جاوید مدرس اول رافض در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۴۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۰:
کدام بیت تَخَلُّص (مقطع)؟
1)
به خوبان دل مده حافظ ببین آن بیوفاییها
که با خوارزمیان کردند ترکان سمرقندی
16 نسخه (803، 813، 824، 843 و 12 نسخۀ متأخر یا بیتاریخ) خانلری و عیوضی{بیت تخلص دوم را اضافه بر متن گذاشتهاند.}
2)
به شعر حافظ شیراز میرقصند و مینازند
سیهچشمان کشمیری و ترکان سمرقندی
18 نسخه (801، 818، 821، 822، 823، 825، 827، 834 و 10 نسخۀ متأخر یا بیتاریخ) قزوینی- غنی، نیساری، جلالی نائینی- نورانی وصال، سایه، خرمشاهی- جاوید
نیساری و سایه بیت تخلص نخست را اضافه بر متن نهادهاند. خرمشاهی و جاوید در چاپ مشترکشان و نیز جلالی نائینی و نورانی وصال در تصحیح مشترکشان فقط بیت دوم را آوردهاند. علامه قزوینی بیت دوم را در حاشیه نشان داده و به نقل از کمال الدین عبدالرزّاق سمرقندی مؤلف «مطلع السعدین و مجمع البحرین» آورده است که خواجه بیت تخلص نخست را در بارۀ فتح خوارزم به دست تیمور لنگ سروده است. اگرچه مؤلف مزبور به تغییر بیت تخلص اشارهای نکرده اما طبق نظر صائب علامه قزوینی میتوان پذیرفت که شاید حافظ خود بیت تخلص را هنگام فتح فارس به دست تیمور از آن به این گردانده باشد. با اینهمه جای بحث باقیست که اگر این تغییر چنانکه حدس زده میشود از سر ترس یا اجبار بوده باز باید مطابق آخرین خواست خواجه تلقی شود؟ یا اینکه با توجه به تناسب بسیار بیشتر با دیگر ابیات و حال و هوای کلی غزل، باید بیت تخلص نخست را در متن آورد؟
لازم به ذکر است که از 36 نسخه دو نسخه مورخ 849 و 893 هر دو بیت را دارند که در آمار بالا وارد نشده است.
*****************************************
*****************************************
عاطفه در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۰۴ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۹ - پاسخ دادن شیرین خسرو را:
آیا بیت «رطب بیاستخوان آبی ندارد
چو مه بیشب و من شیرینم ای شاه» صحیح است ؟ قافیه ندارد .
جاوید مدرس اول رافض در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۵۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۸:
*******************************************
*******************************************
عجب از وفای جانان که ................. نفرمود
نه به نامهیی پیامی نه به خامهیی سلامی
تفقدی: 35 نسخه (801، 803، 813، 814- 813، 818، 819، 821، 823، 824، 825، 843 و 24 نسخۀ متأخر یا بیتاریخ) خانلری، عیوضی، نیساری، جلالی نائینی- نورانی وصال
عنایتی: 3 نسخه (822، 827 و 1 نسخۀ بیتاریخ) قزوینی- غنی، سایه، خرمشاهی- جاوید
38 نسخه از جمله تمام نُسَخ کاملِ کهنِ مورّخ غزل 459 و بیت فوق را دارند.
*****************************************
*****************************************
ناشناس در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۲۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴:
سلام طلوع کند درست نیست . طالع با ماه تناسب دا. هردو اصطلاح نجومی هستند
همیشه بیدار در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:
زانک از قرآن بسی گمره شدند
زان رسن قومی درون چه شدند
مر رسن را نیست جرمی ای عنود
چون ترا سودای سربالا نبود
کسی که فقط در قرآن در پی تناقض میگردد و کوبیدن کلام خداوند را در سر دارد معلوم است که گمراه میشود.
چون پری را ایـن دم و قانــون بــود
کردگــار آن پــری را چــون بود
گرچه قرآن از لـب پــیغمـبر اســت
هر که گوید حق نگفته کافر است
در بشر "روپوش" کرده است آفتاب
فــهم کـن والله اعلــم بـالصــّواب
همیشه بیدار در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:
آیا آفرینش آسمان و زمین و ارزاق ، در شش روز است یا هشت روز!؟
پرسش
قرآن می گوید: آفرینش آسمان ها و زمین چند روز طول کشید؟ پروردگار شما، خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید (56) سورة الأعراف پروردگار شما، خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش آفرید (3) سوره یونس همان (خدایی) که آسمانها و زمین و آنچه را میان این دو وجود دارد، در شش روز آفرید(59) سورة الفرقان او کسی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید(7) سورة هود آیات فوق صراحتا گویای آن است که خداوند آسمان ها و زمین را در شش روز خلق فرمود. اما مطابق آیات زیر:
ءبگو آیا شما به آن کس که زمین را در دو روز آفرید کافر هستید و برای او همانندهایی قرارمیدهید؟! (9)سورة فصلت او در زمین کوههای استواری قرار داد و برکاتی در آن آفرید و مواد غذایی آن را مقدر فرمود، ء اینها همه در چهار روز بودء درست به اندازه نیاز تقاضا کنندگان! (10)سورة فصلت سپس به آفرینش آسمان پرداخت، ... در این هنگام آنها را بصورت هفت آسمان در دو روز آفرید... (11و 12 ) سورة فصلت خوب حالا به محاسبه بپردازیم: 2 روز (برای آفرینش زمین) + 4 روز( برای آفرینش برکات) + 2 روز (برای آفرینش آسمان ها) = 8 روز ، و نه 6 روز نتیجه: 6 = 8 ؟! مشکل از کجاست؟ از معجزه محمّدبن عبدالله یا از ریاضیات؟
پاسخ
در ابتدای پاسخ مناسب است نگاهی به آیات مورد مناقشه بیاندازیم:
الأعراف، 54: إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فی سِتَّةِ أَیَّامٍ : پروردگار شما، خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز [شش دوران] آفرید .
الفصلت، 9: قُلْ أَ إِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذی خَلَقَ الْأَرْضَ فی یَوْمَیْنِ : بگو: آیا شما به آن کس که زمین را در دو روز آفرید کافر هستید.
الفصلت، 10: وَ جَعَلَ فیها رَواسِیَ مِنْ فَوْقِها وَ بارَکَ فیها وَ قَدَّرَ فیها أَقْواتَها فی أَرْبَعَةِ أَیَّامٍ سَواءً لِلسَّائِلین : او در زمین کوههای استواری قرار داد و برکاتی در آن آفرید و موادّ غذایی آن را مقدّر فرمود،ء اینها همه در چهار روز بودء درست به اندازه نیاز تقاضا کنندگان!
الفصلت ، 12: فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فی یَوْمَیْنِ : در این هنگام آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز آفرید.[1]
روز از نظر قرآن
مراد از کلمه « یوم » در آیات مورد بحث پارهای از زمان است ، نه روز به معنای معمولی و معهود ذهن ما ، چون روز از نظر ما ساکنان زمین عبارت است از مقدار حرکت کره زمین به دور خودش ، که یک دور آن را یک روز و یا به عبارتی؛ یک شبانه روز مینامیم، اطلاق روز بر پارهای از زمان بسیار شایع است، از آن جمله کلام خدا است که میفرماید:" ما این ایام را در بین مردم جابجا میکنیم".[2] و نیز میفرماید:" پس آیا در انتظار آنند که همان ایامی که امتهای گذشته داشتند داشته باشند[3]"، و امثال این موارد که ایام در پارهای از زمان اطلاق شده است.»[4] اما باید توجه داشت که اگرچه روز به این معنا است ولی اشکال با آن مرتفع نمی شود لذا به این سؤال باید جواب داده شود.
تقدیر روزی زمین در چهار روز:
سؤال این است؟ چگونه در آیات فوق(سوره فصلت) آفرینش زمین را در دو روز، و کوهها و برکات و غذاها در چهار روز، و در دنباله این آیات، آفرینش آسمانها را نیز در دو روز ذکر کرده که مجموعا هشت روز میشود؟ در حالی که در آیات فراوانی از قرآن مجید آفرینش آسمانها و زمین مجموعا در شش روز، یا به تعبیر دیگر در شش دوران، بیان شده است .[5]
مفسران در پاسخ این سؤال راههایی را انتخاب کردند:
راه اول که مشهور و معروف است اینکه: آنجا که میگوید: "اربعة ایام" (چهار روز) منظور تتمه چهار روز است، به این ترتیب در دو روز اول از این چهار روز زمین آفریده شد، و در دو روز بعد سایر خصوصیات زمین، به اضافه خلقت آسمانها در دو روز مجموعا شش روز (شش دوران) میشود.
نظیر این تعبیر در زبان عرب و تعبیرات فارسی نیز وجود دارد که فی المثل گفته میشود: از اینجا تا مکه ده روز طول میکشد، و تا مدینه پانزده روز، یعنی پنج روز فاصله مکه و مدینه است و ده روز فاصله اینجا تا مکه، البته اگر آیات متعدد آفرینش در شش روز نبود چنین تفسیری پذیرفته نمیشد، ولی از آنجا که آیات قرآن یکدیگر را تفسیر میکنند، و قرینه یکدیگر میشوند، تفسیر بالا بخوبی قابل قبول است.
راه دیگری که تعداد کمی از مفسران آن را انتخاب کردهاند این است که:
اربعة ایام (چهار روز) مربوط به آغاز خلقت نیست بلکه اشاره به فصول چهارگانه سال است که مبدء پیدایش ارزاق و پرورش مواد غذایی انسانها و حیوانات است.[6]
راه سوم: درباره رزق و روزی، واژه "قدّر" به کار برده شده است، در حالی که درباره خلقت آسمان و زمین واژه "خلق" به کار گرفته شده است. یعنی این چهار روز تقدیر ارزاق است نه خلقت آن. با این بیان شاید اصل اشکال به کلی از بین برود؛ زیرا اشکال جایی است که ایام تقدیر روزی را در ردیف خلقت بیاوریم (همان طور که کاربر انجام داده است)، در غیر این صورت، اشکال از اصل زائل می شود.
با توجه به مطالب یاد شده «ایامی که در این آیات برای خلقت آسمانها و زمین آمده، چهار روز است دو روز برای خلقت زمین، و دو روز برای به پا داشتن آسمان های هفت گانه، بعد از آنکه دود بود و اما ایامی که در آن روزی ها درست شده ایام تقدیر آنها است، نه خلقت روزی ها ، و آنچه که در کلام خدا مکرر آمده این است که خدا آسمانها و زمین را در شش روز آفریده، نه مجموع خلق و تقدیر روزی را.»[7]
بنابراین نه مشکلی در معجزه آن حضرت وجود دارد و نه در ریاضیات !! بلکه مشکل از این است که بدون اینکه در علمی تخصص داشته باشیم و بدون اینکه به متخصص آن رجوع نماییم ، قضاوتی در مورد آن داشته باشیم.
[1] مکارم شیرازی ناصر، ترجمه قرآن(مکارم)، دار القرآن الکریم (دفتر مطالعات تاریخ ومعارف اسلامی) ء قم، چاپ دوم، 1373 ش.
[2] آل عمران، 140.
[3] یونس، 102.
[4] طباطبایی سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 17 ، ص 362 و 363 ، دفتر انتشارات اسلامی جامعهی مدرسین حوزه علمیه قم ء قم، چاپ پنجم، 1417 ق.
[5] اعراف، 54.
[6] مکارم شیرازی،ناصر،تفسیر نمونه،ج20،ص225.
[7] طباطبایی سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، همان ، ج 17 ، ص 363 و 364 .
علی عادلفر در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۸:
حافظ کلامی بسیار پخته وشیرین دارد و توانایی صحبت کردن به عربی و یا فارسی دری را افتخاری بزرگ برای خود میداند(همانطور که دیگر شاعران بزرگ نظیر سعدی و مولانا نیز از اشعار عربی استفاده کرده اند) حافظ در شعری بیان میکند که عربی شعر گفتن یک هنر و مهارت شگرف است:
اگرچه عرض هنر پیش یار بی ادبی است / زبان خموش ولی دهان پر از عربی است......
ناشناس در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹:
حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی
دام تزویر مکن چو “دَگَران” قرآن را
آراد در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹:
دوست عزبز من،در پیامتان ضد و نقیض دیدم.بک جا می فرمایید متاسفانه حافط در طول حیاتش متدین و مذهبی بوده و از طرف دیگر بنده رو به مذهب دعوت می کنید.لطفا واضحتر بفرمایید.و در ضمن منظورتان از اینکه بنده زبان شعر عرفا را یاد بگیرم چیست.در صمن دیگر آن تک بیتی را بداهه سرایی کردم.تا این حد بدانید که دین همان چیزی است که تمام رسولان الهی مردم را به آن دعوت کردند؛ وجود خداوند و لزوم پیروی از خداوند.مصمون همه ادیانالهی یکیست اما مذهب از ابن جهت غبر ضروری است چون باعث می شود اصل زیر پا گذاشته شود.در بسیاری موارد گذاسته شده. دین کلام مستقیم خداست،اما مذهب تفسیر کلام خدا.و خدانکند مفسرین دنیاپرستان باشند.اما فراموش نشود اولیای الهی علیهم السلام مرجع زلالی هستند برای درک بهتر اصل که همان دبن است.هرچند انسان اشرف مخلوقات است و می تواند فراتر از واسطه ها با خداوند ارتباط مستقیم برقرار کند.مذاهب در بسیاری موارد خطا کرده اند چون این اشرف مخلوقات جائزالخطاست.واژه مذاهب نسانگر کثرت است و اگر تفاسبر کثیری به خطا رفته باسند اصل دین خدشه دار می شود.فراموش نشود بنده مخالف تفسبر نیستم اما معتقدم لباس مطلق دین پوشاندن بر مذهب ممکن است پایه گذار جهل و استبداد شود.
ستار در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۵۴ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵:
در صورتی که "مالها" جمع مال است.
ستار در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۵۳ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵:
"ما لها" به معنی چه شده؟
ستار در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۴۹ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵:
این غزل اشاره به سوره ی زلزال دارد.
شکل صحیح مصرع اول بیت چهارم به شکل زیر است:
انسان چو دید این حالها گفت از تعجب "ما لها"؟
حسین در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳:
به نظر من این غزل تو بیت 9 تموم میشه
ستاره در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۴:
چل سال رنج و غصه کشیدیم و عاقبت
تدبیر ما به دست شراب دوساله بود
یعنی چهل سال در رنجی به سر بردم که با دو سال کوشش به راحتی برطرف میشد اما من راهش را نمیدانستم.
زمانی دراز در غم کاری سهل به سر بردن!
به عبارتی دیگر: آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم...
حسین در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۰۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۵:
من در مورد این غزل چی بگم نه فقط این غزل همه و همه
اینارو انسان نمیتونه گفته باشه نه من باور نمیکنم هر چقدر که انسان سلطان سخن باشه کار انسان نیست اینا از جایی دیگر است کار خودشه اره اونه
کمال در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۲۶ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۶:
جمع آن: 7891
روفیا در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹:
ناشناس گرامی
لطفا عبارت :
اینما تولوا فثم وجه ا...
را معنی کنید.
سلمک در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۱۷ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۲ - مطلع سوم:
به نظر نمیرسد که ما با اشتباه کاتبان مواجه باشیم، گواه مقاله زنده یاد استاد ابوالحسن نجفی در کتاب اختیارات شاعری و مقاله های دیگر در عروض فارسی صفحه 121 انتشارات نیلوفر است
ایشان در این مقاله آورده اند که این وزن دوری نیست و تمامی مصراعها باید مفعول فاعلات مفاعیل فاعلاتن خوانده شوند
سلمک در ۹ سال و ۹ ماه قبل، پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۰۸ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۲ - مطلع سوم:
تمامی ابیات زیر مربوط به همین شعرند
در قبه مهد مهدی با قبله عهد عیسی
در فرضه روض جنت و در روضه حوض کوثر
شهری بشکل ارقم با صدهزار مهره
از رنگ خشت پخته و سنگ رخام و مرمر
افسر خدای خسرو کشور گشای رستم
ملکت طراز عادل و ملت فروز داور
بر پرچم علامت و بر تارک غلامان
از مشتریش طاس است از آفتاب مغفر
شاها طبیب عدلی و بیمار ظلم گینی
تسکین علتش را تریاق عدل درخور
از عدل دید خواهی هم راستی و هم خم
در ساق عرش ایزد و در طاق پول محشر
گل چون ز عدل زاید میرد حنوط بر تن
تابوت دست عاشق و گور آستین دلبر
آتش که ظلم دارد میمیرد و کفن نه
دود سیه حنوطش و خاک کبود بستر
بر یک نمط نماند کار بساط ملکت
مهره بدست ماند و خانه شود مششدر
سنجر بمرد ویحک و سنجار ماند آنک
چون بنگری بصورت سنجار به که سنجر
آخر نه بر سکندر شد تخته پوش عالم
بی بار ماند تختش و در تخت بار ششتر
نه مه غذای فرزند از خون حیض باشد
پس آبله ش بر آید و صورت شود مجدر
شاها فرب نژادی و هستی بخلق و خلقت
شاه بشر چو احمد و نر عرب چو حیدر
مهمان عزیز دارند اهل عرب بسنت
زانم عزیز کردی و دادی کمال اوفر
رومی فرستی اطلس و مصری دهی عمامه
ختلی براق ابرش و ترکی و شاق احور
همچنین تلقی ما از «زیبایی» وزن درطول تاریخ تغییر کرده و آنچه برای قدما زیبا بوده لزوما امروز برای ما زیبا نیست.
دکتر مجید پسندیده در ۹ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۱۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۰: