گنجور

حاشیه‌ها

روفیا در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۵:

جالب بود س م جان
به گمانم در این بیت هر دو معنای حیله و آهنگ را میتواند در بر داشته باشد،
مازندرانی ها نیز از واژه دستک برای بیان مفهوم حقه و داستان دروغ استفاده میکنند.

مجتبی خراسانی در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۴۴ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » آغازکتاب » مجمع مرغان:

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین
مرحبا ای تُندباز تنگ چشم/چند خواهی بود تند و تیزخشم
اولین بار است که تُندباز نامه بر شده است.
تُنک باز، پیک باز، تندباز تیز چشم، تنک باز تیز چشم، ترک تاز تنک چشم و شاهباز تیز چشم، در نسخ مختلف رویت شده است؛ با توجه به مصراع دوم که در آن، این مرغ به «تند و تیز» خشمی توصیف می شود، تندباز شایسته است، در متون گذشته هم شواهدی دارد. و بنا بر ابیات متن، بازی تنگ چشم، تند و تیزخشم و نامه بر است، و احتمالا در غار زندگی می کند.
و اما:
خه خه ای دُرّاجِ معراج الست/دیده بر فرق بلی تاج الست
چون الست عشق بشنیدی به جان/از بلیِّ نفس بیزاری ستان
چون بلیِّ نفس گرداب بلاست/کی شود کار تو در گرداب راست
نفس را هم چون خر عیسی بسوز/پس چو عیسی جان شو و جان برفروز
خر بسوز و مرغ جان را کار ساز/تا خوشت روح الله آید پیش باز
خه خه ای...: آفرین! ای دراجی که به عالم الست (عالم غیب، عالم ارواح) عروج کرده ای و دریافته ای که اجابت دعوت حق تو را به سروری مخلوقات ارتقا داده است.
«بلی» در این بیت به انسانی مانند شده است که بر فرق او تاج «الست» را نهاده اند؛ یعنی «بلی» گفتن انسان به خطاب «الست» خداوند، او را از همۀ مخلوقات ممتاز و خلیفۀ خویش و شاه و سرور آن ها کرده است.
الست عشق: خطاب «اَلَستُ...» خداوند به ارواح که عشق را پدیدار کرد.
بلیِّ نفس: بلی گفتن به نفس، اجابت خواهش های نفس؛ در مقابل «بلیِّ الست=بلی بنده به خطاب الست حق»
بلی و بلا: در شعر فارسی این دو کلمه با آن پشتوانۀ معنایی خود مناسبتی یافته اند.
جلال الدین فرموده است:
الست گفت حق و جان ها بلی گفتند/برای صدق بلی حق ره بلا بگشاد
حافظ:
مقام عیش میسر نمی شود بی رنج/بلی به حکم بلا بسته اند عهد الست
خر عیسی: گفته اند حضرت عیسی (ع) خری داشت که در سفرها، و از جمله وقتی به بیت المقدس وارد شد، مرکب او بود و گاهی به همین مناسبت آن حضرت را راکب الحمار گفته اند. در متون عرفانی، غالبا، خر عیسی به نفس و تن، و عیسی (ع) به روح تشبیه می شود.
سنائی می فرماید:
عیسی اندر آسمان خر در زمین/من نه با عیسی نه با خر مانده ام
سوزاندن: کنایه از نابود کردن، از میان بردن؛ مانند سوزاندن نفس و سوزاندن عقل
نفس چون بت را بسوز از شوق دوست/تا بسی جوهر فروریزد ز پوست
و:
این چه کار توست مردانه درآی/عقل بر هم سوز، دیوانه درآی
بمنه و کرمه

محمدباقر در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۴۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:

خیلی آهنگ برقص آ قشنگه شعرشم خیلی قشنگه. من که خیلی خوشم اومد

س ، م در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۵:

کدام شعرا میهمان و دعوت شدگان دربار بوده اند ؟
،،،
عزیزم راست میگویی حق با شماست
اگر به زعم شما دستانی را که من معنا کردم به مانای” قاچاقی و با کلک“ بگیریم حتماً درست میگویید
ولی من که دستان را قاچاق و کلک معنا نمی کنم بلکه بهانه ای برای نزدیک شدن به دوست میدانم ،
انطور برداشت کردم که نوشتم ، چون در هیچ کجا دستان را به مانای ” داستان “ ندیده ام
اگر شما دیده اید لطف کنید مرا آگاه بفرمایید
زنده باشید

کنجکاو در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۵:

دوست عزیز اگر هر مرغ با حیله ای وارد گلشن شاه شود با توجه به اینکه تمام شعرا میهمان و دعوت شدگان دربار بوده اند آیا خواجه حافظ اسبثنائن قاچاقی و با کلک وارد میهمانی میشده است ؟!!!!!!! و یا هر کدام با داستانی متفاوت و دل انگیز ؟

پی جو در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۰۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۳ - کابوس ضحاک و پیشبینی موبدان برآمدن فریدون را:

سلام برکریم عزیز ومهدیه نازین وساس از گنجورمحترم؛ عزیزان اینکه یک حیوان یا یک شیء اسم داشته باشد حرف تازه ای نیست، به یاد داشته باشید رخش، شبدیز، ذوالجناح، ذوالفقار، و.... از همین جمله است. اما در این مورد من بخش کوتاهی را از مقاله" رمز شناسی..." آقای اکبری (دانشگاه مشهد)می آورم، بخوانید:
گاو برمایه از پر راز و رمزترین موجودات شاهنامه است. بازشناسی نقش او به عنوان نماد خرد و فره، در روند نمادشناسی در اساطیر و حماسه­های ایرانی بسیار مهم است. پس از آنکه اهریمن، خرد را از تن جمشید دور می­کند، به سبب ادعای خدایی و دروغ­گویی از سوی جمشید، فره در پیکر مرغ وارَغنَه از او جدا می­گردد. مرغ وارَغنَه در گردش اسطوره­ای خود به سیمرغ و سپس در پیکر زمینی خود به گاو برمایه دگرگون می­شود.
خرد و فره گریخته از جمشید از طریق شیر گاو برمایه به فریدون می­پیوندد.
شاید با روش تبادل نظر داشته باشیم بهتراست.

س ، م در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۵۲ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » آغازکتاب » مجمع مرغان:

خه خه ای دراج معراج الست
دیده بر فرق بلی تاج الست
چون الست عشق بشنیدی به جان
از بلی نفس بیزاری ستان
چون بلی نفس گرداب بلاست
کی شود کار تو در گرداب راست
خه خه به مانای آفرین و به به ، از ادات تحسین است
در بیت 27 و 28 ،” بلی“ را اگر به معنآی بلای فارسی بگیریم با ” بلیه “ یا همان بلا ، بیشتر همخوانی دارد
تا در باب افتعال عربی که معنای ابتلا بدهد
از نظر دوستان بهره مند شده ام
با احترام

ناشناس در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۴۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲۰:

که سپهر و ماه گوید که چنین سفر ندارم
صحیح تر
که سپهر و مهر گوید که چنین سفر ندارم

ناشناس در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۴۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲۰:

کمر و کلاه عشقش به دو کون مر مرا بس
صحیح تر
کمر و کلاه عشقش ز دو کون مر مرا بس

فریبرز در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۴۰ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هیچ است [۱۰۷-۱۰۱] » رباعی ۱۰۴:

اندر دو جهان کرا بُوَد زَهرهٔ این؟
زَهرهٔ به چه معنی هست ؟
آیا این " ذره " نیست ؟
ذره ای مثل این انسان را کجا میتوان پیدا کرد ؟

زری در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۴۸ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » آغازکتاب » مجمع مرغان:

درباره چگونگی نوشتن و خواندن "بلی" که سه بار در بیت های 26 تا 28 آمده است:
26- خه خه ای دراج معراج الست / دیده بر فرق بلی تاج الست.
دوستی پیشنهاد کرده اند "بلا" نوشته شود و"بلا" خوانده شود تا خواندنش با آیه قرآن (الست بربکم قالو بلی) همخوانی داشته باشد. برای همخوانی با آیه قرآن همینگونه که هست درست ترنیست؟! "بلی" نوشته شده و "بلا" خوانده شده است.
27- چون الست عشق بشنیدی به جان / از بلی نفس بیزاری ستان
28- چون بلی نفس گرداب بلاست / کی شود کار تو در گرداب راست
خوانش درست نیز در بیتهای 27 و 28 نمی تواند "بلا" باشد. باید بلیّ باشد و به معنای "ابتلا" است. از نگاه نگارشی نیز به سه دلیل "بلی" بماند بهتر است. نخست اینکه در رونویس های خطی و چاپی اینگونه نوشته شده، دو اینکه با آیه قرآن (همانند بیت 26) همخوانی ظاهری دارد، و سه اینکه با نوشتن به صورت "بلی" در عربی " ابتلا" را به ذهن می آورد چون "بلی" در باب افتعال به صورت "ابتلا" نوشته می شود.

زری در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۲۱ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » آغازکتاب » مجمع مرغان:

با درود
درباره خواندن "تنگ باز" در بیت 21 به گونه های "تِنگ باز" یا تُنگ باز" بایست گفت که تُنگ باز به معنای " بی مانند" بوده و درست می نماید.

سجاد در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۱۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۹:

شک ندارم اگر خود مولانا الان بود و حرف‌ها و نوشته‌های خشک، بی ربط و ماشینی برخی از دوستان رو به دسنش می‌رسوندن، همه رو ریز ریز می‌کرد و ...
به این غزل و موارد مشابه که نگاه می‌کتی، حس هیجان، سرمستی، رهایی و نشاط درونی همه وجودتو در بر می‌گیره، بعد یه سری دوستان اینجا رو کردن کلاس درس و دانشگاه و دنبال این هستن با درس و دانشگاه و پروژه و ادبیاتِ مثلا خاص و ... پی به حال و هوای این اشعار ببرن :|
برخی‌هاتون دست بردارید و اجازه بدید که توی حال و هوای این شعرها، این سرمستی‌ها، بی‌خودی‌ها، این تن، جان، جسم، روح و اول و آخر همه این‌ها که خدا باشه، بمونیم و پای درس، دانشگاه، فیگورهای عصا قورت داده شده و احساس‌ها و ادبیات ماشینی و توضیح و نفسیرهای چند صفحه‌ای و خشک و بی‌ریط رو به این سایت و این عزل‌ها و این شور و هیجان‌ها نکشونید.

احمد در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۹:

بسیار زیباست این شعر...
بر غزل خواهم که رقیب رانم مگذاری/ صدباره ترک دیار بر اندیشه دانم مگذاری
گویم که چگونه ادامه دهم به زندگی هرروز / خواهم که دهم به فدای تو جانم مگذاری
به رخصت بوسه بر لبت جان دهم همی / این را همی ستاندی و آنم مگذاری
nilufaraneh.ir

س ، م در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۱۵ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۴:

چابک آبگینه گرامی
اصل بیت این است :
روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست
واندر طلب طعمه پر و بال بیاراست
به دنبال طعمه رفتن طمعکاری نیست تلاش برای ادامه ی زندگی ست .
ضمن اینکه طمع به معنای طعمه نیست که از دو ریشه ی مختلف هستند .

چابک آبگینه در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۵۴ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۴:

جای بسی تعجب است که هیچکدام از دوستان بیت اول این شعر را نمیدانند :
روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست ،بهر طمع خویش پر و بال بیاراست
طمع = طعمه

س ، م در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۵۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۵:

هر مرغ به دستانی در گلشن شاه آمد
بلبل به نواسازی حافظ به غزل گویی
گویی سفارش می کند :
در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد

س ، م در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۵:

دستان در ادبیات فارسی تا آنجا که من اطلاع دارم به مانای
1، دودست
2، حیله و نیرنگ
3 ، لقب زال نریمان ، پدر رستم ، آنهم به خاطر ارتباط با سیمرغ و سحر و جادویی که در میان بود که زال دوبار ازین سحر سود برد.
4 ، نغمه و آهنگ ،که به بلبل لقب هِزاردستان داده اند چون گفته اند هر نغمه ی بلبل با نغمه ی دیگرش متفاوت است
ولی هرگز به مانای داستان ندیده ام و در بیت تخلص این غزل نیز همان حیله و نیرنگ معنا میدهد

ali tarefi در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۱۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۵:

بسیار زیباست،این غزل زیبا را استاد شهرام ناظری اجرا کرده اند،بسیار سپاس گذارم از زحمات شما

ناشناس در ‫۹ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۵۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵۲:

بااحترام.تکین درترکی باستان بمعنی شاهزاده میباشد.

۱
۳۹۲۳
۳۹۲۴
۳۹۲۵
۳۹۲۶
۳۹۲۷
۵۴۶۶