سینا در ۹ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۱۸ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۷ - ماندهٔ بابا:
این شعر ، داستان دو برادر است و ارث پدریشان که یکی از آن دو ( احتمالا برادر بزرگتر ) میخواهد با حرف های شیرین ، سر دیگری را کلاه بگذارد و آنچه بدرد میخورد ( مانند استر ) را از آن خود و آنچه بدرد نمیخورد( مانند گربه ) را از آن برادر کند.
ناشناس در ۹ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۱۰ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۳:
با وجودی که مرد صد سپهیم
سید امیرکاسی در ۹ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۵۴ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۹۶:
با درود فراوان!
گمان میرود در بیت هفتم به جای واژه " شغل" باید واژه " شوق" به کار رود . از شوق گریه مطلب دیگر نداشتم ...
داریوش احمدی در ۹ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۲۹:
دوست عزیز
در کلام مولانا به گفته بزرگان ادب شش جهت را بالا ، پایین ، وچهار جهت جغرافیایی شمال و جنوب و شرق و غرب منظور است
سارا در ۹ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸:
آقای دادور این شعر کاملا عرفانی هس و اشاره ش به توحید ذات و وحدت وجود هس که نه این غزل تمام عزلیات حافظ لبریز از این مستی هس و نظر شما چه با توجه به سیاق جملات چه با توجه به روح غزلیات حافظ خیلی دور از ذهن به نظر میرسه
ناشناس در ۹ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۰۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶ - بردن پادشاه آن طبیب را بر بیمار تا حال او را ببیند:
هشدار دوستان
روی خطوط قرمز نوشته ی بالا {عالی بود }کلیک نکنید
سایتی ست که به اسرار شما دسترسی پیدا می کند
مثل کد ها و ایمیل ها
از گردانندگان گنجور خواهش می کنم این حاشیه را حذف کنند
---
پاسخ: با تشکر از اطلاع شما، حذف شد.
ایران نژاد در ۹ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۳۱ دربارهٔ منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱۱ - در تهنیت جشن مهرگان و مدح سلطان مسعود غزنوی:
جناب محمد،
به گمانم بامیان را با دامغان اشتباه گرفته اید، بامیان شهر خنگ بت و سرخ بت است همان که طالبان ویران کردند . دامغان در استان سمنان است و زادگاه منوچهری.
کوروش ایرانی اصل در ۹ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۳:
زو = زود ...(مخفف)
قلبی بیاراید = سکه ی تقلبی را بجای سکه ی زرین بشما بدهد
چو آبت بر جگر باشد = کنایه از استطاعت مالی یا غیره داشتن.
چشمه سوزن = سوراخ سوزن
Mohammd در ۹ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۲۶ دربارهٔ منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱۱ - در تهنیت جشن مهرگان و مدح سلطان مسعود غزنوی:
Damghan is the name of district in Balkh, Qubadyan in the name of Naser Khosraw, like Naser Khoraw Qubadyani Balk I. Therefore mauchehry Damghani who born in Damaghan in Balkh is Manuchehri Balk I, and he is not from Damghan Provence which in Iran now.Please under Manuchehri in Dekhuda.Many thanks
حمید زارعی مرودشت در ۹ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۳۰ دربارهٔ رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴:
این یکی از مشهورترین رباعی های زبان فارسی هست.
خیلیا سعی کردن یه رباعی شبیه به این بنویسن که هیچکس موفق نشد. تا رسید به حضرت بیدل که گفت:
دی خفت. که؟ ناقه. در کجا خفت؟ به گل.
کردم. چه؟ فغان. ز چه؟ ز یاد منزل
داد. از که؟ ز خود. چرا؟ ز سعی باطل
کافتاد. چه؟ بار. از که؟ سر. بَر که؟ به دل!
(بیدل)
ابراهیم واشقانی فراهانی در ۹ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۱:
با سلام
صورت دوم درست است.
جم از پادشاهان پیشدادی است و کی Key در اینجا عموم پادشاهان کیانی است. مجموع جم و کی به علاقه ی عام و خاص، عموم پادشاهان ایران باستان یا به تعبیر متون دوره ی اسلامی، پادشاهان عجم را در نطر دارد.
کمال در ۹ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۱۴ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۰:
جمع آن : 9451
ایران نژاد در ۹ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۱۴ دربارهٔ فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۱ - در مدح یمین الدوله سلطان محمود غزنوی:
فاعتبرو یا.......
ستایش محمود غزنوی است :
ای اصل نیکنامی! ای اصل بردباری!
ای اصل پاکدینی ! ای اصل پارسایی !
محمد در ۹ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۵۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۵۶:
در بیت اول باید به جای قرآن قمران را جایگزین کنید
باتشکر.
هانیه در ۹ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۱۲ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » خان ننه:
فرقی نداره کی این شعرو بخونم هر وقت می خونمش گریم میگیره
فرشید در ۹ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴۱:
معنی کلمه ی "بتر" ، بدتر است.
در میان عرفا این مرسوم بوده که اگر به کسی سختی و مشکلی وارد می شده، آن را شکر می نموده و به آن به چشم درگاهی جهت اعطای آگاهی های بیشتر می نگریسته است.
ناشناس در ۹ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۲۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷ - خلوت طلبیدن آن ولی از پادشاه جهت دریافتن رنج کنیزک:
در نسخه ای دیگر خوانده بودم: گورخانه ی راز تو چون دل شود آن مرادت زودتر حاصل شود.
ایران نژاد در ۹ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۳۶ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳:
جناب ترابی،
باز به هدف زدی! (گاه، المعنا لیس فی بطن شاعر!!)
یا چنانکه دوست میداری :
مانا همواره در نهان سراینده نیست!
جان کلام را گفتی و کس بر نگرفت، چنین است شیوه اندیشگی غالب!
اما در باب نزدیکی با مادر و دیگر محارم در کیش بهی؛
نقل قولی می آورم با یک واسطه از موبد موبدان که میفرماید:
از حضرت زردشت پرسیدند ؛ در شرایطی که امکان انقراض نسل آدمیان در میان باشد و ادامه نسل جز با هم آغوشی با محارم ممکن نباشد، آیا میشود با آنان هم بستر شد؟؟
گمان نمی رود پاسخ هیچ پیامبری منفی بوده باشد.
ٰمتاسفانه برخی از روی غرض ورزی پرسش را پاک کرده ، پاسخ را پیراهن عثمان کرده اند!
( راوی این حدیث مسلمانی معتقد است)
محمد در ۹ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۳۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:
باسلام خدمته همه
همینطور که بعضی از دوستانمون هم اشاره کردن منم میخواستم بگم
چه تاکیدی دارید بر پیچیده کردن اشعار و تاکید بر نیت خوانی شاعران
شما یه طوری درباره اشعار صحبت میکنید که من مطمئنم اگر خود شاعر زنده بود یا منتشر نمیکرد یا بعد از نشر پسش میگرفت
نیازی نیست نیت خوانی کنیم
میدونید چرا چون نیات ما بیشتر از خود شاعر روی معنی و مفهوم اشعار اثر میزاره
حالا جالبیش اینه که برای همه اشعار کارشناسان و اساتید وارد میشن و یه طوری پیچیدش میکنن که خود شاعر هم عمرا بفهمه اون موقعی که داشته این شعر رو میگفته اصن منشو.رش چی بوده
دوستان شهر روانه مثه رود
روان در روح و زمان
چیزی نیست که بشه بافرمول و اینجور چیزا تعریفش کرد
شما نمیتونید بگید که وقتی شاعر داشته شعر رو میسروده دقیقا به چی فکر میکرده یا دقیقا چرا این کلمرو به کار برده
و یه چیزه دیگه هم که باید بگم اینه که
خیلی از کلمات و اصطلاحات بعد از شاعر معانی امروز خودشون پیدا کردن که برای ذهن ما شدن مقیاس
وقتی شاعر میگه قرآن که مهین کلام خوانند آن را
گه گاه نه بر دوام خوانند آن را
بر گرد پیاله آیتی هست مقیم
کاندر همه جا مدام خوانند آن را
دقیقا منظورش همینه که چرا ریالرآن با این همه اهمیتش و کتاب آسمانی بودنش گه گاه میخوننش(سر مزار مرده ها)
ولی شراب همه جا هستش توی هر محفلی چه غم چه شادی
و نه تنها قرآن همه امور مهم و اصولی دیگه هم همینطوره
چرا وقتی میگم فلان کار درسته کسی انجام نمیده ولی خلافش رو همه انجام میدن و دوس دارن انجام بدن
مثلا فرض کنید یه پدر به بچش میگه مثلا دشنام نده
احترام بزار
درحالی که این دوتا کار لازمه زندگی خوب در جامعه هست
ولی بچه دقیقا برعکس میشه فحش که میده هیچی احترام هم که نمیزاره هیچی هزار جور کار ناشایست دیگه هم انجام میده
ایراد کار کجاست
نه اینکه باباش نگفته یا به خاطر این شایدم تنبیهش کرده باشه
بخاطر اینه که باباش رعایت نکرده
پس وقتی یکی میگه فلان موضوع خوبه قبل از اینکه بقیرو نصیحت کنه و ارشاد کنه خودش باید انجامش بده
و شعرم منظورش همینه
بابا شما که میگید قرآن خوبه
کتاب آسمانیه
چرا همه جا و همیشه روایت نمیشه؟
ولی شراب که بده حرومه ضرر داره ولی همه جا و همیشه پذیرفتست؟
اینم یکی دیگه از نشونه هاش گر می نخوری طعنه مزن مستانرا
بنیاد مکن تو حیله و دستانرا
تو غره بدان مشو که می مینخوری
صد لقمه خوری که می غلامست آنرا
ناشناس در ۹ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۲۱ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۷: