گنجور

حاشیه‌ها

علیرضا پیشگو در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۳۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰:

سلام.درود و هزاران درود بر خاک شیراز که نین اعجوبه ای را زاد.
غزل فوق با صدای همایون شجریان با همنوازان کرد بسیار شنیدنی و زیباست.در آپارات دانلودش کنید.

 

ناشناس در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۳۳ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۶:

برو زاهدا خرده بر ما مگیر
که کار خدایی نه کاریست خرد

 

اکبر موحد در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۴:

در بعضی نسخه ها چنین نیز نوشته شده است:
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه فال به نام من دیوانه زدند

 

ایران نژاد در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲:

جناب شهریار
از صندوقچه‌ی طبیبان گفتید؟ در قوطی هیچ عطاری سخن کردن نمی یابید!
مگر که در جستجوی آنکه یافت مینشود باشید.

 

ناباور در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۲۲ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳:

سهوقلم عزیز
اگر دقت کنید نوشتم
در بیت اول میفرماید من همان ایرانی هستم که به نظر شما مسلمانان بتخانه ساختم و بر بام آن ندای آیین بت پرستی سر دادم
این نظر مسلمانان به زرتشتیان است نه اینکه عطار و زرتشتیان بت پرست هستند
سخن بنده را واژگون تعبیر فرمودید
حال اگر نسبت بی اطلاعی دادید این را خود میدانم واز شما هم قبول میکنم
درود به شما
ناباور

 

kokab در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۰۹ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳:

جناب سهو قلم
شاعر در هر زمان از زندگی خویش احساس و عقاید مختلف ابراز میکند
از این ابیات من نیز همان فهم میکنم که ناباور گرامی فرمودند
شما نیز لطف کردید نظر خودتان را نوشتید تا استفاده کنیم
و بسیار معانی که ازین غزل بر نمیآید را به آن چسباندید
ولی از شما بسیار ممنون که اجازه دادید با دیدگاه شما آشنا شدیم
اجازه دهید سخن دیگران هم به گوش ما برسد . چه خوب که همه بگویند و ما بهترین را برگزینیم
برای دیگران نسخه نوشتن دردی را درمان نمیکند دارو لازم است
با احترام
کوکب

 

kokab در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۴۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲:

جناب شهریار 70
شما دلایل خود را فرمودید وجناب ایران نژاد و بانو مرسده هم دلایل خود را
من نمی گویم دلیل شماغلط است ولی دلایل دوستان دیگر را بیشتر میپسندم
چنانچه اکثر شارحان نیز بر همان عقیده اند
شعر چه از عطار باشد یا از نزاری هم در اصل موضوع تأثیری ندارد
ما اینجا حاشیه مینویسیم یا میخوانیم تا بهره ای ببریم سر مشاجره نداریم
بنده ی دانشجو آمده ام تا با ادبیات آشنا بشوم نه به جدال و تعصب گرفتار
روی سخن من باشماست که دیگران را با تعصب و تندگویی تخطئه میکنید
عریضه سرایی و سخن نابجا را به دیگران نسبت دادن جوابی در خور همان کلام میطلبد که دوستان با نرمخویی احترام شما را نگه داشتند
هر کس نظر خود میگوید تا دیگران کدام را قبول کنندمن هم به نظر و دلیل شما
احترام میگزارم ولی قبول نمیکنم ، از شما هم چنین انتظاری میرود که فقط نقطه نظرات ودلایل خود را بگویید ، ولی دیگران را تخطئه نفرمایید
با احترام
کوکب

 

کمال در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۴۸ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۸۶:

باسلام،وعرض ارادت به. مردان خداواونهایکه باقلب رءوف ومهربان خود،دایره ای میسازندجهت شادی فقرا،شعرا،درویشان وووامروزه بقول معروف که:
تونیکی میکنه دردجله انداز. که ایزددربیابانت دهدباز
بصورتی است که منظورشاعردررابطه باروزمرگیهادنیوی است که آدمهادران غرقندوبوی ازانسانیت نبرده اندبنابراین شاعرمیگویداگرخوبی ومهربانی درحق اطرافیانت نماءی ،مصرع دوم ایزدکه همان پروردگاررءوف ومهربان میباشددرجای دیگری که همان منزلگه اخروی،ومعنوی میباشدبه صاحب یاری رسان درجی بس بالاترازاین دنیاخواهدداد.
ویابقول فردوسی:بنی آدم اعضای یکدیگرند. که درآفرینش زیک گوهرند چوعضوی بدردآوردروزگاردیگرعضوهارانماندقرا. توکزمهنت دیگران غافلی نشایدکه نامت نهاندآدمی
دراینجاباقضیه برمیگرددبه نیکوکاری واحسان خداوندهرکدام ازادمی راماندهم خلق کرده باین اختلاف که هرکدام ازاقلیم وسنتی وآءینی ومسلکی درمجموع بندگان پروردگارتمامی دراین عرصه خاکی مثل هم آفریده شده اندووووته قضیه : تونیکی میکنه دردجله انداز...
واین نکته (جمع دوبیتی حاضر)که حاصل گردید:6563
درپناه خدا،شب خوش،بدرود.

 

ایران نژاد در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲:

جناب شهریار 70 ،
سخن گفتن، سخن راندن ، سر سخن شدن و....
اما سخن کردن؟
فراموش نشود که در زبان شعرلزوما تمامی نکات
دستوری مراعات نمی شود
و سرانجام مصرع مورد نظر را با خوانشی که درست میدانید برای من یکی معنی بفرمایید
سپاسگزارم.

 

شایق در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۱۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:

باسلام در مصرع اخر باید بعد از ای بی بصر من می روم علامت سوال گذاشته شود تا شعر درست خوانده شود

 

شایق در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۱۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:

با سلام بیت اخر بدین معنی است که به سعدی نصیحت میکنند که دنبال او نرو تو که از او جز ازار چیزی ندیدی سعدی در جواب می گوید ای بیخبر من به دنبال او نیستم بلکه در قلاب اویم او مرا میکشد یعنی خدا باید توفیق دهد تا عاشقش شوی وگرنه تلاش تو بجایی نرسد

 

شایق در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۴۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶:

با سلام ظاهرا بیت چهارم مصرع دوم باید اینطور باشد تا نگویند بس از من که بسر برد وفا را ؟

 

مهدی در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۱۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۸:

با سلام
منظور از نوبت به تو خود نیامدی از دگران این است که اگر در دنیا وفایی بود دیگران را از نعمت زندگی محروم نمی کرد تا تو به دنیا بیایی و از نعمت زندگی برخوردار شوی بنابراین اگر در کار دنیا وفا بود دیگران را در خود نگه می داشت و نیازی به ایندگان نبود

 

مرتضی ( باران) در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۵۶ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۶۰:

احتمالا در بیت اول مصراع دوم به جای کلمه ی " خلج" کلمه ی "" خَلّخ "" صحیح باشد به تناسب موقعیت مکانی چین و خطا و مفهوم مصراع اول از زیبارو بودن.
مردم خلخ به زیبایی شهره بودند
و در بیت دوم مصراع اول به جای کلمه ی "شد" احتملا کلمه ی "" شود"" صحیح است

 

مهدی در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۱۲ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۳:

سروران عزیز به نظر بنده علامت تعجب در مصراع آخر اضافه می باشد و بار معنایی بیت را غلط میرساند

 

مهدی در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۰۲ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۰ - فی‌الحکمة:

با سلام و تشکر در بیت سوم مصراع دوم آیا به جای واژه -(آنجا) -(آنها )صحیح تر نیست؟

 

مرتضی ( باران) در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۴۸ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۵۴:

احتمالا مصراع دوم نیاز به اصلاح دارد
جز در ره مردمی "" نپریم ""‌ با تو
"" نپویم ""

 

مصطفی در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۱۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۸:

منطور از
مصرع اخر را متوجه نمی شم.
نوبت به تو خود نیامدی از دبگران

 

شهریار۷۰ در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲:

با سلام
نخست باید بیان شود که ابیاتی که ایشان به زعم خود به عطار نسبت دادند متعلق به ایشان نیست و ایشان تنها مقاله‌ای نه چندان قوی را از شبکه جهانی "کپی" و پس آنگاه "پیست" کرده‌اند. لینک مقاله را نیز در زیر قرار داده‌ام تا اگر تمایل داشتید مطالعه کنید.
پیوند به وبگاه بیرونی
و اما اصل قضیه:
دو نکته وجود دارد که باید به آن‌ها توجه کرد:
نخست این‌که اساساً «درک سخن کردن» در هیچ یک از (تاکید می‌کنم) هیچ یک از سی و چند
نسخه‌ی متاخر و مستند موجود از حضرتمان وجود ندارد. یعنی این عبارت اساساً ضبطی ذوقی است و فاقد هرگونه ارزش علمی.
و دوم آن‌که با فرض شما این گونه بخوانیم: «دردِ سخن نمی‌کند» آن وقت مصدر ما چه می‌شود؟
واضح است که در این جمله سخن، مفعول جمله است و لذا «درد کردن» مصدر خواهد بود. حال چگونه مصدر را با کسره‌ی زیر دال پایانی واژه‌ی «درد» بپذیریم؟ یعنی مصدر ما «دردِ کردن» است؟ ملاحظه می‌کنید که اگر به ابتدایی‌ترین مسائل دستور زبان فارسی توجه کنیم، خیلی از مسائل مشخص می‌شود و هرگز نیازی به درهم بافتن آسمان توسط ریسمان‌های به اصطلاح فلسفی و
ایراد تعابیر نابه‌جا نیست.
یعنی این‌که می‌گویم «تیغ سزاست هر که را دردْ، سخن نمی‌کند» بر پایه‌ی دستور زبان فارسی و اصول آن است و نه چیز دیگر.
امیدوارم سخنانی که دوستان ابراز می‌دارند همراه با دلیل و برهانی باشد که تا جای ممکن همگان توان فهم آن را داشته باشند.

 

ایران نژاد در ‫۸ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲:

دوستان شاید با واژه‌ی ' بی درد' آشنا باشند
معنای آن چیست؟
کسی که مسایل را جدی نمی گیرد.
دردچیزی یا کسی داشتن و
مصرع نخست بیت آخرچنان روشن است که معنای دیگری جز پند ناشنیدن به آن نمی چسبد.
حافظ پند نشنو کشته‌ی غمزه‌ی تو شده است
و تیغ سزای پند نا شنو است.

 

۱
۳۸۳۷
۳۸۳۸
۳۸۳۹
۳۸۴۰
۳۸۴۱
۵۰۵۸
sunny dark_mode