ساحت دادار نگشتند
گفتند که حکم ابدی بر نوک شمشیر
در روز ازل در دل اسرار نوشتند
بر کودک و بر بی گنه آمد چو سر تیغ
آن تلخ نهالی که درین مزرعه کِشتند
خونین شد ازین قهر همه ملک دلیران
زان ملک که از عشق بسی تافته رشتند
جهال به حرص و طمع کسب غنائم
زهری ز تعصب به تن عشق سرشتند
با احترام به نظرگاه شما ، نخیر
اینطور هم نیست
وقتی قتل و غارت و اسیر گیری و برده فروشی
با تعصب مسلکی و در راه خدا ، اگرچه ناحق انجام پذیرد هیچ مجازاتی در پی نخواهد داشت
” که ”ذهن از موهبت رستگاری ، آسودگی ، شادی
“ حقیقی و حس امنیت برای همیشه
برخوردار میشود
بنگرید تاریخ را و تجاوز های تعصب وار مسلکی را
در لابلای نیش تند قلم آقای عبدالواحد , حقیقتی نهفته بود
وجدانها در پرتو زورمند تعصب چشم بر هم می نهند
تیغ های آخته ی خشک مغزان کور دل بر بیگناهان فرو می بارد
هر کُشته ای گناهکار نبوده و هر قاتلی به عذاب وجدان گرفتار نیامده تا سزای خویش ببیند
این شعر ناصر خسرو هم از ایمانی بی مورد نشاًت گرفته
پایدار باشید
´
محمد فلاحی در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۲۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲۶:
دوستان گرامی ابیات به این شکل صحیح می باشند:
مرگ اگر مرد است گو نزد من ای
تا در اغوشش بگیرم تنگ تنگ
من ز او جامی ستانم هفت رنگ
او زمن جانی ستاند رنگ رنگ
سید حمید در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۲۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۱ - حلوا خریدن شیخ احمد خضرویه جهت غریمان به الهام حق تعالی:
تانگرید کودک حلوافروش دیگ بخشایش نم آید بجوش
روفیا در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۱۸ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۸:
آنک گویند اولیا در که بوند
تا ز چشم مردمان پنهان شوند
پیش خلق ایشان فراز صد کهاند
گام خود بر چرخ هفتم مینهند
گر به ظاهر آن پری پنهان بود
آدمی پنهانتر از پریان بود
نزد عاقل زان پری که مضمرست
آدمی صد بار خود پنهانترست
آدمی نزدیک عاقل چون خفیست
چون بود آدم که در غیب او صفیست
درود عبدالواحد گرامی
آیا آدمی که در مجلس بزم نشسته است براستی دلی خرم دارد ؟
آیا هر گریه ای غمبار است ؟
آیا انسان نمیتواند لبخند بزند ولی دلی فسرده ، بیمناک ، نا امید و طوفانزده داشته باشد ؟
بخشی در وجود آدمی نهاده شده غیر از کالبد او ،
آدمی میتواند در مجلل ترین کاخها بزید ولی هر روز صد مرتبه بمیرد !
آیا همین که کالبد او را ظاهرا در راحتی ببینیم بدین معنی است که او کامیاب است و رستگار ؟
مگر نیازهای این تن خاکی چقدر است ؟
چند وعده غذا و چند رختخواب و چند جفت نیاز دارد ؟
این همه زیاده خواهی بشر آیا گمان نمیکنید ریشه در ناکامی های روح او دارد که بشر به اشتباه آن را به کمبود های جسم نسبت میدهد و با افزایش
دارایی ها از هر طریق ممکن در جستجوی شادی حقیقی به بیراهه میرود ؟
سزای گناه ( مردم آزاری ) بلافاصله پس از ارتکاب آن شروع میشود . اگر این مردم آزاری در حد کشتن انسان باشد مرگ تدریجی آن کشنده از لحظه ای که فردی را از هستی ساقط میکند آغاز میشود .
شاید ظاهرا در میان مردم باشد . بخورد و بیاشامد و ...
ولی ذهن او از موهبت رستگاری ، آسودگی ، شادی حقیقی و حس امنیت برای همیشه محروم خواهد بود !
ذهن آدمی همانجایی نیست که جسمش است !
گناه بشر جهل اوست و به محض ارتکاب جهل مجازاتش را میکشد .
همین که درجاتی از شعور انسانی و آنچه باید یک انسان در طی حیاتش دریابد تنزل پیدا کند و به درجه حیوانی نزدیک شود مجازات اوست ، اینطور فکر نمیکنید ؟
محمد مهذب رحیم زاده در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۰۵ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:
«غمزه هایت همه اسباب طرب » صحیح است
مجتبی خراسانی در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۱۳ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۸:
پوزش، سهوالقلم: ستم کاران
مجتبی خراسانی در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۰۳ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۸:
بسم الله الرحمن الرحیم
شاعر با بیان این که «تیغ برای آدم کشی نیست» و «هر کشنده ای سرانجام کشته می شود» خواننده و مخاطب را از فرجام بد مردم آزاری و آدم کشی بیم می دهد. وی داستانِ عیسی (ع) را می آورد که خطاب به مقتول گفت: « که را کشتی، تا تو را کشتند؟ و باز قاتل تو را که خواهد کشت؟ » تعبیر شاعر در این واقعه بیان گر این است که وی مکافات دنیوی را هم چون اصلِ مسلّمی می شمارد و گویی، هیچ تردیدی در آن ندارد.
(این شعر را به رودکی هم نسبت داده اند.)
بمنه و کرمه
حامد در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۵۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۹۰:
در جایی دیگر به جای کلمه «فتنه»،کلمه «حلقه» نگارش شده است.
زاهد بودم ترانه گویم کردی
سر حلقه بزم و بادهجویم کردی
محمد در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۲۲ دربارهٔ شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱۱:
با سلام
طبق تاریخ جناب حافظ ( ما خاک را....) در ابتدا برای استاد عرفان خود حضرت شاه سروده اند و حضرت شاه نعمت ا... در جواب حافظ به ایشان فرمودند که ما خاک را ز هنر کیمیا کنیم
علیرضا در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۵۰ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳:
سلام جناب سها
همان «بدیع» به معنای نو و تازه درسته و صحیح بودن «بعید» خیلی بعید است. شاعر میخاد بگه: کم مهری دوستان با ما چیز تازه ای نیست.
موفق باشین
محمدجواد در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۴۹ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۳:
حس شعرهای زیبای وحشی رو با صداش به ما القا می کنه . این شعر مخصوصا بیت اولش فوق العاده است ...
شکوفه در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۲۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۲:
به به
بسیار عالی....خیلی از خوندنش لذت بردم.
پرهام در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۵۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۳: