گنجور

حاشیه‌ها

حامد در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۶:۵۱ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶:

این شعر شاهکار هست و چکیده نظریه فراکتال در ریاضیات و فیزیک نوین رو در خودش داره عالی عالی بهتر از این وجود ندارد

۷ در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۲۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷:

شوقست در جدایی و جورست در نظر
هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم
برای فهمیدن این بیت کافی است شوق رو به معنی آرزومندی همراه نگرانی و اضطراب گرفت
در دوری و جدایی آتش شوق و انتظار ما را میسوزد و زمانی که نزد تو باشیم نگاه ستمبار تو را ولی ناز ستمت

............. در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۱۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳:

در من این هست که صبرم ز نکورویان نیست
از گل و لاله گزیرست و ز گلرویان نیست
گلبویان با یک نگاه به پریرویان مصرع پایانی

غریبه در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۰۹ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۲:

سلام. واقعاً دست مریزاد بابت مطالب زیباتون.
میخواستم بگم من شعر جناب ابوسعید رو در جای دیگه یه طور دیگه خونده بودم :
ای بار خدا به حق هستی
شش چیز مرا فرو فرستی
علم و عمل و فراخ دستی
ایمان و امان و تندرستی

فرهاد رسولی در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۲۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶۵:

احساس من بر اینه که در وصف خدا سروده شده

علی__ در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸:

در مورد بیت چهارم:
"ت" در کلمه ی دستت در واقع مضاف الیه برای کلمه ی دامن است.یعنی شاعر از شیوه ی بلاغی استفاده کرده است و اگر بخواهیم آن را به شیوه ی عادی بنویسیم چنین خواهد شد:
ندارم دست از دامنت

علی__ در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸:

ابراهیم عزیز زیادت در این بیت به معنای فزونی و بیشی است و اگر زیادت را به این معنی بگیریم بیت هیچ اشکالی ندارد.

علی__ در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۹:

عجیب است که شعری به این زیبایی و بسیاری از اشعار زیبای دیگر با استقبال و توجه کمی همراه هستند.ظاهرا حتما لازم است خواننده ی مشهوری آن را بخواند تا مردم از وجود چنین آثاری مطلع شوند!!

علی__ در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۲:

عجیب است که شعری به این زیبایی و بسیاری از اشعار زیبای دیگر با استقبال و توجه کمی همراه هستند.ظاهرا حتما لازم است خواننده ی مشهوری آن را بخواند تا مردم از وجود چنین آثاری مطلع شوند!!

امین افشار در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۳۷:

خانه آب و گل کجا؟! خانه جان و دل کجا؟!!
یا رب آرزوم شد... شهر من و دیار من...

بی نام در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۲۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸:

عجیبه.همیشه فکر میکردم که معشوقه ی سعدی همواره یک شاهد است.که خب این شعر خلافش رو ثابت کرد(نار پستان)

عیسی در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۳:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۱:

این بیت رو بشه شاید فقط در یک کلاس غزل تدریس کرد؛ وگرنه نباید دنبال مفهوم خاصی از اون گشت.

سیدمحمد در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۴۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷۱:

از کج خلقی های احمد شاملو
رونوشت از ویکی پدیا
،،،
احمد شاملو در فروردین‌ماه 1369 در جلسه‌هایی در دانشگاه برکلی کالیفرنیا با بیان سخنانی پیرامون شاهنامه به گفتگوهای زیادی دامن زد.[2][3] او دربارهٔ ضحاک گفت:
«ضحاک در دورهٔ سلطنت خودش که درست وسط دوره‌های سلطنت جمشید و فریدون قرار داشته طبقات را در جامعه به هم ریخته بوده‌است. حضرت فردوسی در بخش پادشاهی ضحاک از اقدامات اجتماعی او چیزی بر زبان نیاورده، به همین اکتفا کرده‌است که او را پیشاپیش محکوم کند و در واقع بدون این‎که موضوع را بگوید و حرف دلش را بر دایره بریزد، حق ضحاک بینوا را گذاشته کف دستش دو تا مار روی شانه‌هایش رویانده...»
شاملو بر این باور بود که ضحاک با رهبری توده‌های مردم، علیه نظام طبقاتی جمشید قیام کرده و کاوه فردی ضدانقلابی و در برابر توده‌های مردم بوده‌است.[3] او می‌گوید:
«ضحاک فردوسی درست همان گئومات غاصبی است که داریوش از بردیا ساخته بود... می‌بینید دوستان، که حکومت ضحاک افسانه‌ای با بردیای تاریخی را ما به غلط و به اشتباه مظهری از حاکمیت استبدادی و خودکامگی و ظلم و جور و بیداد فردی تلقی کرده‌ایم. به عبارت دیگر شاید تنها شخصیت باستانی خود را که کارنامه‌اش به شهادت کتیبه بیستون و حتی مدارکی که از خود شاهنامه استخراج می‌توان کرد سرشار از اقدامات انقلابی توده‌ای است، بر اثر تبلیغات سوئی که فردوسی بر اساس منافع طبقاتی و معتقدات شخصی خود برای او کرده به بدترین وجهی لجن‌مال می‌کنیم و آنگاه کاوه را مظهر انقلاب توده‌ای به حساب می‌آوریم. درحالی‌که کاوه در تحلیل نهایی عنصری ضد مردمی است.»
،،
بازپیرایی بهرام بیضایی
بهرام بیضایی در کتاب هزارافسان کجاست؟ این نگرش را -که با برخوانی «اژدهاک» از خودش و با مقالهٔ علی حصوری در روزنامه کیهان در سه شنبه 21 تیر ماه 1356 آغاز شده بود- پذیرفتنی نمی‌یابد و آن را دنباله دگرگشت‌های اسطوره این بار به شکل «اژدهای شورشی» در روزگار نو می‌داند.[4] پی آوردِ سوّم هزارافسان کجاست؟ با نام «اژدهای شورشی» این موضوع را به تفصیل می‌کاود.
،،
نگرش جلال خالقی مطلق
جلال خالقی مطلق نیز در گفتگویی باور شاملو را نادرست و نشانهٔ ناآگاهی‌اش از شاهنامه دانسته.
،،
فریدون جنیدی در پاسخ به اظهارات شاملو ضمن رد آن، باور دارد که ضحاک یک شخص نیست، بلکه بیانگر دورهٔ پادشاهی بابلیان بر ایران است که هزار سال به درازا کشیده‌است.
،،
ضمناً احمد شاملو در همین جا به دیگر بزرگان ادب ایران اهانت کرد که باعث شد در بدست آوردن جایگاهی که سالها در پی آن بود ناکام بماند .

یحیا نجوا در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۴۲ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۶:

بیت دوّم باید به این شکل باشد:
اشکی که سر زد از مژه بوی گلاب داد

عیسی در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۲:۴۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۳:

چرا. البته این غزل از مواردیه که اصلا و ابدا تفاهمی راجع‌به اون وجود نداره. از تفاوت در واژه‌های هم‌وزن گرفته تا ترتیب و حذف و اضافات در ابیات. مثلا بیت آخر رو در برخی جاها به این شکل میارن:
حافظ ار باده خوری با صنمی گلرخ خور// که از این بِه نبود در دو جهان هیچ متاع.

فرهاد در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۵۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:

این چند بیت را چند سال پیش به مناسبت روز فردوسی گفتم و آن مرد بزرگ و سخنی که به درستی پیشبینی کرده بود :)
برآمد چو خورشید از خاوران
مر آن مرد روشن دل خوش زبان
به دفتر در آورد داستان شگرف
که چون کوه برجا، نه چون آب و برف
ورا نام فردوسی است آن بزرگ
همی زنده است زان گفت سترگ
"از آن پس نمیرم که من زنده ام
که تخم سخن من پراکنده ام"

فرهود در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۲۰:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۸۶:

هندی گوی با هندی روی تفاوت دارد.
هندی گویی با هندو گویی تفاوت دارد.
سیاق شعر با استعاره ترک به معنای زیباروی چندان منطبق نیست.

ب. رحیمی در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۹:۴۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۰۳:

با احترام و ادب
سکته موجود در مصراع اول از بیت هفتم با تبدیل و تلفظ ضمه به "و" در "گفتم" با کمی کشیدگی واو در گویش رفع میگردد...
گوفتم آفتاب را...
همانند: گو، بگو، گویش و ...
سلامت باشید و پایدار.

ارشادیفر در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۳۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۸:

بی شک معشوق زمینی است، نه تنها در این بیت که در سایر ابیات این غزل نیز مخاطب سعدی معشوق زمینی است.

جابر محسنی در ‫۹ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱ خرداد ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۲۴:

میشه بفرمایید در مصرع دوم از بیت سوم معنی کلمه "قواده" چیست

۱
۳۷۹۱
۳۷۹۲
۳۷۹۳
۳۷۹۴
۳۷۹۵
۵۴۷۱