گنجور

 
وحشی بافقی

نرخ بالا کن متاع غمزهٔ غماز را

شیوه را بشناس قیمت، قدر مشکن ناز را

پیش تو من کم ز اغیارم و گرنه فرق هست

مردم بی‌امتیاز و عاشق ممتاز را

صید بندانت مبادا طعن نادانی زنند

بهر صید پشه، بند از پای بگشا باز را

انگبین دام مگس کردن ز شیرین پیشه‌ایست

برگذر نه دام، مرغ آسمان پرواز را

حیف از بازو نیاید، دست بر سیمرغ بند

تیر بر گنجشگ مشکن چشم تیر انداز را

بر ده ویران چه تازی، کشوری تسخیر کن

شوکت شاهی مبر حسنی به این اعزاز را

مهر بر لب باش وحشی این چه دل پردازی است

بیش از این رخصت مده طبع سخن پرداز را

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
غزل ۹ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
صائب تبریزی

شد غرورِ حسن از خط بیش آن طناز را

بوی این ریحان گران‌تر کرد خوابِ ناز را

انتظارِ صید دارد زاهدان را گوشه‌گیر

نیست از سیری، ز دنیا چشم‌بستن باز را

در هوای رستگاری نیست بال‌افشانیم

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
طغرای مشهدی

بس که شد مرغ نگاهم بی گل رویت ضعیف

برنمی تابد ز سستی تهمت پرواز را

ساقیا ته جرعه ای در کاسه طنبور کن

تا کند از پرده بیرون نغمه های راز را

فیاض لاهیجی

پنجه می‌بازد خرد آن دست چوگان‌باز را

دست می‌بوسد هنر آن شست تیرانداز را

مرکبش را مست نازی گفته‌ام کز هر خرام

در جلو می‌افکند چابک‌وشان ناز را

بلهوس را رام با خود کرد پُر بی‌عزّتی‌ست

[...]

خالد نقشبندی

حادیا خیز و بلند آهنگ کن آواز را

آر در رقص از نوای جانفزا جمّاز را

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه