گنجور

حاشیه‌ها

خ.خ در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۳، ساعت ۲۳:۲۴ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۸۱ - جوجهٔ نافرمان شاعر نامشخص:

با تشکر از زحمات شما. من خاطرۀ خیلی خوبی از این شعر دارم و از کودکی برای بچه هایم این شعر را می خواندم . شکر خدا بچه هایم الان فوق لیسانس گرفته اند و فرزند گوچک من هم الان دانشجو هست. و این خاطرات نه تنها برای من، که برای آنها نیز خاطره انگیزست.

 

merce در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۳، ساعت ۲۱:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵:

مهری بانوی عزیزم
درود بر شما
چنین است که نوشتی
میدانم که بانو روفیا خواستند تا دیگران را تکانی بدهند و شوری بر انگیزند ، ورنه رنگ رخساره خبر می دهد که مطلب چیست من نیز خواستم لبیکی کفته باشم تا نفس گرم ایشان شهید نشود .
همانطور که میدانی مرا با مدعیان کاری نیست بگزار بگویند تا من سکوت کنم
قرنان تو بانوی گرامی
مرسده

 

mehr در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۳، ساعت ۲۰:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵:

مرسده بانوی عزیز
سلام
استادی داشتیم که جمله ای میگفت و ما را به معنی آن در جلسه ی درس بعدی فرا میخواند .
ما هم به تحقیق میافتادیم و هر کدام نظری داشتیم.گمان کنم بانو روفیا نیز چنین کردند و معنی بیتی را خواستند تا ما به تکاپو در آییم
شما پاسخ را درست نوشتید که منظور حافظ از صومعه داران ، ریا کارانند، وگرنه معنی صومعه داران را همه به راحتی در کتاب لغت پیدا می کنند.
من نمیدانم چگونه است که فکر و منظور بانو روفیا را دیگران تعبیر میکنند و از شما ایراد میگیرند.
به هر لغتنامه ای رجوع شود معنی صومه دار را راهب ، عابد و عبادتگاه نشین نوشته و احتیاج به یاد آوری نبود خوشحالم که نکته سنجی و در گرداب حرّافی نمیافتی
بادرود
مهری

 

طلوعی احمدی در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۳، ساعت ۲۰:۵۳ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲:

بیت آخر عراقی خود را مخاطب قرار میدهد و می فرماید من خود را باید کنار بزنم تا به ارامش برسم.

 

دکتر ترابی در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۳، ساعت ۲۰:۱۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:

روفیای بسیار گرامی،
خوش و خجسته باد بر شما که خواهر کوچکی دارید، و خوشا و خرما که وی خواهری بزرگ چون شما دارد.
من کهترین بودم، از مدادم می پرسیدند، نک دریغا کس از حالم نمی پرسد.
باری ، یاد نیاکان سر فرازمان گرامی که این دایره میان تهی ( صفر ) را به اروپاییان شناساندند( موسا خوارزمی؟) تا رایانه بسازند و پیوندان ( اینترنت) و ما بتوانیم احوال یکدیگر بپرسیم و از هالهای خویش بگوییم.
من از پای ننشسته ام تا پرابر اوییسم بیابم ، بسازم.
در طلب می کوشم، ار یابم زهی بخت بلند
ور نیابم عذر من افتد بزرگان را پسند.
تندرست و شادکام بوید.

 

merce در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۳، ساعت ۱۹:۵۸ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۴۳ - تیره‌بخت:

جناب درسا مرادی عزیز
بسخن گفتن من خرده گرفت
روز و شب در دل من نشتر کرد
یعنی اگر حرفی من می زدم از من ایراد می گرفت با این کارش
انگار که به دل من شب و روز سوزن فرو می کرد
با احترام

 

دکتر ترابی در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۳، ساعت ۱۹:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:

نیم بیت دوم اندکی بعد آمد:
همواره چنین بوده و پیوسته چنین است
کین دیر دو در با همگان بر سر کین است
با پوزش

 

ناشناس در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۳، ساعت ۱۸:۵۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۱:

اگه معنی ابیات هم اضافه بشه سایتتون بی نظیر و فوق العاده میشه......با تشکر

 

دکتر ترابی در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۳، ساعت ۱۸:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:

جناب شمس،
همواره چنین بوده و همواره چنین است
یادش گرامی که برخی اظهار نظرهایش هم شاعرانه بود.
زود رفت و صد افسوس قدر خویش ندانست.
( چیزکی در رثای او نوشته بودم امید که بیابم و با دوستان در میان نهم)
خوشا به حال یار دبستانی و دریغ که جای صدا در گنجور خالیست، ور نه ما نیز خرمی میکردیم.
( خرمی کردن را برای دکتر کیخا آورده ام)

 

مهدی احمدی در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۳، ساعت ۱۷:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳:

منظور دوست گرامیم که در مورد بیت ششم پرسیده اند "آفتاب می" یا "می باید" هست که من نیز با نظر ایشان موافقم که "به نیم شب اگرت "آفتاب می" باید...درست هست.
و اینکه من بیت آخر این غزل را اینگونه هم شنیده ام که گویا چندان معتبر نیست "گر از تو یک سر مو بر کشد دل حافظ بگیر و در خم زلفت به پیچ و تاب انداز"

 

young sun در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۳، ساعت ۱۷:۳۱ دربارهٔ شیخ بهایی » نان و پنیر » بخش ۲ - حکایت:

what is نان و حلوا؟

 

young sun در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۳، ساعت ۱۷:۲۲ دربارهٔ عبید زاکانی » موش و گربه:

phenomena this iranian poet is very beautiful

 

تردید در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۳، ساعت ۱۵:۴۳ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۲۹۵:

ساقیا گو تا به کی اشک فراوان ریختن
در فراقت خون دیده باید آسان ریختن
جان عاشق چون سپندی شد بروی آتشت
آتشت باید خرید و در دل و جان ریختن
در پناه جان پناهی چون تو می باید نشست
جام نوشید و به مستی باده در آن ریختن
بس خوش الحانی و دل را با نوایت جان دهی
با نوایت می توان چشم از هزاران ریختن
جان اگر قابل نباشد در غم هجران تو
در نهان باید که خون از هجر و هجران ریختن
خم بشد تردید و بس چشمش ز عهدت شد به راه
خوش نباشد این سبوی عهد و پیمان ریختن

 

مهدی در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۳، ساعت ۱۴:۴۸ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۷:

غلط املایی هایی که گفتند درست نشده

 

درسا مرادی در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۳، ساعت ۱۳:۵۷ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۴۳ - تیره‌بخت:

با سلام خدمت شما، میخواهم بدونم معنی بیت (به سخن گفتن من....)چیست؟ با تشکر

 

دکتر ترابی در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۳، ساعت ۱۳:۲۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵:

جناب وحید . ج ( وحید جان!)
من استاد و عارف و نظریه پرداز نیستم دوست ناشناس سالک از پای افتاده ای شاید و دانشجویی که از قضا دکتر است.
همین و گاه درد سری میدهم ، جوش مزنید!

 

جواد هاشمی در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۳، ساعت ۱۲:۰۱ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۰:

متشکر از درج حاشیه.
به سبب تشابه اسم این جانب لطفاً تخلّص شعری ام را هم بیاورید: جواد هاشمی «تربت».

 

م.م.ب در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۳، ساعت ۱۰:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۳:

آن‌ها که بگفتند که ما کامل و فردیم
سرگشته و سودایی و رسوای جهان کرد...
اعنی ملامتیه‌مسلک باش که بلا نکشی

 

دکتر ترابی در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۳، ساعت ۰۴:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵:

زحمت افزا می شوم،
فزون بر آنچه مرسده فرموده است ، چیزیم در چنته نیست، مگر که میبایدمان تا سره از ناسره باز شناسیم، مبادا مدعیان پای در تماشاگه رازمان نهند.

 

ناشناس در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۳، ساعت ۰۳:۲۲ دربارهٔ عطار » پندنامه » بخش ۳۴ - در بیان حاصل شدن چار چیز از چار چیز:

مصراع آخر از نظر وزن مشکل دارد.
صحیح:دوستان بی شک کنند از وی فرار

 

۱
۳۹۲۴
۳۹۲۵
۳۹۲۶
۳۹۲۷
۳۹۲۸
۵۰۴۳
sunny dark_mode