گنجور

حاشیه‌ها

مسعود سعیدی در ‫۹ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۲۹ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۱۴ - تعریف شراب کند:

ابو علی هم ، چنین غزلی با کمی تفاوت دارد
غذای روح بود باده رحیق الحق
که رنگ او کند از دور رنگ گل را دق
به رنگ زنگ زداید ز جان اندوهگین
همای گردد اگر جرعه‌ای بنوشد بق
به طعم، تلخ چوپند پدر و لیک مفید
به پیش مبطل، باطل به نزد دانا، حق
می‌از جهالت جهال شد به شرع حرام
چو مه که از سبب منکران دین شد شق
حلال گشته به فتوای عقل بر دانا
حرام گشته به احکام شرع بر احمق
شراب را چه گنه زان که ابلهی نوشد
زبان به هرزه گشاید، دهد ز دست ورق
حلال بر عقلا و حرام بر جهال
که می‌محک بود وخیرو شر از او مشتق
غلام آن می‌صافم کزو رخ خوبان
به یک دو جرعه برآرد هزار گونه عرق
چو بوعلی می‌ناب ار خوری حکیمان
به حق حق که وجودت شود به حق ملحق

صدیقه در ‫۹ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۲۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸:

روفیا جان،
بی وفایی نکن،
کاش افق در تو محو می شد، نه تو در افق

مهدی کاظمی در ‫۹ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۵۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۵ - تعظیم نعت مصطفی صلی الله علیه و سلم کی مذکور بود در انجیل:

بود در انجیل نام مصطفی
آن سر پیغمبران، بحر صفا
در این بیت و ابیاتی که تا داستان بعدی می‌آید مولانا تلاش می‌کند تا به سوالی که ممکن است از خواندن داستان قبلی پدید آمده باشد، پاسخ دهد. سوال این است که اگر بر فرض این اختلافاتی که در اثر حیله ونیرنگ وزیر جهود در بین قوم عیسی (ع) پیش آمد، رخ نمی‌داد آیا پیروان عیسی (ع) برای همیشه رستگار بودند؟ و دیگر نیازی به بعثت پیامبر اسلام نبود؟
به طور کلی جواب مولانا به این مسئله این است که هر چند جوهر و اصل تعالیم همه انبیای الهی یکی است ولی هر پیامبری دور و زمان خاص خود را دارد که با پایان یافتن آن، دور و نوبت پیامبر دیگر شروع می‌شود و مردم باید برای نیل به کمال نهایی از پیامبر زمان خود پیروی کنند. بنابراین، حتی اگر حیله‌های وزیر جهود و امثال او نیز کارگر نمی‌افتاد و دین عیسی (ع) از هرگونه تفرقه و انحرافی ایمن می‌ماند، بالاخره روزی دورش به اتمام می‌رسید و پیامبر دیگری دور خود را آغاز می‌کرد.
مطابق این جواب آن گروهی از پیروان عیسی (ع) که به این مطلب آگاهی داشتند از تفرقه‌ها مصون ماندند و گمراه نشدند زیرا می‌دانستند طبق آنچه در انجیل آمده است پس از عیسی (ع ) پیامبر اسلام مصطفی (ص‌) دوران پیامبری خود را آغاز خواهد کرد.
این که نام پیامبر اسلام در انجیل ذکر شده است مطلبی است که در بعضی از آیات قرآن از جمله قسمتی از آیه 6 سوره الصف به آن اشاره شده است: … مبشراً برسول ٍ یاتی من بعدی اسمه احمد … " …بشارت دهم به آمدن رسولی که پس از من (عیسی) می‌آید و نامش احمد است … "
در شرح این آیه، مفسران قرآن مانند طبری ، ابوالفتوح و امام فخر رازی مراد از این بشارت را اشاره به نام و نشان پیامبر اسلام دانسته‌اند. البته درکتاب مقدس رایج مسیحیان نام محمد یا احمد به صراحت دیده نمی‌شود ولی ظاهرا مفسران قرآن نام " پاراکلیتوس" را که عربی شده آن " فارقلیط " و در ترجمه فارسی ‌"تسلی‌دهنده‌" است و در انجیل یوحنا در فصل‌های 14 و 16 به عنوان کسی که پس از رفتن عیسی(ع) از جانب پروردگار می‌آید، مصداق نام پیامبر اسلام می‌دانند. البته در انجیل معروف به" برنابا " نام پیامبر اسلام به صراحت آمده است ولی این انجیل مورد تایید کلیسا نیست. به هرحال، مولانا معتقد بوده است که نام پیامبر اسلام در انجیل ذکر شده است و آنان که به این مسئله معرفت داشتند، منحرف نشدند....

بی سواد در ‫۹ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۳۸ دربارهٔ حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹:

چاره کار این که خیال خودتان را هر چه زودتر اعزام فرمایید.

امین در ‫۹ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۲۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:

سلام خدمت دوستان گرامی
معنی بیت دوم این غزل چیست؟
اصلا چطور خوانده میشود؟
تو را در آینه دیدن جمال طلعت خویش
بیان کند که چه بودست ناشکیبا را

parisa در ‫۹ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۰۸ دربارهٔ اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۷۵ - با نشئه درویشی در ساز و دمادم زن:

عقل است چراغ تو؟
عشق است ایاغ تو؟
من با علامت سوال دیدم
در این سایت :
پیوند به وبگاه بیرونی

امین افشار در ‫۹ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۵:

زبان حال دل ماست کلام خواجه شیراز و لاجرم بر دل نشیند و نشاند. چنین غزل را باید قلم زد به خط خوش و فرستاد به یار نامهربان خوشتر.

نغمه در ‫۹ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۴۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۹:

مصرع خم اندر خم و مار بر مار بر طبق لغت نامه دهخدا ماز بر ماز بر و مصرع دوم ناز بر ناز است و همچنین کلمه ماز با ناز در دو مصرع جابه جا شده است

طهمورث در ‫۹ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۳۱ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۱۴ - تعریف شراب کند:

انگار این شعر از ابن سینا هست.

کمال در ‫۹ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۵۹ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۳۲۰:

جمع آن: 5267

merce در ‫۹ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۰۶ دربارهٔ اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۰۸ - از همه کس کناره گیر صحبت آشنا طلب:

ناآشنای گرامی
دربیت آخری هم میگوید: اگر از دست روزگار به ناله افتاده ای، از مستی خودخواهی و منیّت دست بردار
ولی ، چاره ز مومیا طلب؟؟؟
شاید مقصود این باشد که چون مومیا شدگان جاودان شوی.
به قول دکتر ترابی : مانا در نهان سراینده
با ایزد جو تماس بگیر ، یا با ایمیل
mercedesmerce@gmail.com
با احترام

حکیم در ‫۹ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۰:

بافیده دست احد پیدا بود پیدا بود
از صنعت جولاهه‌ای وز دست وز ماکوی او
ای جان‌ها ماکوی او وی قبله ما کوی او
فراش این کو آسمان وین خاک کدبانوی او
آیا ممکن است مصرع سوم به این شکل بوده باشد؟
این جان ما ماکوی او وی قبله ما کوی او
چرا که دراینصورت با بیت بالائی ارتباط پیدا میکند و ضمنا بلحاظ وزن نیز سلیس تر میشود!

احسان در ‫۹ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۴:

من شعر زیبا را با صدای استاد افتخاری گوش دادم،البته به صورت خصوصی با استاد بدیعی اجرا کردند،فوق‌العاده است

علی در ‫۹ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۴۳ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷:

صد چاک زدیم سینه جایش پیداست

ناآشنا در ‫۹ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۴۳ دربارهٔ اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۰۸ - از همه کس کناره گیر صحبت آشنا طلب:

اینطور بهتر است
راهروان برهنه پا راه تمام خار زار
پیش نگر که زندگی راه بعالمی برد
میگوید آشنای تو خودت هستی و خدای تو
از دیگران بگذر و در آرزوی خود و خدای خود باش
در مقام رضا و استغنا ست که عشق ظهور میکند
منظور از فقر شاید که بی نیازی از غیر خداست
موفق باشید

روفیا در ‫۹ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸:

مسلم جان من میروم در افق محو بشوم !

روفیا در ‫۹ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۰۵ دربارهٔ اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۰۹ - بینی جهان را خود را نبینی:

مهران سلیمانی گرامی
دست کلیمی اشاره به ید بیضا دارد که موسی کلیم ا... از آستین بر می آورد .
باز آفرینی به گمانم اشاره به تولد دوباره و حیات دوباره دارد که باید همین جا رخ دهد .
یعنی به آن تولد از مادر اکتفا نکن و دوباره متولد شو :
علمی که دهد به تو جان نو
علم عشق است ز من بشنو
خیال نکنید همگان زنده اند ، بلکه مردگان متحرک هستند الا عاشق پیشگان !

مهران سلیمانی روزبهانی در ‫۹ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۴۳ دربارهٔ اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۰۹ - بینی جهان را خود را نبینی:

پیام کلی شعر این است که ما باید خودمان را باز آفرینیم همانطور که یک نقاش اثری را بوجود می آورد .ولی اگر زرق وبرق دنیا چشمانمان راکور کند متا سفانه جز نادانان خواهیم بود وقادر به این باز آفرینی نخواهیم بود وبرای تشوق ما یاد آور میشود که روح خدا (نور قدیم )در تو دمیده شده است مثل دست حضرت عیسی مرده را میتوانی زنده کنی از مرگ هم نترسید ....از بی ایمانی بترسید

کورش عمران در ‫۹ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۵۷ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۰:

با سلام من معمولا به نسخه فروغی یا غیره استناد نمیکنم یه کم فکر میکنم...! دوستان , واسه فهمیدن این شعر کافی شعرو از انتها بخونید,حرف محنت,درد ورنج انسانه,برای مسایل روحی انسان میتونه شریک همنوع خودش بشه,نه درد جسمانی,,بنی آدم چطور میتونن اعضای هم باشن,ولی میتونن شریک درد و غم هم بشن,اینکه هم بگید منظور جهان مادی نیست و این حرفا باس بگم اتفاقا غرض دقیقا نوع رابطه انسان ها تو همین دنیاس,داره یه ملوک عرب رو نصیحت میکنه,پس به عرفان ربطی نداره,ایضا سعدی استاد غزل و شعر عاشقانه س , در واقع کمال روابط انسانی عشق و عاطفه و دوست داشتنه و بس! پس بنی آدم اعضای یک پیکرند...بیاین عاشق هم باشیم همدیگرو دوست بداریم و بهم احترام بگذاریم,کوچیک شما عمران

روفیا در ‫۹ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۲۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۸ - قبول کردن خلیفه هدیه را و عطا فرمودن با کمال بی‌نیازی از آن هدیه و از آن سبو:

دوستان کجایید ؟
دلمان تنگ شد برایتان !
معنای این بیت چیست ؟
گر بگوید فقه فقر آید همه
بوی فقر آید از آن خوش دمدمه

۱
۴۰۷۳
۴۰۷۴
۴۰۷۵
۴۰۷۶
۴۰۷۷
۵۴۶۵