محمد در ۹ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸۶:
بیت آخر کاملا درست است وبه حرفی نیاز ندارد به ظهور نیر خود وطن بصارتی کن
کسرا در ۹ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۱۵ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۶:
بسیار زیباست
سعید در ۹ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲:
معنا 6 جهت درک شد
سینا خطاب به مجتبی, حسین, و .... در ۹ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱:
عشق مجازی به حقیقت قوی است
جذبه صورت کشش معنوی است (مولانا)
پویا در ۹ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۱۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵:
بیت آخر بسیار زیبا و دلنشین بود
سامان در ۹ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۴۱ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ترجیع بند - که یکی هست و هیچ نیست جز او:
جناب استاد حسین شفیعی این ترجیع بند را به صورت کامل با تارنوازی اجرا نموده اند . جهت دانلود می توانید به کانال تلگرام ایشان در لینک زیر رجوع کنید.
پیوند به وبگاه بیرونی
حسین در ۹ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۴۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۵:
دوستان معنی بیت چهارم برای من مشخص نیست، لای گو بخیز یعنی چی؟
حسام در ۹ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۹:
چه آسان می نمود اول غم دریا به بوی سود
غلط کردم که این طوفان به صد گوهر نمی ارزد
سجاد در ۹ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۱۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۷:
سلام به همگی دوستان خصوصا سعدی دوستان
دوستان کسی میدونه منظور استاد سخن ، سعدی ، از بیت آخر چیست؟
محسن در ۹ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۲۵ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۴:
به نظر من پیامی که از دل این داستان استنباط می شود این است که مورد ظلم واقع شدن ، در طولانی مدت باعث میشود که دیگر مهرورزی جواب ندهد و شیوهٔ صحیح زندگی از یاد رفته و سوءاستفادهگری رواج بیابد.
وحید در ۹ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۲۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱:
باسلام
در مورد بیت :
بی حسرت از جهان نرود هیچ کس به در
الا شهید عشق به تیر از کمان دوست
یاد این شعر از فواد کرمانی افتادم
زنده جاوید کیست ؟ کشته شمشیر دوست
کآب حیات قلوب در دم شمشیر اوست
سجاد در ۹ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۱۲ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۹۸:
بیت هفتم: "صیقل"
محمد در ۹ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۷:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹:
من هم این فیلم رو دیدم ، احتمال میدم همایون شجریان به اشتباه متن شعر را خوندن ، چون متن صحیح بیت هم ، به آواز لطمه نمی زد. یک اشتباه سهوی بوده که در اجراهای زنده پیش میاد. به هرحال ، بسیار زیبا خوندن.
سید حبیب در ۹ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۵۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۴ - آغاز منور شدن عارف بنور غیببین:
سلام و درود.
براستی که دین و مذهب اکثر ما تحمیلی است.
یا بهتر بگویم تقلیدی.
مولانا در این دو بیت این نکته نغز را فریاد زده.
علم تقلیدی بود بهر فروخت..
چون بیابد مشتری, خوش بر فروخت....
مشتری علم تحقیقی حق است....
دایما بازار او پر رونق است....
براستی اگر من , بعنوان مثال , در کانادا , بدنیا آمده بودم ,
و پدر و مادرم , مسیحی و یا یهودی بودند,,
الان شیعه بودم؟؟؟؟!!!
پس اگر الان مذهبم این است , آن را از پدرانم به ارث برده ام.
از کودکی مرا اینگونه پروراندند.
در مدرسه , در مساجد, در تلوزیون , در خانه ,......
حتی مجالی نداشتم لحظه ای به ادیان دیگر بیندیشم .
بزرگان دینم همه را جز مذهب خویش گمراه میخوانند.
آیا دین من تحمیلی و تقلیدی نیست؟؟؟؟؟!!
خوب همین است که مولانا میگوید , مفت و ارزان میفروشی علم تقلیدیت را,.
مگر نه این است, که اکثر ما با اینکه حرامات و واجباتمان را میدانیم ,
ولکن در اکثر موارد بالعکس عمل میکنیم؟؟؟!!
خوب دلیلش همین تقلیدی بودن آنست.
ولی اگر تحقیقا به علم و یا مذهبی بپردازیم ,, ارزان نخواهیم فروخت.
و بدرستیکه حقیقت یک مشتری دارد و آن هم خود حق است.
زیاده گویی حقیر را به سخاوت سمعتان ببخشایید.
التماس تفکر.
اشکان در ۹ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۲:۴۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۳:
خیام تو شعرهاش خیلی بی پرده حرف زده و اصولا جایی برای تفسیر نذاشته، خیلی ساده گفته نظرش اینه که "باز آمدنت نیست چو رفتی رفتی":
ای آنکه نتیجهٔ چهار و هفتی،
وز هفت و چهار دایم اندر تَفْتی،
می خور که هزار باره بیشت گفتم:
باز آمدنت نیست، چو رفتی رفتی.
یا مثل همین شعر که با مسخره گفته بهشت که نسیه است مال تو. یعنی هیچ اعتقاد مذهبی و اعتقادی به بهشت و جهنم نداشته.
می خیام، همان می هست و نه چیز دیگری، هر چند که با خواندن کلیه شعرهاش متوجه میشویم که اصرار خیام صرفا به خوردن می نبوده و به عنوان یکی از بزرگیتذین لذایذ که در شعر زیر هم آن را تائید می کند می کنایه از لذایذ زندگی است و همیشه در شعرهایش تاکید داشته که دم را غنیمت بشمارید و از همین لحظه تان لذت ببرید که نمی دانید تا کی زنده اید و خود باز آمدنی هم نیست ولی خوب می همواره همان می بوده و نه چیز دیگری:
تا زهره و مه در آسمان گشت پدید
بهتر ز می ناب کسی هیچ ندید
من در عجبم ز میفروشان کایشان
به زانکه فروشند چه خواهند خرید
-------------------------------------
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پرکن قدح باده که معلومم نیست
کاین دم که فرو برم برآرم یا نه
ولی نمی دونم آنهایی که مذهبی هستند چرا اینقدر اصرار دارند که کسی که خودش همه جا کاملا واضح گفته که هیچ اعتقادی به بهشت و جهنم نداره و حتی پیامبران را هم گفته که آمده اند و افسانه ای بیش نگفتند باز هم اصرار دارید که شعرهای حضرت خیام رو تفسیر کنید و به زور بگید که با شما هم عقیده بوده. خوب اگر حرفاش رو بدون تفسیری که خودتان و متمایل به طرز تفکر خودتان کرده اید قبول ندارید، بگید آقا من حرفای خیام رو قبول ندارم، جلال آل احمد رو قبول دارم، مولوی به نظر من درست گفته و ... خوب خیام رو ولش کنید. قرار نیست که هر شخص بزرگی در تاریخ وجود داشته حتما در دراستای توحید، عبادت و ... باشه.
اینم هم نظر خیام ئر مورد پیامبران که در بالا اشاره کرده بودم:
آنانکه محیط فضل و آداب شدند
در جمع کمال شمع اصحاب شدند
ره زین شب تاریک نبردند برون
گفتند فسانهای و در خواب شدند
کمال داودوند در ۹ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۲۶ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۸۵:
7510
محمود دهقان در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:
اساتید ادبیات گفتند که این شعر در مدح علی اکبر و زمان زرم در میدان کربلا رو توصیف میکنه که حضرت امام حسین این اشعار رو خطاب به علی اکبر میخونه
تیغی به دست خونی آمد مرا که چونی
گفتم بیا که خیر است گفتا نه شر به رقص آ
یا این بیت
پایان جنگ آمد آواز چنگ آمد
یوسف ز چاه آمد ای بیهنر به رقص آ
اشاره به میدان رزم و بازگشت علی اکبر به سمت امام حسین رو ذکر کرده
بیخود نیست که اشعار مولوی پر از رمز و رازه و در نگاه اول به طرب و شادی میماند.....
امیر در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۴۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹:
این شعر با صدای بانو دلکش شندیدن داره
علی در ۹ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۵۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۱:
توصیه می کنم این شعر را حتمن با اجرای گروه تریوله با عنوان «چشم مست» گوش کنید. بی نظیر است و لذت شعر سعدی را صدبرابر می کند
کمال داودوند در ۹ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۴۱ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۸۶: