رضا یاهو در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۴۷ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۳۹ - لطف حق:
سلام
بهتر است مسئولان گرامی سایت ،هر نظری را منعکس نکنند تا ترافیک بی مورد پیش نیاید .
در مورد "موسی عمران" بدون اینکه مشکلی وجود داشته باشد ، فضا اشغال شده است .
با تشکر
سمانه ، م در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۰:
دنیا به همین تضاد و همین هارمونی زنده و در گردش است
جمع اضداد است این عالم ، ولی
بشنو آهنگ اش اگر صاحب دلی
شعر از ” نیا “
ناشناس در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷:
باسلام
حضرت شیخ الاسلام احمدجام(ره) ازعارفان وصوفیان برجسته وزبردست بوده چنانچه نورالدین عبدالرحمن جامی شاگردروحی ایشان بوده،قطب الدین بختیار کاکی ازعرفاهند باشنیدن یک قطعه از شعرایشان درمجلس سماع جان می دهد،خواجه قطب الدین سلطان مودودچشتی (ره)سرسلسله طریقت چشتیه ازایشان کسب فیض مکندچشتیه نزدیک دویست میلیون پیرو دارد،مولاناابوبکرتایبادی و...لذاکسب فیض ازایشان امری عادی است
امین در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۲۴ دربارهٔ اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۱۳ - حکایت نوجوانی از مرو که پیش حضرت سید مخدوم علی هجویری رحمة الله علیه آمده از ستم اعدا فریاد کرد:
عالی بود
نگار در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۱۹ دربارهٔ سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۴۱ - حکایت:
.... چراغ از بهر تاریکی نگه دار...
خیلی سر این شعر گریه کردم.... خیلی!
یا حق
روفیا در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۰:
درود
در میان جمعی از یاران دلپسند هر کس یادبودی شیرین از گذشته و کودکی بر زبان می راند.
دوستی میگفت در روزهای کودکی به روستای همسایه برای تماشای تعزیه رفته بود.
در میانه روز که نمایش تعزیه برای ساعتی استراحت و صرف ناهار متوقف شده بود مردم متفرق شدند. ولی کودک داستان ما به دلیل دوری خانه اش در زیر سایه درختی به استراحت و خوردن نان و پنیری مشغول بود که ناگهان موضوعی توجه او را به خود جلب کرد.
دید در پشت صحنه نمایش، بازیگران از جمله امام حسین و شمر و... بر سر ظرف آبگوشت به گفتگو و شوخی مشغولند و کودک بیچاره متحیر که چه نفرتی از بازیگر شمر در دل داشت حال آنکه آن پشت اینان دل می دهند و قلوه می ستانند!
طفلک با خود خیال میکرد چه ساده لوحانه بازی خورده است!!
راوی داستان به شیرینی شباهت این غزل مولانا با این خاطره دوران کودکی را یاد آور شد :
باز شیری با شکر آمیختند
عاشقان با همدگر آمیختند
روز و شب را از میان بر داشتند
آفتابی با قمر آمیختند
چون بهار سر مدی حق رسید
شاخ خشک و شاخ تر آمیختند
رافضی انگشت در دندان گرفت
هم علی و هم عمر آمیختند
گرچه ما خیال میکنیم در دنیا پلیدی و پاکی، سیاهی و سپیدی، زشتی و زیبایی به گونه ای آشتی ناپذیر رو در روی یکدیگر ایستاده اند،
ولی اگر نیک بنگریم همه با یکدگر در صلح و آشتی اند...
روز بهنگام جای خود را به شب می دهد و شب ثانیه ای بیش از آنچه باید نمی پاید...
نظامی می فرماید :
سایه سخنگو به لب آفتاب
زنده شده ریگ ز تسبیح آب
شما در لبه سایه چه می بینید؟
غیر از آفتاب؟
سایه و آفتاب گرچه تفاوت های ماهوی دارند ولی لب بر لب به بوس و کنار مشغولند!
به یاد دارم جایی خواندم که حتی رنگ های متضاد مانند سبز و سرخ، یا سپید و سیاه در یک ویژگی( طول موج؟ یا فرکانس؟) با هم هارمونی دارند،
چیزی مشابه این بر نت های موسیقی نیز حاکم است.
چنین هارمونی ای در میان همه پدیده های متضاد وجود دارد،
مثلا گرچه بلند و کوتاه متضادند ولی یک شباهت بنیادی دارند و آن اینست که هر دو طول دارند!
گرچه سپید و سیاه ضد یکدیگرند ولی پیش از این ضدیت هر دو از یک جنس اند و هر دو رنگ اند و هر دو به نور حساسند!
تنها آن کودک بیچاره بود که تقابل ذاتی آن بازیگر ها را جدی انگاشته بود!
حمید زارعی مرودشت در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۱۰ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴۹:
ببخشید حاشیهی قبلی منم ایراد تایپ داشت :)
.
.
.
در بیت سیزدهم ایراد تایپی هست و صحیح آن اینست
.
از عمر همین قدِ دو تا ماند به یادم
این رخشِ سبکسیر، عجب نعلنما رفت
.
تنِ خمیدهی پیری رو به نعل اسب تشبیه کرده
حمید زارعی مرودشت در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۰۹ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴۹:
در بیت سیزدهم ایراد تایپی هست و صحیح آن اینست
.
ز عمر همین قدِ دو تا ماند به یادم
این رخش سبکسیر عجب نعلنما رفت
.
تنِ خمیدهی پیری رو به نعل اسب تشبیه کرده
جاوید مدرس اول رافض در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۵:
یرون جهیم سرخوش و از ..............
غارت کنیم باده و شاهد به در کشیم
بزم عارفان: 16 نسخه (803، 813، 816، 824، 825، 836 و 10 نسخۀ متأخّر یا بیتاریخ) عیوضی
بزم عاشقان: 5 نسخه (801، 819، 822، 1 نسخۀ متأخر: 875 و 1 نسخۀ بسیار متأخّر: 894)
بزم مدّعی: 11 نسخه (821، 843 و 9 نسخۀ متأخّر یا بیتاریخ) نیساری
بزم صوفیان: 2 نسخه (827 و 1 نسخۀ بسیار متأخّر: 893) قزوینی- غنی، خانلری، جلالی نائینی- نورانی وصال، سایه، خرمشاهی- جاوید
دگرسانی بحث برانگیزی در مصراع دوم:
به در کشیم: 30 نسخه (801، 803، 813، 816، 819، 821، 822، 823، 824، 825، 836، 843 و 18 نسخۀ متأخر، بسیار متأخّر یا بیتاریخ) عیوضی، نیساری
به بر کشیم: 2 نسخه (827 و 1 نسخۀ بسیار متأخر: 894) قزوینی- غنی، خانلری، جلالی نائینی- نورانی وصال، سایه، خرمشاهی- جاوید
غزل 368 را 36 نسخه دارند. 2 نسخه بیت فوق را ندارند و نسخۀ بی تاریخی که غزل را دو بار داشته مصرع دوم بیت و بقیۀ ابیات بعدی را ندارد. 818 خود غزل را فاقد است.
*************************************
*************************************
جاوید مدرس اول رافض در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۵۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۰:
>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>
***************************************
***************************************
گفتم به باد میدهدم باده .............
گفتا قبول کن سخن و هرچه باد باد!
ننگ و نام: 17 نسخه (801، 813، 818، 819، 821، 823، 843 و 10 نسخۀ متأخّر یا بیتاریخ) خانلری، عیوضی، نیساری، جلالی نائینی- نورانی وصال
نام و ننگ: 14 نسخه (803، 827، 836 و 11 نسخۀ متأخّر یا بیتاریخ) قزوینی- غنی، سایه، خرمشاهی- جاوید
دین و دل: 1 نسخه (862)
32 نسخه غزل 96 و بیت فوق را دارند. از نسخ کامل کهن مورّخ, نسخ مورخ 822، 824 و 825 خود غزل را فاقدند.
***************************************
***************************************
جاوید مدرس اول رافض در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰:
>>>>>>>>>>>>>>>>>>
**************************************
**************************************
پدرم .................. به دو گندم بفروخت
من چرا باغ جهان را به جوی نفروشم؟!
روضۀ جنّت: 29 نسخه (801، 813، 819، 821، 822، 823، 824، 825، 834، 836، 843 و 18 نسخۀ متأخر یا بیتاریخ) خانلری، عیوضی، نیساری، جلالی نائینی- نورانی وصال
روضۀ رضوان: 9 نسخه (814- 813، 816، 818، 827 و 5 نسخۀ متأخر یا بیتاریخ) قزوینی- غنی، سایه، خرمشاهی- جاوید
ضبط بحث برانگیزی در مصرع دوم:
من چرا باغ جهان را: 27 نسخه (801، 813، 814- 813، 816، 818، 819، 821، 822، 823، 825، 834، 836، 843 و 15 نسخۀ متأخر یا بیتاریخ) خانلری، عیوضی، نیساری، جلالی نائینی- نورانی وصال
ناخلف باشم اگر من: 6 نسخه (824 و 5 نسخۀ متأخر یا بیتاریخ) سایه، خرمشاهی- جاوید
من چرا ملک جهان را: 2 نسخه (827، 866) قزوینی- غنی
من که باشم که جهان را: 3 نسخه (2 نسخۀ بسیار متأخّر: 894 و 898 و 1 نسخۀ بیتاریخ)
39 نسخه با 40 ضبط غزل 332 را دارند. نسخۀ مورخ 827 دو بار ضبط کرده ولی بیت فوق و ابیات بعدی را ضمن ضبط نخست ندارد لذا در اینجا به ذکر همان «827» و 40 نسخه بسنده شد. نسخۀ مورخ 855 نیز بیت فوق را ندارند.
در باب مرجوح بودن ضبط «روضۀ رضوان» نوشتار زیر به رغم ایراد ادبی قابل توجه است:
پیوند به وبگاه بیرونی
***************************************
***************************************
ناشناس در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۳۳ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۹۴ - در محرم:
منظور بهار تسلیم نشدن به ظالم والگو گرفتن از امامی است که برایش عزاداری می کنند. که هدف امام شهید را نفهمیدن مساوی با خریت است.
صفری در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۵۷ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت مرد توبه شکن:
توبه قدری دارد و قدر آن هزینه ایست که برای آن حاضر به پرداخت باشیم.قطعاً توبه کار اگر بر توبه خود یقین حاصل کند حاضر به پرداخت آن نیز خواهد بود در غیر این صورت توبه کار به یقین نرسیده و ...
تضمینی در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۱۹ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۵:
سمانه خانم،
من هم با شما درعارف ندانستن سعدی هم عقیده ام ولی نه به این دو دلیل ضعیفی که بیان فرمودید.
بماند که در اصل اثبات این دو دلیل هم مستندات شما کافی نیست. شما اگر از علم جامعه شناسی با نگرش اطلاع داشتید که ندارید می دانستید که دیدگاه سعدی نسبت به زنان، یک نگرش جامعه شناسانه است نه اینکه زن را تحقیر کرده باشد.
تعصب زنانه را در برداشت های ادبی و غیره نباید دخالت داد. مساوی دانستن زن با مرد در همه ی عرصه های اجتماعی، که این دوره بعضی دم از آن می زنند و بعد با این نگاه، به سنجش و تخریب و تحقیر دیدگاه ارکان ادبی گذشته از جمله سعدی بزرگ می پردازند، یک نگرش ناقص به فلسفه ی وجودی زن است.
در مورد دشمن داشتن غیر مسلمانان هم دو نگاه کلی وجود دارد. غیر مسلمان، توحید را نپذیرفته است از این جهت شایسته ی دشمن داشتن است و اتفاقا عارفان که خداشناس ترین صنف جامعه بعد از معصومان هستند، غیر موحدان را از این جهت دشمن می دارند، اما از دیدگاه و جهت دیگر که حتی این غیر مسلمانان ساخته و مخلوق خدا هستند از این جهت شایسته ی ترحم و دوست داشتن اند. بین این دو عرصه نباید قاطی نمود دوست عزیز.
ناشناس در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۳۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷:
باسلام
حضرت شیخ الاسلام احمدجام(ره)ازمشایخ زبده وزبردست بوده چنانکه نورالدین عبدالرحمن جامی شاگردروحی ایشان وازاراتمندان ایشان بوده،قطب الدین بختیارکاکی(ره)ازعرفاهندباشنیدن یک قطعه ازشعرحضرت شیخ جان می دهد،حضرت سلطان مودودچشتی (ره)سرسلسله طریقت چشتیه ازایشان کسب فیض مکند ، مولانا ابوبکرتایبادی و...اگرعارفی ازعارف دیگرکسب فیض کند امری عادیست.
سمانه ، م در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۰۱ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۵:
هرگز سعدی را به عنوان عارف نمی شناسم که عارف در فرهنگ و عرف و ادب
، معنا و مفهوم دیگری دارد که شیخ سعدی از چنین مقامی برخوردارنیست
دلایلی که میتوانم بیاورم بسیار است ولی دو نمونه می آورم
اول : هیچ عارفی بین انسان ها تفاوت قائل نمی شود
تحقیر زنان : زهره مردان نداری چون زنان در خانه باش
چو زن راه بازار گیرد بزن
وگرنه تو در خانه بنشین چو زن
بپوشانش از چشم بیگانه روی
وگر نشنود چه زن آنگه چه شوی
زن نو کن ای دوست هر نوبهار
که تقویم پاری نیاید بکار
دوم ، دشمن داشتن غیر مسلمانان : در دیباچه می فرماید:
ای کریمی که از خزانه ی غیب
گبر و ترسا وظیفه خور داری
دوستان را کجا کنی محروم
تو که با دشمنان نظر داری
سعدی شیخ خانقاه سهروردیه بوده و حتی به مقام پیری هم نرسیده است
یادش گرامی ، که با این حال ادبیات ما بسیار مرهون اوست
محمد در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۱۰ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲ - نعت پیغمبر اکرم (ص):
با سلام
معنی شعر ها را از کجا میشه گرفت؟
اگه یک سایت معرفی کنید ممنون میشم.
علی عباسی در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۵۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۷:
باسلام....درمورد بیت ششم،در جواب دوست عزیزی ک فرمودند "ش" نباشد بهتر،برحسب قدر فهم خود باید بگویم، که درین قسمت رقص ضمیر صورت گرفته که از شگرد های شاعرانه هست....و درینجا مرجع ضمیر "مرد" است و نقش آن مفعولست....
که بذکر نمونه از شیخ شیراز،از خاطر پریشان ،اکتفا میکنم و زبان در میکشم:
گفتم بببینمش،مگرم درد اشتیاق/ساکن شود....
سید در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۳۳ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۱۲:
آقا / خانم تضمینی
مگر من نوشتم نفی ماعدا می کند ؟
آیا من نوشتم ، او گفته از خدا کمک نخواه؟
جلو اسم من یک علامت تعجب برای چیست ؟
نه به آن جان نوشتن ، نه به آن علامت
آیا مثالی داری در این گفته : ”سیره و منش انبیای حقیقی الهی، بر واسطه قرار دادن مقربان بوده“.
کدام پیامبر ، مقربی را واسطه قرار داده ؟
تا به حال شنیده ای که پیامبر اسلام مثلاً حسین بصری را نزد خدا واسطه قرار داده باشد یا علی بن ابیطالب را ؟
یک سؤال ، آیا شما در حوزه درس خوانده ای؟
از مغلطه ها و از ناهنجاری های سخن شما چنین بر می آید
محمد در ۹ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۰۲ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۵ - اشک یتیم: