گنجور

حاشیه‌ها

Mori در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۲۲:

این آهنگ توسط طیب انفاذ خوانده شده

maryam در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۰:

you unaware of kernel, but proud of the shell,
Wake up for inside the soul you have the beloved
Sense is the body/s kernel . and you r sense's kernel is the soul:
When you go beyond body, sense, and soul, all is He.

منصور در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱:

کسی نوشته:برعکس شما حافظ من معتقدم کلا:
هی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد.
تا شعر تر را (دقت بفرمایید شعر چی؟ تر) چه شعری ببینید تا بدانید در مورد شعر حافظ صحبت میکنیم. شعر کی؟ حافظ حاااااافظ

ابوحمزه صائب در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سی‌ام:

این پرسش که شعر مولانا خطاب به کیست خطاست
و معمولا برای کسانی پیش می آید که نسبت به فضای فکری مولانا کم اطلاع هستند.
عرفا و از جمله مولانا جلال الدین بلخی معتقد به وحدت وجود هستند : یعنی تمام پدیده های هستی جلوه ای از حق مطلق هستند و موجود واقعی فقط یکیست و آن هم حضرت حق.
در این سیاق فکری شمس تبریزی آینه ایست شفاف و زلال که مولانا در وی حقیقت را می بیند و در واقع شمس را می خواند و حق و زیبایی را می ستاید. و نهایت تمایزی بین بیننده ,آینه و حقیقت وجود ندارد.

سیدمحمد در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۳۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۰ - زیافت تاویل رکیک مگس:

روفیای گرامی
گویا بارها با سرکار و دوستان گفتگویی داشته ایم که در ابیاتی که آوردید تأکید بر لزوم تضاد در جهان است که این ناهمگونی ِ خیر و شرّ خود باعث ثبات و گردش موزون طبیعت است .
گویا منظور از غیرت خداوندی بر وجود ابلیس ، تأئید بر الزام ضد و نقیض باشد
این داستانها را در اثبات چنین نظری ساخته و پرداخته اند
تا نظر شما چه باشد
زنده باشید

سید احمد در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۵۹ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶۸:

در بیت دوم از آخر کلمه زبستن شاید اشتباه باشد و صورت درست آن زیستن خواهد بود.
تشکر

پیمان در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۲۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۷:

باسلام خدمت اهالی هنر
درود بر حضرت مولانا و استاد چاوشی

دوستان بنظر من برای مصرع اول بیت آخر،وازه ی "کش" درست تر از "کژ" باشه
کش به معنای خوب و نغز و دلکش

۷ در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵:

سعدی:
تو را که گفت که برقع برافکن ای فتان
که ماه روی تو ما را بسوخت چون کتان
پری که در همه عالم به حسن موصوفست
ز شرم چون تو پریزاده،می‌رود پنهان
سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۶ - مطلع دوم
فرخی سیستانی:
ز کین او دل دشمن چنان شود که شود
ز نور ماه درخشنده جامهٔ کتان
همیشه تابود آز و امید در دل خلق
چنان چو آتش در سنگ و گوهر اندر کان
فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید (گزیدهٔ ناقص) » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۵ - در مدح یمین الدوله ابوالقاسم محمود بن ناصرالدین

بهنام در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۲۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۹۶:

در بیت اول مصرع اول افروخته بجای افروخت خوش وزن تر است در مصرع دوم بیت اول به نظر می رسد صبر کلید وصل باشد و نه بیگانگی شاید بهتر بود کلمه ایی به کار می رفت که معنای محرم شدن لایق شدن می داد (با صبر غبارآن خانه شدم)

۷ در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۱۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵:

سعدی در غزلی دیگر همین را آورده:
گر در نظرت بسوخت سعدی
مه را چه غم از هلاک کتان
پروانه بکشت خویشتن را
بر شمع چه لازمست تاوان
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۴۴۶

۷ در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۵۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵:

در واقع مهتاب(معشوقه) بی آنکه بداند یا بخواهد بداند سرگرم کار خویش باشد و بود و نبود کتان(عاشق مادر مرده)برایش توفیر ندارد که ندارد حتی اگر باعث مرگش خود او باشد

۷ در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۴۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵:

اگر چراغ بمیرد صبا چه غم دارد
و گر بریزد کتان چه غم خورد مهتاب
مهتاب=دلبر و جهره خوب او
در گذشته باور بر این بوده که در شبی که مهتاب میتابد الیاف کتان از هم 'گسیخته میشود و از بین میرود
همانگونه که اگر باد صبا سبب خاموشی چراغ (مرگ) شود هیچ احساسی به او دست نمیدهد معشوق هم با آن رخ همجون ماهش سبب از هم گسیختگی و نابودی و مرگ عاشق شود باکی ندارد و غمش نیست که نیست

حامد در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۰۴ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۲:

در آخرین مصراع به گمانم یک اشتباه تایپی است و باید «هیچ در» باشد تا «در هیچ». قافیه با «ر» و «نیست» تمام میشود. با درود

sajjad در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۴۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸:

درود.
این که اشعار رو کسی روایت میکنه خیلی خوبه!
و بسیار مفید
فقط نکته ای وجود داره صحیح خواندن اشعاره!
مثلا در بیت دوم آقا محمدی اینگونه خواندند که
«اول پدر پیر خورد رَطْلِ دمادم»
اما اگه بخونیم «اول پدر پیر خورد رَطْلْ دمادم» قشنگ تر نیست؟
در ضمن حتی در خوانش یک متن علمی هم فراز و فرود صدا مهمه چه رسد به شعر سعدی!!!!
یه عجله خاصی توی خواندن هست که باعث یکنواختی میشه نمیدونم شاید طول خواندن نباید از یه زمان خاص بیشتر بشه.
به هر حال کار جالبی بود و مفید تر و بهتر میشه اگه یکسری ریزه کاری ها رعایت بشه

کیو در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶:

در رابطه با بیت
می دوساله و محبوب چارده ساله
همین بس است مرا صحبت صغیر و کبیر
من یه جایی خونده بودم که منظور شاعر از می دو ساله
تخم مرغ دوزرده هست البته قبل از اینکه نیمرو شود

کمال در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۵۷ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۱۳:

10621

روفیا در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۲۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۰ - زیافت تاویل رکیک مگس:

راست می گوید باران عزیز :
چشم آدم بر بلیسی کو شقی‌ست
از حقارت وز زیافت بنگریست
خویش‌بینی کرد و آمد خودگزین
خنده زد بر کار ابلیس لعین
بانگ بر زد غیرت حق کای صفی
تو نمی‌دانی ز اسرار خفی
پوستین را بازگونه گر کند
کوه را از بیخ و از بن برکند
پردهٔ صد آدم آن دم بر درد
صد بلیس نو مسلمان آورد
گفت آدم توبه کردم زین نظر
این چنین گستاخ نندیشم دگر
زیافت به معنای ناسرگی است،
در این ابیات نیز مولانا میفرماید روزی آدم صفوت ا... بر ابلیس نگون بخت به نادرستی ( زیافت) و به دیده حقارت نگریست،
تنها به سبب همین نگاه نادرست پروردگار بانگ بر او زد که ای صفی تو که از اسرار پنهان آگاه نیستی، چگونه به خود اجازه میدهی نگاه ناروا به مخلوق خدا روا داری؟
که شرمساری آدم او را بر آن داشت تا بیدرنگ از خطا در نوع نگاهش توبه کند و عهد کند دیگر چنین گستاخانه نیندیشد!
ظرافتی در نیم بیت " بانگ برزد غیرت حق کای صفی " است که میگوید حق نسبت به همه آفریده هایش حتی ابلیس غیرتمند است و نگاه تحقیر آمیز بدانها را بر نمی تابد :
غیرت حق بود و از حق چاره نیست
کو دلی کز عشق حق صد پاره نیست

نسترن در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶:

سلام
ما ایرانیام که نمی تونیم بدون دعوا با هم تبادل نظر کنیم.هر کسی نظر خودش رو بگه که ماهایی که صاحب نظر نیستیم بتونیم با کنار هم گذاشتن نظرات مختلف به یه نتیجه ای برسیم نهایتا...
با تشکر

Shayesteh در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۵۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲:

آقا رضا، شما به بزرگی خودتون ببخشید که ما فرق‌ ها رو با قاف تشخیص نمیدیم چیه.
حالا که مزاح می‌نمائید:
ما چون از کودکی در اروپا تحصیل کردیم، های غیر ملفوظ رو خوب تلفظ می‌کنیم تا خارجی‌ها فکر نکنند که ما تلفظش رو بلد نیستیم.‌ :/

کریم زیّانی در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۰۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۸۴:

در بیت 4 ، "وز این" نوشته شود (به جای وزین)
در بیت 8، بهتر است " بر دَرّی" نوشته شود
در بیت پیش از آخر، قلعه بِزُم است (واژه ترکی) - دیوان شمس به تصحیح فروزانفر

۱
۳۹۲۹
۳۹۳۰
۳۹۳۱
۳۹۳۲
۳۹۳۳
۵۶۶۸