سلیمان علاقی در ۹ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۴۷:
ببینید این مرد با چه پهلوانانه با کلمات در آویخته
به راستی اگر در زمان او بودم همین همزمانی و در زمانی با جلال الدین مولوی برای من منتهای کسب شرف بود
علیه الرحمه و افضل البرکات
شمس شیرازی در ۹ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۳:
ترازو گر نداری ،پس تو را زو ره زند هر کس.
به گمانم زو به مانای از او ازنداشتن ترازو است که راهت میزنند.
و مانا در نهان سراینده ( در دل سراینده 9
روفیا در ۹ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۳:
ترازو گر نداری پس تو را زو ره زند هر کس
میگوید چون تو ترازوی توزین سکه نداری تا سکه تقلبی را از اصل تشخیص دهی هر کسی می تواند تو را بفریبد و از تو چیزی برباید...
پرسش من درباره "زو" است، آیا به معنای " از این رو " است؟
کمال در ۹ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۴۰ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۷:
جمع آن: 5580
غلامحسن در ۹ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۵۵ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۲۰:
سلام متنی رو که آقا جواد نوشتن درسته. بعد ازاین حکایت هم حکایت زیر میاد که شما به اشتباه بخشی از اونو آخر این اوردین. حکایت 21 جــوانــی پـــاکــبـــاز پــاک رو بـــود کــه بــا پــاکـیـزه رویی در گـرو بــود
چـنین خـواندم که در دریای اعظـم بـــگــردابــی درافــتــادنــد بـــا هــم
چـو مـلـاح آمـدش تـا دسـت گـیـرد مــبــادا کــانـدران حــالــت بــمــیـرد
همی گفـت از میان موج و تـشـویر مـرا بــگــذار و دســت یـار مـن گـیـر
درین گفتن جهان بر وی برآشفت شنیدندش که جان میداد و میگفت
حـدیث عشـق از آن بـطال مینوش که در سـخـتـی کند یاری فـراموش
چــنـیـن کــردنــد یـاران زنـدگــانـی ز کـار افـتــاده بــشــنـو تــا بــدانـی
که سـعدی راه و رسـم عشقبـازی چــنــان دانـد کــه در بــغــداد تــازی
دلــارامــی کــه داری دل درو بــنــد دگـر چـشـم از همـه عـالـم فـروبـند
اگـر مـجـنون لـیلـی زنده گـشـتـی حـدیث عشق از این دفتـر نبـشتـی. لطفا تصحیح کنید.
سندباد در ۹ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۲۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۰:
عارف مرغانست لک لک، لک لکش دانی که چیست؟
ناشناس در ۹ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۳۹ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶۰:
من این شعر را در دیوان غزلیات صائب ندیدم
شمس شیرازی در ۹ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۰۸ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۷۷ - کل و کلاه:
محمد رضا گرامی،
رشک لاخ است رشک با صدای زیر که تخم شپش را میگویند. مکان و محل شپش و تخم هایش رشک زار
ناشناس در ۹ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۷:
حجاب دیده ادراک شد شعاع جمال
بیا و خرگه خورشید را منور کن
سلیقه آقای مهراهورا در خطاب قراردادن ساقی بنظرم جالب آمد.
یعنی شعاعی از نور جمال (زیبایی های ظاهری) چنان ما را غافل کرده است که از درک حقیقت زیبایی غافلیم در حالیکه نور زیبایی تو آن چنان است که خرگه خورشید در برابر آن تاریک است و با حضور تو خرگه خورشید منور خواهد شد.
vahid younesi در ۹ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۵۴ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:
این شعر بسیار زیباست
یغما در ۹ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۵۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴:
شعری از حافظ بر این وزن و معنی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲/
م.ح.گ در ۹ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۵۹ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان:
لطفاً این موارد اصلاح شود:
1. پیشوایانی که در «پیش» آمدند؛ نه در "عشق".
2. تن درستی را به تندرستی (با نیمفاصله) یا تندرستی.
شیخ سمعان در نسخههای کهنتر دیده شده و بسیاری معتقدند همان هم درست تر است. لطفاً به عنوان دست نزنید.
بینوا در ۹ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۵۶ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶۶:
و مصرع اول بیت سوم
خوان خورشید است نه خورشیدی
بینوا در ۹ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۴۹ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶۶:
گنجور ارجمند دست مریزاد
پایان مصرع دوم بیت دوم محتاج است نه احتیاج
همیشه بیدار در ۹ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸:
یا مَنِ إسمهُ دَواء و ذِکرِهُ شِفاء
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
ما که با عمل نمیتوانیم شکر کنیم، پس همین شکر زبانی را انجام بدهیم. در هر حال برای شما آرزوی سلامتی و سعادت و از همه مهمتر عاقبت به خیر بودن میکنم
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار
مرتضا در ۹ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶:
آیا در زبان عربی (وه به تبع آن در زبان فارسی)، یکی از معانی واژه «علامت»، «بیماری» نیست؟ با این توصیف بیت دوم را نمی توان اینطور معنا کرد که «از هجران تو صد بیماری در چشم دارم. این که اشکی از چشمم نمی آید، نشانه این بیماری است...»
با این توصیف، علامت مصرع اول و علامه مصرع دوم می توانند جناس باشند. اولی به معنای بیماری و دومی به معنی نشانه.
مجتبی شوقی در ۹ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۵۳ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:
در مصرع دوم قافیه رعایت نشده: قافیه ها /پایان -جان-هجران-حیوان و ... این در مصرع اول قافیه نیست
Mohsen در ۹ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۲۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۶۰ - تمثیل تلقین شیخ مریدان را و پیغامبر امت را کی ایشان طاقت تلقین حق ندارند و با حقالف ندارند چنانک طوطی با صورت آدمی الف ندارد کی ازو تلقین تواند گرفت حق تعالی شیخ را چون آیینهای پیش مرید همچو طوطی دارد و از پس آینه تلقین میکند لا تحرک به لسانک ان هو الا وحی یوحی اینست ابتدای مسلهٔ بیمنتهی چنانک منقار جنبانیدن طوطی اندرون آینه کی خیالش میخوانی بیاختیار و تصرف اوست عکس خواندن طوطی برونی کی متعلمست نه عکس آن معلم کی پس آینه است و لیکن خواندن طوطی برونی تصرف آن معلم است پس این مثال آمد نه مثل:
بیت چهارم "آموز" درست است یا "آموزد"؟
مجتبی شوقی در ۹ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۵۰ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۶۰:
درود بانو علمدار... در این غزل ماند،ماند در حکم ردیف است و کلمه قبل آن که میبایست هم وزن باشد در حکم قافیه...
یاسر دالوند در ۹ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۴۳ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۱ - تمام شدن ده نامه و فرستادن ویس آذین را به رامین: