گنجور

حاشیه‌ها

روفیا در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹:

همیشه بیدار گرامی
نگران نباشید و خیالتان راحت که من نه تنها دلگیر نیستم بلکه باور دارم که هر کس ماموریتی در جهان آفرینش دارد و جهان چون چشم و خط و خال و ابروست که هر چیزی به جای خویش نیکوست،
بر خلاف آنچه بیشتر مردم می انگارند و موافقان را یار و دوست تر می دارند در وجود مخالف نیز برکاتی نهفته است.
نخست اینکه از تک صدایی که آفات بسیاری دارد از جمله پرورش دیکتاتوری، اجتناب می شود.
دو دیگر ما از کجا می دانیم که اندیشه و باور ما درست است؟
من آدم های عارف و عاشقی می شناسم که پس از سالیان متمادی عشق ورزی و انسان دوستی و صرف سرمایه های هنگفت مالی و جانی به پاره ای از اشتباهات خود در طی طریق معترف اند، همه ما روی لبه تیغ راه میرویم و با یک لحظه سهل انگاری سقوط خواهیم کرد.
و چه بسا یک صدای مخالف گاهی موجبات بیداری ما را فراهم آورد .
از ناشناس و تردامن و لا ابالی و... نیز سپاسگزارم که همواره نادانی ام را به من گوشزد می کنند تا گرفتار توهم خود بزرگ بینی نشوم.
اما در مورد به کار گیری واژگان انگلیسی باید بگویم دانش واژه شناسی بی تردید از زیر شاخه های ادبیات است و از تفننات دلخواه من.
گاهی استفاده از معادل انگلیسی یک واژه به همراه واژه پارسی حق مطلب را نیکو تر ادا می کند و گاهی نیز معادل پارسی رسایی برای مقصودم نمی یابم.
از زبان آلمانی هم هیچ نمی دانم.
ولی وقتی حقیقت مشترکی را در زبان های گوناگون می یابم از اینکه دنیا چقدر کوچک است و خداوند قلب و مغز آدمیان را با یک base واحد ساخته است به گونه ای که بتوانند از پس حجاب های زمان و مکان و حجاب کلام یکدیگر را بفهمند لذت بسیار می برم.
اندرز دلسوزانه تان درباره بالا بردن سطح دانشم را حتما به کار می بندم و باید بگویم این یکی از بهترین توصیه هایی بود که در زندگی دریافت کردم.

حجت اله در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۷۴:

باسلام
من این شعر رو برای دوستم که دکتر طب سنتی واسلامی هست خوندم
به این نتیجه رسیدیم که مولانا علم طب را به درستی درک مینموده واین کلمات ودرمان ها را برای اثبات طبابت نفس انسان اوده است.ومیگوید طبابت من مانند طبیبان نیست که قاروره میگیرند تابتوانند تشخیص مرض دهند ودرمان کنند بلکه ما با اندیشه درمان میکنیم.
اقای محمد جعفر مصفا بهتر اشارات مولوی را زیبا بیان مینماید .باید از چشم او نیز نگاهی دوباره به غزلیات شمس انداخت

سلمک در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۴۴ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۲ - مطلع سوم:

@حمیدرضا
در ابیات دیگر نیز این حروف ربط موجودند. در مطلع اول این قصیده :
این گنج صرف دارد و آواز در میان نه / وان همچو صفر خالی و آوازه مزور
چرخ سیاه کاسه خوان ساخت شبروان / نان سپید او مه و نان ریزهاش اختر
درگاه سیف دین را نقدست خوان رضوان / ادریس ریزه خوارش و ارواح میده آور
در مطلع دوم قصیده که در اینجا به اشتباه مطلع سوم نوشته شده:
ای کعبه جهان گرد ای زمزم رسن در / زرین رسن نمایی و چون زمزم آیی از بر
ذره چه سایه دارد آن ذره ام به عینه / زرین رسن فروکن و از چه مرا بر آور
من نخلم و تو مریم من عازرم تو عیسی / نخل از تو گشت تازه و جان از تو یافت عازر
پارم بمکه دیدی آسوده دل چو کعبه / رطب اللسان چو زمزم و بر کعبه آفرین گر
امسال بین که رفتم زی مکه مکارم / دیدم حریم حرمت و کعبه درو مجاور
شهری که شیب و بالا دریا و کوه دارد / کوهش اساس نعمت و بحرش غریق گوهر
و ابیات بسیار دیگر که خودتان به دیوان خاقانی رجوع بفرمایید و مشاهده کنید.
به علاوه این از توانایی شاعر است و نشان دهنده این است گه زبان محکم و پخته ای دارد که میتواند در چنین وزنی بدین زیبایی شعر بسراید
سوما اگر امروزه این وزن یعنی فعول فاعلات مفاعیل فاعلاتن که وزن صحیح شعر است به گوش خوب نمی آید به این معنا نیست که در گذشته نیز چنین بوده ست. در گذشته شرایط خاصی بوده که امروزه نیست
همانطور که بعضی اختیاراتی که در گذشته بوده و امروزه نیست قطعا اوزانی هم وجود داشته اند که امروزه رایج نیستند.

شریفیان در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۵۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۶:

آب چه دانست که او گوهر گوینده شود
خاک چه دانست که او غمزه غمازه شود
لطفن معنی بیت را میخواهم

محمد حافظ دوست در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۳:

چقدر حرف توش هست این مصرع "گو شرم بادش از عندلیبان".
به همه عزیزان پیشنهاد می کنم این شعر را در انتهای آلبوم جان عشاق استاد شجریان گوش بدهند. جلوه ی شعر برای انسان صد برابر می شود.

میلاد ایرانی در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۳۶ دربارهٔ شهریار » منظومهٔ حیدر بابا:

فقط میتونم بگم بی نظیر...

جاوید مدرس اول رافض در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۰:

********************************
********************************
الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت ......
پدر را بازپرس آخر! کجا شد مِهر فرزندی؟
مشغول: 28 نسخه (801، 803، 813، 821، 822، 823، 824، 834، 843 و 19 نسخۀ متأخّر یا بیتاریخ) خانلری، عیوضی، نیساری، جلالی نائینی- نورانی وصال
مغرور: 4 نسخه (825، 827، 1 نسخۀ بسیار متأخر و 1 نسخۀ بی‌تاریخ) قزوینی- غنی، سایه، خرمشاهی- جاوید
غزل 431 در 37 نسخه آمده و بیت فوق در 5 نسخه مورخ 818، 849، 855 و 875 نیست. از نسخه‌های کاملِ کهنِ مورّخ، نسخۀ مورخ 819 خود غزل را ندارد.
*****************************************
*****************************************

عباس در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷:

میگویند این غزل را در رابطه با ابواسحاق آل اینجو که از دوستان حافظ بوده و حافظ مدت چهارده سال در جوانی به دربار پر فتوت او رفت و آمد داشته و همچنین در ذمّ شاه شجاع گفته است.
دلیل هم بیتی ست که از ابولفوارس نام میبرد.
لغت نامه دهخدا
ابوالفوارس . [ اَ بُل ْ ف َ رِ ] (اِخ ) شاه شجاع بن مبارزالدین محمد از آل مظفر:
خیال آب خضر بست و جام کیخسرو
بجرعه نوشی سلطان ابوالفوارس شد.
گمان غالب برین است که ابواسحاق فقط سواد قرآنی داشته ولی نوشتن نمی توانسته
آنچه شنیده بودم نوشتم
مانا در نهانخانه ی دل سراینده

س م در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۱۱ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴ - من نخواهد شد:

آیینه
هر یکی در صفا چو آیینه

س، م در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۰۳ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴ - من نخواهد شد:

سید محمد گرامی
هفت خط نوشان لقب میخوارگانی ست که جنبه ی میخوارگی آنان زبان زَد است و به این زودی ها ورق از دست نمی دهند
جام باده را به هفت قسمت نشانه می گذاشتند و ساقی به هر کس به اندازه ی ظرفیت او شراب میداده ، یکی را کمتر ، یکی را بیشتر و به آنکه جام ِ پُر میداده هفت خط می گفتند، و این اصطلاح که ” طرف هفت خط است “ هنوز معمول است ولی در امور عادی .
هفت خطِ جام ، هر کدام نام بخصوص داشته ، که از بالا به پائین عبارت بوده اند از «جور، بغداد، بصره، ازرق، اشک، کاسه‌گر و فرودینه». که جور همان گورِ معرب شده ی فارسی ست ،
جناب ادیب الممالک فرهانی این هفت خط را به نظم در آورده
،،،،
هفت خط داشت جام جمشیدی
هـــر یکی در صفا چو آینه
جـــور و بغداد و بصره و ازرق
اشک و کاسه‌گر و فرودینه
،
میگوید : موسایی باید تا در کوه طور بر او ندا بیاید
و برو از میخواران هفت خط بپرس که شراب مرد افکن کدام است
،،
اَیمَن ‍> دست راست > یمین
اَیسَر > دست چپ > یسار
شاد باشید

س،م در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۴۳ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴ - من نخواهد شد:

سید محمد گرامی
منظور از طور تجلی ، کوه طور است که در آنجا، فرمان خداوند بر موسی متجلی شد {الهام شد] . و وادی اَیمَن . یعنی بیابان دست راست
توجه کنید که اَیمَن از ریشه ی یمین است و با ایمِن هم ریشه ی اَمن اشتباه نشود
شبان وادی اَیمَن یعنی موسی که گله ی گوسفند داشت و شبانی میکرد

زری در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۳۴ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » حکایت کوف » حکایت مردی که پس از مرگ حقه‌ای زر او بازمانده بود:

با درود،
سه تفاوت با نسخه دکتر شفیعی نو هست که معنا و آهنگ آن درست تر می نُماید:
1- بیت 1- تفاوت کوچک در نوع نوشتن "حقهٔ" گه " حقه ای" است و در خواندن نیز "حقه ای" موزون است.
2- بیت 2، مصرع 2، "صورتش چون موش و چشمش پر آب" که به گونه "صورتش چون موش و دو چشمش پر آب" است.
3- بیت 6، مصراع دوم، "گفت هر دل را که مهر زر نخاست" که " گفت هر دل را که مهر زر بخاست" است.
با سپاس
---
پاسخ: با تشکر، مطابق تحقیق شما تصحیح شد.

ناشناس در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹:

همیشه بیدار، کمی بی انصافی نه؛ خیلی بی انصافی است.
دیدگاه روفیا پیرامون عیسی و محمد(ص) در شعر حافظ هم از سطحی ترین و ضعیف ترین دیدگاه ها در تحلیل اشعار حافظ و امثال حافظ است.

زری در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۲۳ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » حکایت صعوه » حکایت یعقوب و فراق یوسف:

درود بر شما، آنچنان این شعر زیباست که لازم است با دقت بررسی اش کنیم.
در نسخه چاپ استاد شفیعی نو دو تفاوت هست که به نظر درست تر است، هم از نظر آهنگ و‌وزن شعر، هم معنا. خواهشمند است بررسی فرمایید:
1- مصرع نخست بیت 3، به جای « جبرئیل آمد هرگز گرد گر» هست: « جبرئیل آمد که هرگز گر دگر»
2- مصرع دوم بیت 6، به جای «گشتی» ، «کِشتی» است: نام او در جان خود کشتی مقیم
---
پاسخ: با تشکر، مطابق تحقیق شما تصحیح شد.

علی در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۳۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵:

یوسف گمگشته از کنعان گریزان می شود
کلبه احزان، زیارتگاه یاران می شود
ای دل غمدیده حالت را به درمان خوش نکن
عاقبت هر آدمی با خاک یکسان می شود
گر بهار زندگی را جاودانی دیده ای
در خطایی مرغ خوشخوان، چون زمستان می شود
دور گردون دایماً یکسان نمی چرخد ولی
نوبت ما چون رسد، این چرخ ویران می شود!
سیل نابودی اگر، بر برگ تقدیرت بود
ناخدا گر نوح باشد، باز طوفان می شود!
کعبه را راهی به جز خار مغیلان نیز هست
هر که از هر ره رود، عبد و مسلمان می شود
حافظا دیگر مگو در فقر و خلوت غم مخور
درد بی درمان مگر بی درد، درمان میشود  

افشین در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۴۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴:

با سلام ایران عزیز از شما میپرسم در تمام جهان ایران را به سعدی اش میشناسند یا به چمران؟ با کدام طرز فکر و نگاهی نادره گفتار شیراز را عامی خواند ه ای ؟ آیا میتوانی بیتی همچون سعدی بیاوری؟ شاید بتوانی ولی با این شرط که بقیه عمرت را بنویسی و پاک کنی.

آرا منتظری در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۲۶ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴ - نی محزون:

محمد معتمدی این شعر را با آواز و به زیبایی تمام خوانده

یغما در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۴۴ دربارهٔ منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۸ - در مدح سلطان مسعود غزنوی:

در این شعر به زیبایی از جشن سده یاد شده و پر از تشبیهات زیباست

کوروش ایرانی اصل در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۳۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۲۲ - تفسیر قوله علیه‌السلام موتوا قبل ان تموتوا بمیر ای دوست پیش از مرگ اگر می زندگی خواهی کی ادریس از چنین مردن بهشتی گشت پیش از ما:

پس قیامت شو قیامت را ببین ......... دیدن هر چیز را شرط است این
جناب مولانا میفرماید : برای لمس شعور و هوشیاری کامل در زندگی، بایستی هوشیاری مادی رو، در درونت بکُشی..
و از خیالبافی های مادی مدارانه، بیدار شی، که این همان لحظه ی قیامتِ...

پس بیدار شو و بیداری رو ببین.... ( لطفن تفسیر مذهبی نفرمایید و روان جناب مولانا را مخدوش مفرمایید.. مجالی نیست..)
برای درک کامل هر حسی، باید تبدیل بشی ب همون حس... این ی شرطِ اساسیِ.

سوال :
برای درک کامل مقوله ی "خداوندی"، قبل از نظر دادن، آیا میتونید تبدیل ب "خدا" بشید ؟
*************************
تا نگردی او ندانی اش تمام......... خواه آن انوار باشد، خواه ظلام
برای داشتن درک درست از جهان شعورِ کامل... بایستی هم جنس همون بشی... در غیر اینصورت چرا برخی با اصرار فرضیه های گوناگون میبافن ؟
برای تبدیل؛ فرقی نمیکنه ... چه اهورا... و چه اهریمن...
منظور موضوعیت نور اهورا و تاریکی اهریمن نیست؛ بلکه دریافت محتوای اونه..
*****************************

مریم در ‫۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۳۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹:

مادر بزرگ من که خواهر مرحوم فروغی بودند بع از بیت شمع را باید از این خانه برون بردن و کشتن تا که همسایه نداند که تو در خانه مایی، این بیت را می خواندند :
کشتن شمع چه حاجت از بیم رقیبان، پرتوی روی تو گوید که تو در خانه مایی

۱
۴۰۷۲
۴۰۷۳
۴۰۷۴
۴۰۷۵
۴۰۷۶
۵۶۲۱