گنجور

حاشیه‌ها

کمال در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۲۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶ - بردن پادشاه آن طبیب را بر بیمار تا حال او را ببیند:

بقولی:از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر یادگاری که دراین کنبددرگاربماند
یابقول دیگری:یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور کلبه اخزان شودروزی گلستان غم مخور
ممنون ازگنجوریان

کمال در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۰۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۵ - ملاقات پادشاه با آن ولی که در خوابش نمودند:

بقولی:بدنکن تابدنبینی

کمال در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۰۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴ - از خداوند ولی‌ّ التوفیق در خواستن توفیق رعایت ادب در همه حالها و بیان کردن وخامت ضررهای بی‌ادبی:

بقولی:ادب مردبه زدولت اوست

کمال در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۵۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳ - ظاهر شدن عجز حکیمان از معالجهٔ کنیزک و روی آوردن پادشاه به درگاه اله و در خواب دیدن او ولیی را:

برای آدمی همین دورکعت نمازباقیست

کمال در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۴۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲ - عاشق شدن پادشاه بر کنیزک رنجور و تدبیر کردن در صحت او:

داستان زیبایست!!!!!

کمال در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۴۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز:

ایول به مولانا
زیبا!!!!!!!

گمنام در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۳:

جناب بابک،
نمی دانم استاد شما چگونه خوانده است اما؛
زیبایی مصراع دوم بیت گمشده در گنجور ، در همان ثبت " گفتم به چشم ! گوش به هر خر نمی کنم "
نهفته است

Babak در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۳:

با سلام
این بیت حذف شده چرا که استاد شجریان عزیز که خود ادیب نیز میباشند آنرا خوانده اند
شیخم به طنز گفت: حرام است می مخور....گفتم مگو که گوش به هر خر نمی کنم

هادی بزمی در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۲۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۳:

با سلام خدمت دوستان گرامی
با شناختی که این حقیر نسبت به رباعیات جناب خیام دارم و با توجه به فیلسوف، ریاضی دان و منجم بودن ایشان، جبر فلسفی بسیار شدیدی در اکثر ابیات رباعیات خیام جریان دارد.
نظرکنید:
نیکی و بدی که در نهاد بشر است
شادی و غمی که در قضا و قدر است
با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل
چرخ از تو هزار بار بیچاره تر است
و:
بر من قلم قضا چو بی من رانند
نیک و بدش ز من چرا میدانند
دی بی من و امروز چو دی بی من و تو
فردا به چه حجتم به داور خوانند
این تفکر جبری نسبت به خود و خدا که همه چیز از قبیل خیر و شر را بی واسطه ار خدا دانستن باعث شده که در نظر خیام اجر و عقوبت ارزش نداشته باشد، پس در مغز خیام چه کنج زاهد و چه گنج شاهد هردو نه از سر اختیار بلکه از سر اجبار است. و بنا بر فقه اسلامی شخص مجبور و مضطر مستوجب عذاب نخواهد بود.
حال چه کسی میتواند خیام را محاکمه به بیخدایی کند در صورتی که ابیات بسیاری وجود دارد که به خدا به عنوان نقطه ی آغازین خلقت اشاره شده است(مانند بالا) پس دوستان خدا ناباور جانب انصاف را رعایت کنید.
در نظر خیام تفاوتی بین گناه و ثواب نیست زیرا هردو از یک منبع منبعث میشوند.
حال تعجب دارم که بعضی از دوستان چگونه خیام را معتقد به الامر بین الامرین یا همان میان جبر و اختیار میدانند درصورتی که خیام کاملا یک جبری افراطیست.
احتمالا نجوم و نگاه به گردش بی اختیار ستارگان و صور فلکی و همچنین جبر موجود در ریاضیات و طبیعیات باعث تبلور اینها در ذهن خیام گشته است.

محسن حیدرزاده جزی در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۲۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۵:

درست است که ادر این بیت " کماهی " عربی معنی اصلی و قرییب است اما ایهاماً اشاره ای هم به ماه داردبه خصوص که با خورشید تناسب دارد ، علاوه بر این اگر با املای " که ماهی " نوشته شود ، "ماهی " عربی به معنی " این چیست " نیز قابل برداشت است ، دهخدا ذیل " ذوالمعنیین " به تفصیل در باره ی این آرایه بحث کردهو مثال های زیبایی آورده است ؛ آخرین مثال را که با این بیت بی شباهت نیست ، عیناً نقل میکنم :
"عماد فقیه گفته :
دل عکس رخ خوب تو در آب روان دید
واله شد و فریاد برآورد که ماهی .
ازلفظ ماهی چهار معنی حاصل شود اول ماه دوم ماهی سوم ماء استفهامیه چهارم آب فتامل . (آنندراج از مطلع السعدین وارسته .).

گمنام در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۱۱ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۳:

جناب کیخا،
برای توکسین ، اجازه فرمایید همان" زهرابه " که از برخی تک یاخته ای ها ی بیماریزا میتراود ، بماند .
جا افتاده است و پذیرفته ( و البته با زهر آب اشتباه نخواهد شد)
و توکسیک که" زهر آگین " خواهد بود.
واژه " زهر آلود" را نیز میتوانیم به جای پویزنوس به کار ببریم.
و از برای دتوکسی فی کیشن به گمانم اگر نه سم زدایی
میشود " زهر زدایی ' را پیشنهاد کرد.
به یاد می آورم زهر باد ( باد زهره ) به دیفتری میگفتند
پیشینیان ، یادشان گرامی
با پوزش از گستاخی

سید محمدرضا متقی در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۴۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۰:

«وصلم» در زبان محاوره «وصل هم» تعبیر می شود، ولی قاعدتا برای این بیت وصلت درست تر باید باشد، همان طور که در برخی از نسخ نیز اینگونه آمده است.
برای نمونه : پیوند به وبگاه بیرونی

Ebi در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۱۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۳۶:

بسیار زیبا

شهرزاد قصه گو در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۳۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سی‌ام:

داشتم فکرمیکردم که چرا کسی توجه به أین مطلب نمیکند که این شعر از دیوان شمس است که تمام دیوان در مدح شمس تبریزی سروده شده ....

امین کیخا در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۳۲ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۳:

حالا با سه واژه ی poison / toxin / venom در انگلیسی دانشیک رو در رو هستیم که سه برابر دقیق نیاز دارند به نظر من به این همنشان ( ترتیب ) مشکل حل می شود
poison /شرنگ
poisonous /شرنگین
venom / زهر
toxin / ویشین
toxic / ویشیک
detoxification / واویشانش
ویش را از visha در اوستا برداشتم
به معنای زهر .

امین کیخا در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۲۳ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۳:

وارون شهد فَنگ می باشد . همان کبست است اما با کمی آسانگیری زهر هم معنا میدهد .

بهنام در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۲۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۷:

وقتی چتووشی این اهنگ خوند آدم فکر میکنه مولانا تو یه همچین حسی این شعر سروده، انگار با همین ریتم آهنگ در رقص سما این شعر سروده

کمال در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۱۱ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۹۹:

9730

پیمان در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۰۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سی‌ام:

با سلام
بدور از هرگونه جانب گرایی من به عنوان یک انسان معمولی نظر دارم اون انسان هایی که نام بردید آدمام های شریف و بزرگی بودن مخصوصا امام علی که نور ایشان قلب دل مارو منور کرده ولی اگر امیر بودند گزندی هم و جود داشته و درمورد بعد امکان امیر بودن وجود نداشته تنها الله متعال میتونه امیر بی گزند باشه هیچ انسانی کامل و خالص نی مولانا با کارش تانسته خدارو به حد درک وفهم آدم بیاره مگه ما تا حالا داستان حضرت موسی و شبان رو نشنیدیم از نظر من و آدمایی کنارشان هم شعرو خواندیم هم شنیدیم امیر بی گزندی جز حق متعال وجود نداره

محمد حنیفه نژاد در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۲۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۲۲ - سبب حرمان اشقیا از دو جهان کی خسر الدنیا و الآخرة:

بنده خود خواند احمد در رشاد
جمله عالم را بخوان قل یا عباد

مسامحه در تفسیر قرآن ، آن هم تا این حد اصلا از مولوی قابل قبول نیست
آیا پیامبر همه مردم را بنده خود خوانده ؟! در حالی که آن آیه می فرماید : یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمت الله
یعنی ای پیامبر بگو ای بندگان من ( یعنی ای پیامبر به این بندگان من بگو ) که از رحمت خدا ناامید نشوید
جای بسی تأمل است ، لطفا دانشمندان و مولوی دوستان بیشتر شرح دهند

۱
۳۹۲۶
۳۹۲۷
۳۹۲۸
۳۹۲۹
۳۹۳۰
۵۶۴۸