برگی از کتابی بینام در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:
سلام دوستان
در مورد تفسیر این شعر منم کاملا با امیر که ترک را به تیمور نسبت داده است موافقم… .
این شعر نمیتونه عاشقانه یا ایینی باشه چون چه عاشقانه و چه ایینی باشه ارتباط عمودیِ شعر نادرست و به هم ریخته میشه…..
با درود و سپاس
روفیا در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۵۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸:
دوست اندیشمندی دارم که هر گاه چیز ظاهرا ناموزونی در اطرافش میبیند که غیر عادلانه به نظر میرسد ، به جای شکوه و شکایت میگوید :
This happened for an unknown reason
یعنی به پای جهل خود میگذارد نه به پای ناموزونی جهان !
روفیا در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۴۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸:
قانونی طلایی بر نظام آفرینش حاکم است به نام قانون علیت ،
هرگاه فهمیدیم نمیتوان از زیر این قانون شانه خالی کرد همه اعتراض ها جای خود را به آشتی میدهد ،
هرگاه براستی درک کردیم هر پدیده ای ، هر سخنی ، هر رویدادی ، هر زشتی ای ، هر زیبایی ای بنا به هزاران دلیل طولی رخ داده است که ما از بیشتر آن دلایل نا آگاهیم آن گاه هرگز شکایت نخواهیم کرد که چرا آن یک موسی شد و این یک فرعون !
که تنها سعی میکنیم گزاره if a then b ( قانون علیت ) که همواره در همه کاینات سریان دارد را بفهمیم .
بفهمیم اگر a رخ داد متعاقب آن چه رخ خواهد داد ،
سعی میکنیم پیامد های هر عمل را بفهمیم .
انسان هوشمند تنها در جستجوی همین است . علم روانشناسی ، اقتصاد ، پزشکی ، فلسفه و فیزیک همگی در جستجوی فهم اینکه اگر a روی دهد بعد چه رخ خواهد داد ، پیدا شده اند .
روفیا در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۲۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸:
ناشناس اندر ناشناس گرامی
چرا راه دور میروید ؟
اگر بنا بر این باشد که تفاوت را بی عدالتی تعبیر کنیم لازم نیست خدا با موسی سخن گفته باشد !
بلکه شما ببینید اینشتاین چیزهایی دیده است که من و شما ندیده ایم .
کسانی از هیچ اینترنت ساخته اند .
چه زبان فاخری به فردوسی داده اند !
با پرینتر سه بعدی و سلولهای بنیادی اعضای بدن انسان را پرینت میکنند ،
این چیست ؟
به یکی زیبایی خیره کننده داده اند ،
به دیگری صدای آسمانی ،
به آن یک اسرار گفته اند ،
غیر از این است که خداوند در گوش آن ها چیزهایی گفته است که به من و شما نگفته ؟؟
منظورم این است که شرایطی برای آنها فراهم کرده که ماحصل آن این است ،
تا کنون به معنای واژه نخبه اندیشیده اید ؟
نخبه یعنی برگزیده ،
برگزیده برای چه ؟
برای یک کار بخصوص ،
این واژه به تنهایی در خود مفهوم جبر را حمل میکند .
اگر او برگزیده شده است تا چنان کند ، و من نه ، پس من هم برگزیده ام . برگزیده شده ام تا چنان نکنم و چنین کنم !
همه ما برگزیده ایم ، اگر قبول کنیم که مصطفی برگزیده است ، در حقیقت اصل گزینش از بالا را پذیرفته ایم ، و اگر او برگزیده شده است ،
که پیامبر شود من نیز برگزیده شدم تا پیامبر نشوم و این شوم !
گمان میکنم آن چه آزار دهنده مینماید این است که ما خیال میکنیم او که از موهبت ویژه ای برخوردار است بهایش را نخواهد پرداخت ،
بهای زیبایی را با پیری و زشتی ، بهای دانایی را با تنهایی ، بهای موفقیت را با تحمل حسادت حریفان و تحمل همرهان طفیلی ، بهای ثروت را با دلبستگی خواهیم پرداخت ...
چنین به نظر میرسد که در نظام آفرینش بهای هر چیزی را به گونه ای خواهیم پرداخت !
شایق در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۵۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸:
با سلام و سلام خدمت دوست عزیز نمی دانم این واو از کجا امده متشکر از شما اما قبول یا عدم قبول شما برای او مشکلی نیست او با ایجاد مرگ ما را در احاطه خود دارد چه بخواهیم چه نخواهیم با امدن مرگ با واقعیاتی روبرو میشویم که دانستن انها جز حسرت چیزی نمی افزاید و گریزی هم از مرگ نبست و از حیطه ان نمی توانیم فرار کنیم مگر با طریقتی که عرفا و صوفیان معرفی کرده اند با اغوش باز به استقبال ان برویم که البته هر کسی این مسیر را قبول نخواهد کرد تا مشیت الهی بر چه قرار بگیرد
یک لر در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۲۴ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۰ - در صفت شیّادان لفّاظ که با دانستن چند اصطلاح خود را عالم نامیده و درمجالس سخن می گویند:
سلام
اگر این بیت غلط املایی دارد اصلاح شود
نادر و شاذ باشد این استاذ
حکم نبود روا به نادر و شاذ
گویا د علامت سکون داشته در اُ سی آر شده ذ
شاعره در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۰۰ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵ - در وصف بهار:
سلام
ببخشید توی بیت اول دامن صحرا چه اضافه ای هست؟
ناشناس ناشناس در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۴۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸:
جناب شایق ( وشایق؟)،
فرمایش سرکار در باره باور به ذات باریتعالی جای گفتگو ندارد. از او هر چه سر زند نیکو است. مگر ترجیح جناب موسا بر دیگر فرستادگان و پیروان او بر دیگر آفریدگان که به گمانم تبعیض نژادی و دینی است ، او میبایست از عواقب این بیداد آگاه بوده باشد، من یکی با و بی نام زیر بار این بی عدالتی نخواهم رفت.
دکتر علیرضا محجوبیان لنگرودی در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۵۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹ - گمان بردن کاروانیان که بهیمهٔ صوفی رنجورست:
باسلام، این قطعه از مثنوی مانند بسیاری دیگر از قطعات جهان بینی مولانا و انسان شناسی او را به نمایش می گذارد. شخصیت انسان دارای ابعادی است که فاصله ی عظیمی بین آنها دیده می شود این ابعاد که از اسفل السافلین تا اعلی علیین در نوسان است ملهم از قرآن کریم در سرتاسر مثنوی دیده می شود گاه مانند دیگر اندیشه وران شعر فارسی وقتی مولانا انسانهای آدمی خوار را با اصل انسانیت قیاس می کند چنان خشمگین می شود که آنها را دیو مردم می نامد و احکام کلی صادر می کند شاید «خر »نمادی ازین دیو مردمان باشد اینکه در جای جای مثنوی به زبان عامیانه مخاطبان خود «قفل »را «قلف» می نامد و «پل» را «پول » می خواند چیزی از عظمت مقام او نمی کاهد. بهر حال آدمی مردمان کسانی هستند که عشوه های یار بد را نمی نیوشند و در دام های اهریمنی گرفتار نمی آیند هرچند بوسیله ی صدها هزار ابلیس پر تلبیس گرفتار شده باشند. حال ببینیم ما در کجای این جغرافیای عرفانی هستیم؟ یاحق
وشایق در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۰۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸:
با سلام و سلام ویژه خدمت دوست عزیز جناب ناشناس ناشناس ای کاش شما ناشناسان عزیز اسمی برای خود بر می گز یدید تا لازم نباشد بسوند اضافه نمایید هر چند اسم مهم نیست بلکه فرمایشات این عزیزان مهم است اما در رابطه با سوال جنابعالی دو مطلب عرض می کنم اول اینکه یک قانون نا نوشته در سراسر جهان وجود دارد و ان اینکه وقتی شخصی می خواهد با مقامی صحبت نماید ان مقام است که وقت و مکان و مدت ملاقات را تعیین میکند نه ان شخص و تا به حال نشنیدم که کسی به این قانون اعتراض کرده باشد و قابل اعتراض هم نیست چرا که امکان اجرایی ندارد بنابراین خدا که بالاتر از او مقامی نیست لابد از ان قانون استفاده میکندو در ضمن خدا بی واسطه بی واسطه هم با موسی صحبت نکرد بلکه به واسطه درخت با او صحبت نمود چون مواجهه مستقیم بینهایت با محدود غیر ممکن است و در همان ملاقات اول خداوند لکنت زبان موسی را بر طرف نمود و اما مطلب دوم اینکه سوال شما مبنایی است بدین معنی که اگر خدا را قبول کنیم و او را ساری و جاری در عالم بدانیم سوال مورد ندارد چرا که حاکم اوست و هر چه کند نیکوست و اما اگر قبول نداشته باشیم هم مبارزه با نفس بی مورد است چون وقتی خدایی نباشد هر چه کنیم جایز است بلکه باید بیشترین استفاده را از این دنیا ببریم چون با مرگ همه چیز تمام میشود نه روحی وجود دارد و نه دنیایی دیگر و در این صورت نه موسی ای و بنابراین باز سوال بی مورد است
ناشناس در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۰۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۴:
ساقی بده آن شراب گلرنگ مطرب بزن آن نوای بر چنگ
کز زهد ندیدهام فتوحی تا کی زنم آبگینه بر سنگ
خون شد دل من ندیده کامی الا که برفت نام با ننگ
عشق آمد و عقل همچو بادی رفت از بر من هزار فرسنگ
ای زاهد خرقه پوش تا کی با عاشق خسته دل کنی جنگ
گرد دو جهان بگشته عاشق زاهد بنگر نشسته دلتنگ
من خرقه فکندهام ز عشقت باشد که به وصل تو زنم چنگ
سعدی همه روز عشق میباز تا در دو جهان شوی به یک رنگ
ناشناس در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۴۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۵:
اووه از پالان شتر به کجا کشیده اووه دریغ.
محمد در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۶:۴۱ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترکیبات » شرح پریشانی:
سلام. یعنی اینقدر سخت هست؟؟؟ یا هرجور شده تصمیم دارید یه عرفانی از این شعر در بیاید؟؟؟ مثل روز روشنه. معشوقه پسر زیبا رو بوده. این وحشی بافقی هم عاشقش شده بوده. فهم این مسئله یعنی اینقدر سخته؟؟ این مسائل همیشه بوده و الان هم هست. دوستی فرمودند که فقط در قرن های خاصی بوده. شما اصلاً ایرج میرزا رو میشناسی؟؟ شخصیت سعدی رو دقیق میشناسی؟؟ عبید زاکانی و... بماند. اینایی که میگن معشوقه خدا بوده؛ همونایی هستند که میگن منظور خیام از شراب و انگور عشق الهی هست. به خودتون بیایید بابا
ناشناس در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۵۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴:
دلق و سجاده ناموس به میخانه فرست
تا مریدان تو در رقص و تمنا آیند
از سر صوفی سالوس دوتایی برکش
کاندر این ره ادب آنست که یکتا آیند
دوتایی: پوشش زیر قبا و کنایه از دورویی و نفاق
سعدی:
خرقه پوشان صوامع را دوتایی چاک کرد
تا من اندر کوی وحدت لاف یکتایی زدم .
بیار ای لعبت ساقی بگو ای کودک مطرب
که صوفی در سماع آمد دوتایی کرد یکتایی .
ناشناس در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۳۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۸:
ساقی بده آن کوزه خمخانه به درویش
کانها که بمردند گل کوزه گرانند
چشمی که جمال تو ندیدست چه دیدست
افسوس بر اینان که به غفلت گذرانند
خمخانه=شرابخانه
زیرا در شرابخانه خمها می نهاده اند
خاقانی:
دل کبود است ز نیل فلک ار بتوانید
بام خمخانه نیلی به تبر بگشائید.
حافظ:
بیا ای شیخ و از خمخانه ٔ ما
شرابی خور که در کوثر نباشد.
ناشناس در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۳۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۱:
که گفت در رخ زیبا حلال نیست نظر
حلال نیست که بر دوستان حرام کنند
ناشناس در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۲۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴:
آن چه با من میکند اندر زمان
آفت دور سمایی میکند
آفت دور سماوی= بدبیاری-کم شانسی-بخت پریشان
آنچه بر من میگذرد از پریشانی و بخت پریشان من است
خاقانی:
همه کارم ز دور آسمانی
چو دور آسمان شد زیر و بالا
ناشناس در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۱۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴:
قدح چون دور ما باشد به هشیاران مجلس ده
مرا بگذار تا حیران بماند چشم در ساقی
ناشناس در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۰۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۴:
انگبین روی است نترسد از مگس
نوش میگیرد و نشتر میزند
شایق در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۴۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸: