محمود دهقان در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:
اساتید ادبیات گفتند که این شعر در مدح علی اکبر و زمان زرم در میدان کربلا رو توصیف میکنه که حضرت امام حسین این اشعار رو خطاب به علی اکبر میخونه
تیغی به دست خونی آمد مرا که چونی
گفتم بیا که خیر است گفتا نه شر به رقص آ
یا این بیت
پایان جنگ آمد آواز چنگ آمد
یوسف ز چاه آمد ای بیهنر به رقص آ
اشاره به میدان رزم و بازگشت علی اکبر به سمت امام حسین رو ذکر کرده
بیخود نیست که اشعار مولوی پر از رمز و رازه و در نگاه اول به طرب و شادی میماند.....
امیر در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۴۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹:
این شعر با صدای بانو دلکش شندیدن داره
علی در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۵۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۱:
توصیه می کنم این شعر را حتمن با اجرای گروه تریوله با عنوان «چشم مست» گوش کنید. بی نظیر است و لذت شعر سعدی را صدبرابر می کند
Reza Deilami در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۰۰ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۲:
ای جان ِ من مولای تو ... اینگونه یحتمل صحیحتر است، گویی از نظر معنا جای مکاشفه دارد و مباحثه
محمدحسین در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۹:
با سلام بهم نظر بنده با توجه به فرامین دینی و فرهنگی و روایات مختلف (که سرچشمه فکر جناب حافظ اند) در نقد صوفی و صوفی گری و خرقه پوشی می توان از این بیت اینگونه فهمید که جناب حافظ اشاره به ریا در خرقه پوشی دارد که می فرماید نقد صوفی نه همان صافی بی غش باشد که مفهوم مشخص دارد صوفی همچون دیگران ممکن الخطاست و مصرع بعد ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد. خرقه پوشی از نشانه های ریاضت کشیدن زاهدان است که از دنیا دل کنده خرقه یا بهتر بگوییم عبای پشمینه بر سرکشیده اند و اینجا اشاره به ریا و تزویر آنان است که می گویند ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد.یعنی هرچند خرقه پوش است آن و عبادت دارد شاید ابریشمی زیر عبا بر تن دارد.موضوع اینگونه فصیح و بلیغ و بیشتر در خور فکر والای حضرت حافظ است
محسن در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۵۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲:
سلام خدمت همه ی دوستان...
راستش را بخواهید من یک چیز را در بین سخن.های شما درک نکردم،چرا این.همه انتقاد و قضاوت و کم ارزش کردن...چه این شعر دلنشین و چه آهنگ زیبای جناب چاوشی در جایگاه خود بسیار لذیذ و دلپذبر هستند.حال بعضی ها با آهنگ محسن،بیشتر به ذوق و عیش می آیند و بعضی با خواندن شعر...خیلی کم لطفیست که آثار را کم ارزش کنیم و فردی را برای انجام کاری کوچک بدانیم...این ها قضاوت هاییست که تنها کاری که میکند این هست که باعث میشود خودتان کمتر لذت ببرید...بیایید این حجم از انتقاد و قضاوت را کنار بگذاریم و ببینیم اگر چیزی ما را خوشحال میکند و برای ما لذت بخش است بدون این که کسی را قضاوت کنیم بدان گوش فرا دهیم و از مفهوم آن لذت ببریم...این انتقادات فقط طمع تلخی به زندگی خودتان می بخشد...از محسن چاوشی عزیز متشکرم که چنین زیبا این آهنگ را خواند و با تشکر
کیخسرو آرش گرگین در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۹:
پارسایان همان پارسیان است، که بازبرد به زرتشتیان و ایرانیان پیش از تازش دارد. بسج. با:
" فرس جمع فارس و معنی فرس پارسایان است و به تازی چنین نویسند و پارسی را فارسی نویسند" (ابن بلخی، فارسنامه، ب. 8)
*
جز این، در رازگشائی سروده های مغ شیراز باید به هزوارش هایی که به کار برده است نگرش ویژه داشت. سلیمان هماره هزوارشی است برای جم و ابراهیم، هزوارشی برای زرتشت. در میان دبیران و مغان پارسی از دیرزمان کاربرد هزوارش رواگی داشت. لحم می نوشتند و گوشت می خواندند، ایا ملک می نوشتند و شاه می خواندند. سلیمان و ابراهیم و نام ها و نشانه های سامی ای از این دست، هزوارشی بیش نیستند.
مهدی در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۱۴ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶:
چقدر عالی میخونه پهلوان آواز این غزل رو خصوصا بیت " سلمان اگر از عشق بنالد مکنش عیب ...." برگ سبز شماره 267
گمنام-۱ در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۱۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۶ - در بیان آنک حال خود و مستی خود پنهان باید داشت از جاهلان:
می فرماید،
بشدی و دل ببردی و به دست غم سپردی
همه عمر در خیالی و ندانمت کجایی
( سعدی می فرماید)
باشد که دلبر ، دلربا ، اهل دل باشد ، قدر دل بداند
سره از ناسره باز شناسد، اهل عشق باشد، اهل فروردین باشد
باشد ای دل که در میکده ها بگشایند
علی در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۰۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۰:
نمیدون چرا با خوندن این غزل یاد واقعه کربلا و حضرت زینب اوفتادم.
مهدی حیدری بنی در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹:
پیشنهاد میکنم فایل صوتی حافظ شناسی را از حکیم الهی قمشه ای گوش بدهید که در آن چهره ی واقعی حافظ را ترسیم کرده است . در ضمن می و مستی رمز هست بیاید همه چیز را با عقل معاش و دنیوی نسنجیم .
مرتضی در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۴۷ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور » بخش ۲۵ - مخاطبه شمع و پروانه:
ره این است اگر خواهی آموختن
به کشتن فرج یابی از سوختن
راه رهایی از آتش عشق ایسادگی تا پایان عمر است راه رهایی از آتش عشق وصال نیست مرگ است.
حمید در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۷:
من از خودم می پرسم چه اهمیتی داره که این شعر رفته روی بازوی اون آقا، به فرض این که اصلا واقعا رفته باشه. این سبک اخبار مخصوص نشریات زرده
حمید فریدافشین در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳۵:
باسلام
منظور مولوی از سگی بگذار اشاره او به "سگ اصحاب کهف" است. با آقای ابوالقاسم هم نظر هستم.
سید حبیب در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۴۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۸ - شکایت گفتن پیرمردی به طبیب از رنجوریها و جواب گفتن طبیب او را:
درود بر عزیزان.
من حقیر که هر چه میدوزم و میشکافم , ردپایی از قصه یورش بردن به خانه علی ع را در این شعر نمیبینم.
من نمیدانم چرا بعضی عزیزان , فورا میخواهند , اشعار مولانا را به سمت خودشان و به نفع خودشان تعبیر کنند.
صرفا چون اسم ولی و نبی آمد نباید تفسیر نادرست داشت.
گرچه میتوان این شعر را مصداق این که ,,
اسلام واقعی باید همراه با قرآن و عترت باشد دانست.
یعنی نماز بدون ولایت باطل هست , اینگونه که ما شیعه ها میگوییم.
ولکن چکیده کلام این است,,
کعبه یک سنگ سیاه است که ره گم نشود,,
حاجی , احرام دگر بند , ببین یار کجاست.
محمد نورالهی در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶:
سلام بر حافظ عزیز و دوست داران گرامی اش...
ب نظر این حقیر اکثر اشعار حافظ در مورد عشق و علاقه ایشان نسبت ب حضرت مهدی هست...
بطور مثال ، لولی وش در اینجا ب معنای بی خانمان..غریب .. مهجور ب کار رفته
دلم رمیده لولی وشی است شورانگیز :
و در مصرع بعد ، دروغ وعده ب نامعلوم بودن بازگشتشون...قتال وضع ب صفت منتقم بودن حضرت مهدی...رنگ آمیز هم ب معنی شادابی و زیبایی چهره ایشان در عین سالخوردگی اشاره میکنه
البته اشعار حافظ به ظن هرکس قابل تاویل هست...
بدرود
عمر شیردل در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۳۲ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۴:
البته واتیکان را باید چنین نوشت : ( Vatican ) .
عمر شیردل در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۱۲ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۴:
مقصد از روم ( Roma ) پایتخت ایطالیای کنونی ، و واتیکان (Watican) ٫ می باشد .
اردشیر در ۹ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۳۴ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » درد زندگی [۲۵-۱۶] » رباعی ۲۴:
تریاک بسیار گران و با ارزش است صرفنظر از مخدر بودن آن در داروینی و درمان دردها از گذشته های دور استفاده میشده است و گرانبها بوده است
در آخر رباعی استاد زمین را به حقه وافور تشبیه کرده حقه وافور تریاک را که بسیار گرانبها است به تفاله ای در دل خود تبدیل میکند
زمین هم إنسان را در بطن خود به خاک تبدیل می کند
انسانی که خانواده آش او را با ارزش ترین گوهر خود می دانند
با رفتن إنسان به دل خاک غم بر دل بازماندگان می ماند
کمال داودوند در ۹ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۲۶ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۸۵: