ناشناس در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹:
چه ادعای بزرگی کرده اید جناب روفیا
شما گاهی که چیزی را اشتباه می نویسید توجیهات زیادی را ردیف می کنید و آسمان و ریسمان را به هم می بافید تا اشتباهتان معلوم نشود.
ادعای رسیدن دانش بدانجا که نادانی خود را خستو باشید، با اینکه در عمل به این مطلب اقرار کنید متفاوت است.
محمد حسین در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۰۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۹:
بسم الله الرحمن الرحیم
واقعاً عشق زنده کننده ی دل آدمی است، عشقی که توام با عفت و سوز و گداز باشد که همین طوری بر روح انسان آتش می فرستد و نمی داند در جهنم فراق است یا در بهشت امید وصال
ناشناس دوم در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹:
آراد جان
به نظر شما مذهب، غیر ضروری است. وی در حقیقت و همچنین در نگاه حافظ، مذهب و دین اموری بسیار ضروری هستند و با کمال تاسف، حافظ از ابتدا تا انتهای زندگی، یک انسان متدین و مذهبی بود.
تنها چیزی که در این دنیای زودگذر و فانی به درد می خورد دین و مذهب واقعی داشتن است.
شما هم خوب است زبان شعر عرفا را فرا بگیرید و همچنین طلبی صادقانه داشته و مطالعاتتان را بیشتر کنید چه بسا این اندیشه نادرستتان که مذهب را امری غیر ضروروی می پندارید از بین برود.
حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق
بدرقه ی رهت شود همت شحنه ی نجف
حسین در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۶:۵۰ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷:
در دو جا مشکل ردیف حس میشود
آراد در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۶:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹:
انسانهای اهل مطالعه و تحقیق ممکن است هر منبعی را مطالعه و حتی حفظ کنند.درک من از حافظ این هست که به تدریج به شناخت از دین و پدیده کاملا غیر ضروری مذهب رسید.متوجه شد که وعظ مذهبی منبع درآمد بوده از گذشتگان دور تا کنون.منظور حافظ از می شاید آب انگور نبوده اما آیا نمی توان تصور کرد حافظ برای مقابله با دنیاخواهی واعظان و جلوگبری از عوام فریبی های بیشتر دست به ساختار شکنی زده باشد؟
می انگور بریزید و بنوشید ز پیمانه دل
ظرف واعظ نباشد به گدایی اش خجل
محمد رضا امینی در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۵۲ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۸۹:
این رباعی به صورت زیر به اوحدالدین مراغه ای منسوب است :
افسانه ی عمر آدمی یک نفس است - پس همنفسی جو که جهان یک نفس است _ با همنفسی گر نفسی دست دهد - مجموع حساب عمر آن یک نفس است ،
ناشناس در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹۶:
آقای کیخا
توز در کردی کرمانشاهی یعنی گرد و خاک و غبار
ناشناس در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۱۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹۴:
شعری برای توبه....بازگشت....حرکت....محاسبه....جهش
حمیدرضاگرکانی در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹:
با سلام
باید عرض کنم که همایون شجریان در جشن حافظ، مصراع دوم بیت را بجای " بر آن سر است ..." می خوانند " بر سر آن است ..." که وزن شعر را برهم میزند و گویا استاد متن درست در خاطرشان نبود.
محسن در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹۲:
مرگ جعلست در عنبربیز: به غلط اینجا عبربیز نوشته شده.
دهخدا هم نوشته است: عنبر بیز مخفف عنبربیزنده . آنچه عنبر بیفشاند.
-عنبربیز کردن ; عنبر بیختن . عنبر افشاندن:
کابر آزار و باد نوروزی
درفشان می کنند و عنبربیز
محسن در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹۲:
یا مولانا جلال الدین
ما را چو رخ خوشت برافروز...چقدر آرادگی در این شعر هست و چقدر امید... و چه پندی: برخیز و صبوح را برانگیز
سیدمحمد در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۱۰ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴ - من نخواهد شد:
حجابی نیست در طور تجلی لیکن اینش هست
که محرم جز شبان وادی ایمن نخواهد شد
برو از هفت خط نوشان پای خم می می پرس
که هر دردی شراب ناب مرد افکن نخواهد شد
لطفاً توضیحی در باره ی این دو بیت مرقوم بفرمایید
پیشاپیش سپاس
همیشه بیدار در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹:
مثل اینکه منظور من بد فهمیده شد: از "رند را فقط یک نفر درک کرده است" همان خانم مهر بودند که هر سخنی که حافظ از قرآن میگوید، از حافظ جوان میدانند، و حافظ پخته را ملحد و بی دین.
عیسی در ۹ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۲۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳:
ناشناس عزیز، اولا بنده مجددا تاکید می کنم که برای اثبات چیزی نمیتوان از خود اون چیز استفاده کرد ( بدیهی هم هست. چون هنوز اثبات نشده که از صحتش استفاده کنیم برای اثبات هر چیز دیگری). بنابر این اگر قصد برداشت معنای تلویحی از یک بیت رو داریم ( و نه معنای صریح)، نمیتونیم از خود اون بیت استفاده کنیم و بگیم چون کلمه مثلا میخانه در این بیت تلویحا به یک موضوع عرفانی اشاره داره، پس این یک بیت عرفانیه. بلکه باید قبلا اثبات کنیم که (یا بر ما روشن بشه که) هرجا که شاعر میگه میخانه، پس ما یک برداشت عرفانی کنیم و بعد بیایم در این بیت چنین برداشتی رو انجام بدیم. برداشت های طوطیوار فقط نشاندهنده نگرش سطحی و بازگشتی نسبت به موضوع هستن. بنابراین اگر شخصی بخواد چنین معنایی رو ضمیمه کنه، باید توضیح بده که چرا و از کجا چنین برداشتی می کنه. این ها خیلی بدیهی هستن. ضمنا من هرگز نگفتم که فقط باید به خود بیت بسنده کرد و اتفاقا دارم عکسش رو میگم. با آرامش بیشتری ارسالها رو مطالعه کنید.
روفیا در ۹ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹:
تا بدانجا رسید دانش من
که بدانم همی که نادانم
روفیا در ۹ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹:
نه
من براستی حافظ را به تمامی نفهمیده ام و اگر هم جایی او را به طور کلی عضو یک گروه مانند اشاعره برشمردم سخنم را پس گرفتم.
ولی باز این موضوع مانع از این نمی شود که من برداشت خود را از بعضی از ابیات او بیان کنم.
مگر این همه آدم که مطلب می نویسند حافظ یا فردوسی یا مولانا را به تمامی شناخته اند؟!
اگر بنا بود دقیقا همان حرفها را بزنیم که خوب همان حرف ها همه جا موجود است دیگر!
چه نیازی است که من آنها را تکرار کنم؟!
این فضا دراختیار من و شما قرار داده شده است تا حاصل ترکیب سخن حافظ با individuality خودمان را بیان کنیم.
و از این تبادل اندیشه ها چیزی بیاموزیم.
اکنون شما با در اختیار داشتن یک نرم افزار میتوانید دریابید حافظ چند بار واژه رند و چند بار واژه محتسب و چند بار واژه عیسی را به کار برده است!
و هر کدام در کدام دوره از زندگی او بیشتر به کار رفته اند.
راستی گویا در غزلیات حافظ هیچگاه نام پیامبر اسلام نیامده است!
ولی دست کم هشت بار نام عیسی مسیح ذکر شده است!!
ولی هنوز نرم افزاری نیامده تا بگوید صراحی میکشم پنهان و...
چه معناهایی می تواند داشته باشد.
این را من و شما می توانیم بگوییم.
نظر شما چیست؟
نگوییم؟
نیندیشیم؟
من مختصری از احوال حافظ در دوران های مختلف زندگی اش می دانم.
و می دانم خیلی تجربیات مشابه دوران ما را از سر گذرانده بود.
ولی فرق من و شما این است که من می دانم که معلومات من در برابر مجهولاتم بسیار اندک هستند،
و شما بر این باور هستید که بخش اعظم حقیقت را می دانید.
عیسی در ۹ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۴۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۲:
پاسخ ها کامل و عالی بودن. اما منم اضافه کنم قانون کپی-رایت تنها قانون جهان نیست. باید تشریح کنم که درمقابلش قانون کپی لفت هم وجود داره که پیروی عزیز لازمه که راجعبهش مطالعه کنید. اصولا مفهوم دزدی با نقض قانون کپی رایت معادل نیست؛ بلکه این دو مفهوم در جاهائی برهم منطبق هستن (لیکن یکی نیستن). در بدترین حالات میتونیم این نوع حرکت رو یک کپی برداری تلقی کنیم که باتوجه به ثبت هردوی اصل و کپی در تاریخ، شاید لازم نباشه اینقدر زننده حمله کنیم.
پیمان در ۹ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۱:
تصنیف اینو علیرضاقربانی واقعا عالی خونده، بی نظیره
زری در ۹ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۲۶ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » حکایت بلبل » حکایت درویشی که عاشق دختر پادشاه شد:
درباره معنی مصراع «نان آوان مانده بُد بر نانوا»:
می گوید که درویشِ بینوا گرده ای نان در دست داشت که «آن نان، نان بیات ی بود که بر روی دست نانوا مانده بود»
آوان= نان بیات
فروغ در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۵۹ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۸۱ - جوجهٔ نافرمان شاعر نامشخص: