گنجور

حاشیه‌ها

روفیا در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۰۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۷:

U took love inside the harem without yourself
U considered wisdom as a stranger finally

روفیا در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۷:

I was keeping u busy my heart
But u remembered that myth finally

بابک چندم در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۵۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۷:

Salam Vijay,
Welcome to Ganjoor
Yes it means " in the end", also "at the conclusion" and "finally".
As for a translation I for one have a hard time translating it into Persian let alone English, but if no one else picks up the mantle and you have the patience I'll give it a try
( it now seems that Roofia has picked up the mantle, cheers )

روفیا در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۵۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۷:

Oh you
Whose love a world has been ruined
U have aimed this ruin finally

روفیا در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۷:

U came to ignite the world
Didn't stop unless u finished it up

روفیا در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۷:

U settled down in heart and soul finally
U made mad both finally

روفیا در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۷:

It means finally dear vijay

vijay در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۷:

bandeh kheli mamnoon khaham bud

vijay در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۷:

salam man hindi hastam wa farsi miamuzam ,aya inja mani e aqibat 'in the end"'ast ,fikr mikonam hast vali mutmayin neestam. digar agar kasi dust irani iin ghazal ra beh inglisi turjumeh bekond

jandark در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۰۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱۷:

با صدای سیاوش ناظری عالیه این شعر

مزیگ مشرّف در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۳۲ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۱۱:

در آن بیت معروف دوست نزدیک تر از من به من است در ادامه: وینت مشکل که من از وی دورم ........... نه «این عجب تر»
چون در همۀ نسخ معتبر وینت مشکل یعنی امری عجیب

محمد ملکشاهی در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۵۲ دربارهٔ ابن حسام خوسفی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲:

با سلام
خون ارغوان درست می باشد...
با تشکر
---
پاسخ: «ارغنون» با «ارغوان» جایگزین شد.

محمد ملکشاهی در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۵۰ دربارهٔ ابن حسام خوسفی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲:

با سلام
هر چند در منبع اصلی قاستقم نوشته شده اما این کلمه فاستقم می باشد
با تشکر
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

مصطفی خدایگان در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۴۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹:

سلام و خدا قوت به گنجور عزیز.
فکر می کنم در بیت "شمع را باید از این خانه به دربردن و کشتن / تا به همسایه نگوید که تو در خانه مایی"
واژه "برون" محتمل تر از "به در" باشد.
اگرچه این بیت آنقدر زیباست که با تمام تغییرات احتمالی باز هم از شاهکارهای سعدی بزرگ است.

جلال الدین در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۵۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۵۶ - حکایت آن مهمان کی زن خداوند خانه گفت کی باران فرو گرفت و مهمان در گردن ما ماند:

روفیانا
این شعر را که گفته ؟

کارگاه داستان در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۱:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶:

بهش گفتم چرا غذاتو نمی خوری؟!
دیدم باز همون زانوی غم معروف رو بغل کرده نشسته کنج دیوار و داره یواشکی غم اغیار می خوره !
بهش گفتم نخور بابا نخور!غم اغیار خوردن نداره !
گوشش بدهکار نبود ... انقدر غم اغیار خورد که کرد ناشادم !

روفیا در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۴۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۵۶ - حکایت آن مهمان کی زن خداوند خانه گفت کی باران فرو گرفت و مهمان در گردن ما ماند:

ای خوش آن دوران که پیش از روز و شب
فارغ از اندوه و خالی از طلب
متحد بودیم با شاه وجود
نقش غیریت بکلی محو بود

روفیا در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۳۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۷ - حکایت ماجرای نحوی و کشتیبان:

مثنوی ما دکان وحدت است
غیر وحدت هر چه بینی آن بت است
غیر
وحدت
هرچه
بینی
آن
بت
است

محمدحسین زارعی در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۴۷ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ترجیع بند - که یکی هست و هیچ نیست جز او:

درود.جناب مشایخی فرمودند :((ترجیع بند ،تثلیث را توجیه می کند)) چه ربطی دارد ؟ این توجیه وحدت وجود ازنوع اطلاقی اشتراکی آنست
نه تثلیث .سپاس

عایشه در ‫۹ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۵:

به یمن دولت منصور شاهی
علم شد حافظ اندر نظم اشعار
لطفأ یکی بالای همین مصراع روشنی اندازد و انرا معنی کند.
تشکر

۱
۳۷۸۹
۳۷۹۰
۳۷۹۱
۳۷۹۲
۳۷۹۳
۵۵۴۸