هادی خوشروی در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۱۵ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » سوزد مرا سازد مرا:
این شعر رهی معیری را محمد معتمدی آهنگ اش را خوانده بسیار زیباست حتما گوش کنید
پیوند به وبگاه بیرونی
نصرت در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۵۶ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » آتش خاموش:
با درود به همه عزیزان
روح استاد رهی عزیز شاد
من به دوستداران این غزل و غزل های شادروان رهی معیری عزیز پیشنهاد می کنم این غزل رو با صدای ماندگار و طلائی استاد اکبر گلپایگانی بشنوید . واقعا زیباست خدا استاد گلپا رو هم حفظ کنه انشالا
Dr.Mazluminejad در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۳۲ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد سوم » نغمهٔ حسرت:
برادر عزیز مهدی درود بر شما ... واژه فغان در معنی غالب "صدای شکوه " است اما در معنی دوم بانک برآوردن است که این بانگ بر آوردن در این مصرع همان بانگ شادی می باشد ...
سام در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۱۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سیام:
مجتبی جان، این شعر همچون دیگر شعرهای مولوی زمینی ست و ربطبی به هوا و آسمان و الله ندارد.
امیر بی گزند یعنی فرمانروای خوبی که هیچ گزندی به شهروندانش نمیزند
زهرا افشار در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱:
باسلام..
آیا در مصراع "گفتم که بوی زلفت گمرا عالمم کرد"آرایه متناقض نما(پارادوکس) وجود دارد؟
یعنی بو که خود نشانه و دال بر وجود چیزی باشد و فرد را رهنمایی کند باعث گمراهی شود؟
وحید در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۴۱ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » خان ننه:
من این سروده رو خیلی دوس دارمو از حفظم مادر بزرگم 10 روزه فوت شده این شعررو از صفحه شما خوندم خیلی گریه کردم دلم بد جور گرفته بود
روفیا در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۳۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۹:
به گمانم مراعات نظیر است مانا جان
روفیا در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۰۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲:
حسین عزیز
قهر نکرده ام،
خشمگین نیستم،
گنجور را کم قدر نمی یابم،
چندیست که نوری بر دلم نتافته است،
وگرنه حتما شمای دوست را در آن شادی سهیم می کردم،
در باب تبلیغ این و آن نیز دل نگران مباش،
حافظ دردانه تکلیف ما را روشن کرده است:
حافظ تو ختم کن که هنر خود عیان شود
با مدعی نزاع و محاکا چه حاجت است
اگر این هنر راستین است که خود عیان شود و اگر نه زیر غبار فراموشی روزگار گم خواهد شد،
اندکی صبر...
دل آسوده باش که هرگز کسی در این جهان جای دیگری را تنگ نتواند کرد...
خوش به جای خویشتن بود این نشست خسروی
تا نشیند هر کسی اکنون به جای خویشتن
رهگذر در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۵۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱ - تمامت کتاب الموطد الکریم:
به نظرم شعر آب جیحون را اگر..... باید تبدیل به (آب دریا را اگر نتوان چشید... هم به قدر تشنگی باید چشید)
مصطفی در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۰۸ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۵۰:
می تونیم از این زاویه هم نگاه کنیم که شاعر شب را جز عمر می دونه . چون روز عموما صرف تعلقات و روزمره گی میشه و تاریکی شب فرصتی برای به خود نگاه کردن سنجیدن و تفکر هست. همانطور که خداوند سفارش می کند بخشی از شب را به عبادت و تفکر بپردازیم
بامداد در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۰:
سلام
مفهوم "هی مبریدش" توی مصرع دوم بیت اول چی می شه
جان منست او هی مزنیدش
آن منست او هی مبریدش
ناشناس در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۰۰ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » راز آفرینش [ ۱۵-۱] » رباعی ۱:
خیام با این شعر برهان نظم را که فلاسفه مذهبی برای تایید عقاید خود مورد تاکید قرار می دهند به تمسخر گرفته و به زیبایی زیر سوال میبرد .
لیدا در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۷:
ممنون آقای محمد
*لیـــــدا * هستم :)
بهنام در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۲:
سهیل جان کاملا موافقم باهات.. کاش حضرت مولانا و حضرت شمس بودن و میشنیدن محسن جان چاوشی با اون حنجره ی سروپا بغضش چه جان دوباره ای به این اشعار ناب میده.. خدا شکرت که نعمت شنیدن رو به من دادی که هر روزوشب بتونم لذت ببرم ازین صدا
فراز در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۴۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲۲:
محسن چاوشی در اهنگ دل من از البوم امیر بیگزند ترکیبی بسیار بسیار عالی از این سه غزل ساخته که پیشنهاد میکنم حتما بشنویدش
پرورش در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۱۷ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۶:
درود بیکران! لطفاً بیت شمارۀ 53 اصلاح گردد چرار که با و مطابقت با دیوان استاد مینوی و شرح دکتر محقق و همینطور با در نظر گرفتن معنی و وزن «شدم» باید به «شد» بدل گردد.
53
مختار امام عصر گشتم
چون طاعت و دین شدم اختیارم
=چون طاعت و دین شد اختیارم
سپاس! اندیشۀ تان استوار و درست!
امیر حسین رحیمی زنجانبر در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۱۷ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۴:
آب اگر گردم از این خاکم روانی مشکل است
امیر حسین رحیمی زنجانبر در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۱۳ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۲:
چون روان شد؛ کِی به پیش پا نظر میدارد آب؟
جواد مفاخری در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۳۰ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب چهارم در فواید خاموشی » حکایت شمارهٔ ۳:
سعدی علیهالرحمه در این داستان نگرانی خود را از قرارگرفتن غیر متخصصان در تصدی اموری که تخصص، در آن اصلیترین مبنای انتخاب است اذعان میدارد. صوفیی که همیشه به کمترین قانع است و کف کفش خود را به دوسه میخ شاید کج و کوله سرهم میکند تا مانعی وقتگیر برای ادامه سیر حرکتیاش نباشد اگر به اشتباه متخصص فرض شده و نعل ستور صاحب لشگری را ترمیم کند و به دلیل صحیح نبودن کارش که -قطعا در مورد آن ادعایی هم نداشته است- موجب لنگیدن اسب سرهنگ در جنگ شود و از کارایی وی بکاهد و صاحبش احتمالا آسیب ببیند و وضعیت جنگ تغییر کند و شکستی پیش آید و ... .
احتمال اتفاق به اندازه مخاطرهی آن مهم نیست ولی به هر حال نه تنها با این اشتباه سرهنگ (تصمیم گیرنده) متضرر میشود، صوفی نیز احتمالا مورد عتاب قرار خواهد گرفت و البته شاید میزان مخاطرات بسیار بیش و برای بیش از این دو نیز ممکن باشد.سعدی علیهالرحمه میگوید اگر به آینده نگاهی داری پیشنهاد -شاید شیرین و اغوا کننده- دیگران را در صورتی بپذیر که تواناییش را داری؛ و اگر تصمیمگیری، عاقلانهتر روی انتخاب خود تامل کن تا موجب بروز خسارت به مجموعهای بیش از خودتان دونفر نشوید.
ممکن است این داستان را به نوعی تقابل با ضربالمثل "شانس یکبار در خانهی آدم را میزند" بدانیم ولی در واقع اینطور نیست. شانس باید با توانایی همراه با اعتماد به توانایی خود انطباق داشته باشد.
hassan norozi در ۹ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۲۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۵: