میر ذبیح الله تاتار در ۹ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲:
سلام
دراین غزل حضرت حافظ خصلت و ویژگی اخلاق خویش رابیان می دار.
حافظ یک عالم دانا اهل شریعت واهل طریقت بود از علمای بی عمل تقلیدگرا وازصوفیان دنیادار بیزاری می جست وتنفرداشت. وازمتشرعین تنقید می نمود.
دربیت اول :
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخن شناس نهای جان من خطا این جاست
ای متشرع هرگاه سخنی از اهل دل یعنی اهل طریقت شنیدی برآن خورده مگیر ومگوکه خطاست . خطا در این است که استعداد درک این سخنان در تو نیست.
دربیت دوم به صراحت میگه :
سرم به دنیی و عقبی فرو نمیآید
تبارک الله از این فتنهها که در سر ماست
به ضابطه های عالم دنیاوآخرت هیچ اعتنای ندارم . احسنت براین افکار آشوبگرانه ی که در سرمن
بیت هفتم
چنین که صومعه آلوده شد ز خون دلم
گرم به باده بشویید حق به دست شماست
خون دلم از ریا کاری صوفیان وشیخان در خانقاه به جوش آمده زمین صومعه را آلوده کرده است .کارنیک وخداپسندانه است اگروجود مرا به باده شست وشودهید
عاطفه در ۹ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۹۵:
مرسی, توضیحاتتون عالی بود,کلی استفاده کردم
میر ذبیح الله تاتار در ۹ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۴۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱:
سلام
بیشتر در غزلیات حافظ رنجش وناراحتی از ریاکاران دارد
مقطع کلام :
حافظ این خرقه بینداز مگر جان ببری
کاتش از خرقه سالوس و کرامت برخاست
حافظ این خرقه درویشی را از تنت بیرون کن جان به سلامت ببر ، چراکه به سبب ریا کاری ، عوام فریبی کرامت فروشان ، آتش از آن بر می خیزد.
م.ر. نیکزاد در ۹ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۲۷ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:
سلام. این حاشیه ها خوب است.امّا بهتر از آن، موضوع مهم «تولیدِ علم» است.بیندیشیم.با خلّاقیِت و استقامت، به تولید علم برسیم. امروز این نیاز مُبرم جامعۀ ماست.
محسن حیدرزاده جزی در ۹ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۱۳ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱۲:
مقطع غزل تضمین بیتی از ادهم آرتیمانی است:
جامه گلگونی که از خونریزیم آزرده تیست
گر منش دامن نگیرم خون من خود مرده نیست
حسن در ۹ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۲۱ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترکیبات » گلهٔ یار دلآزار:
چند در کوی تو با خاک برابر باشم
چند پا مال جفای تو ستمگر باشم
چند پیش تو ، به قدر از همه کمتر باشم
از تو چند ای بت بدکیش مکدر باشم
میروم تا به سجود بت دیگر باشم
باز اگر سجده کنم پیش تو کافر باشم
pooya در ۹ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۰۰ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶:
سمانه به احتمال خیلی قوی همان لیاام سابق است. خودش خودش را تایید می کند. عجب زمانه ای شده ها.
بیچاره از بس عقده ای است عقده هایش را با نظرات ضد دینی می خواهد خالی کند.
در ضمن من این پویای فارسی که قبلا نظر نوشته نیستم.من پویای خارجی ام.
nabavar در ۹ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۳۱ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶:
آقای قمشه ای
اگر شما اینگونه می پسندی نوش جانتان ولی وقتی همه ی ابیات مانند همند آن یکی که مثل گاو پیشانی سفید است مورد تمسخر است
با لیام موافقم که نوشت :
ز سموم سرکش این چمن همه سوخت چون بر و برگ من
چه غمم ز پاره ی این بدن ،چه زیان ز باد خزانیم
مرتضی قمشه ای در ۹ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۰۲ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶:
همخوانی در کلیه ابیات إز شیرینی همخوانی می کاهد. عدم رعایت همخوانی در بیت ششم نقصی نیست بلکه به زیبایی غزل می افزاید زیرا که باعث جلوه بیشتر همخوانی ها علی الخصوص در بیت زیبایی خاتمه است. به بیانی بیت ششم یک نوع قرینه شکنی زیباست.
محسن در ۹ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶:
در خصوص "دامن" و "ساعد"، به نظر درستتر "سینه" باشه. من حافظ شناس نیستم، اما مصرع به گوش و حس بیشتر با "سینه" جور نمیاد؟
دستم اندر سینه ساقی سیمین ساق بود
ناشناس ناشناس در ۹ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۳۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۱:
سرکار بانو روفیا،
سوگند به همان دروس منطق که آقای بابک چند دهه پیش در دانشکده خوانده اند، جواب یک پرسش ساده و سرراست پاسخی ساه و سرراست است ، گریز به مثلث پاسکال و معادلات خوارزمی اگر نه سفسطه و مغالطه، دست کم مصداق فضل فروشی است
همچنان که تعریف و تمجید شما از استادی بابک (که شکی در آن نیست) و سخن از رشک بردن این کمترین بر او ( که عاری از حقیقت است)، مصداق خود شیرینی و خوش آمد گویی است.
کمال در ۹ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۵۵ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۵۰:
9489
شاپرک در ۹ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۰۳ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۳۷ - جواب:
درود بر محبوبانم.
قسم که آتشی در دل حقیر ایجاد شد به سبب آشنایی با شیخ محمود.
رحمت حق بر تربتش
فضل حق بر شما عزیزان.
کوتاه سخن که بسنده نیست در جوار شیخ ،مطلبی هجی کنم...
قائدی شرفی /شیراز
دکتر محمدعلی شیوا در ۹ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۵۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۶:
افلاکی این انتساب را در فصل پنجم مناقب ص 720 آورده است و به گمانم به واسطه ی بیت:
مبارکی دگر کان به گفت درناید
نثار شادی اولاد شیخ و مهتر ما
اشاره صریح به تزویج فاطمه خاتون اولاد شیخ صلاح الدین و فرزند مهتر خود سلطان ولد دارد
الله اعلم بالصواب
علی در ۹ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۴۶ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:
این شعر صحیح میباشد .به این خاطر که نیمه مست کسی که هم هوش حواس هنوز داره .و میتونه بد خوب رو بفهمه دردی بدست دردی ته نشین شراب که خوردنش سخت هست . وهرچی خورده هنوز نتونسته مست بشه . این نشان از مرتبه عرفانی عطار داره .که بقول گفتنی پیاله ظرفیتش هنوز پرنشده یا پر نمیشود . این که اقای شجریان خوندن روی معنی شعر تاثیر اشتباه داره اینجا که عطار میگه ببازم هرچه هست منظور همینه که تا خراب نشی اباد نمیشی نمیدونم تونستم منظور رو برسونم یانه .
مریم در ۹ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۳۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده:
من این شعر رو تو یه کتاب خیلی قدیمی تو موزه خانه کرد سنندج خوندم این بیت درستش اینه
ای یاد تو مونس روانها جز نام تو نیست بر زبان ها
@WhiteAvenger در ۹ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۳۰ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۶ - داغ لاله:
بشنوید این غزل را با صدای جفر در آلبوم گل های غربت
بس کنید ناموسا :|
ایمان در ۹ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:
با سلام به دوستان ادب دوست
این وب سایت اتفاق تازه ای نیست
ولی قطعا یکی از بهترین اتفاقاتی است که به جرات میتوانم بگویم در تاریخ ادب این کشور رخ داده که قطعا سامان دهی آن و حفظش هزینه های بالایی را به متولیان آن تحمیل میکند.
امیدوارم اکنون که فرهنگمان در شبکه های اجنماعی آماج انواع هتاکی قرار گرفته نمونه ای از ادب این سرزمین را در این محل به نمایش بگذاریم تا نام ایران را به کمک این دوستان که تا کنون هر قطعه ادبی را جستجو کرده ام در گوشه ای از دسترج آنان یافته ام در جایگاهی در خور معرفی کنیم.
نام و دلتان سبز و قدم های زیباتان استوار
افسانه در ۹ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:
سپاسگزارم جناب سیدمحمد
مانا باشید
میر ذبیح الله تاتار در ۹ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۲۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳: