یارم به وفا وعده بسی داد و جفا کرد
هر وعده که آنم به جفا داد، وفا کرد
مهر تو بر آیینه دل پرتوی انداخت
ماننده ماه نوم انگشت نما کرد
هر جور که دیدم ز جهان، جمله جفا بود
این بود جفایش که مرا از تو جدا کرد
مسکین سر زلفت که صبا رفت و کشیدش
بر بویش اگر مست نگشت از چه رها کرد؟
بر زلف تو تا این دل یکتا بنهادم
بار دل من زلف تو را پشت دوتا کرد
هرچند که چشم تو خدنگ مژه آراست
زد بر هدف سینه، بر آنم که خطا کرد
شد باد صبا بر دل من سرد از آن روز
کو رفت و حدیث سر زلفت همه جا کرد
سلمان اگر از عشق بنالد، مکنش عیب!
با او غم عشق تو چه گویم که چها کرد؟
بلبل مکن از گل گله بسیار، که آورد
صد برگ برای تو و کارت به نوا کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از وفای یار و جفای او سخن میگوید. او وعدههای زیادی از یار دریافت کرده که هیچکدام به حقیقت نپیوسته و در عوض یار به او ظلم کرده است. مهر و محبت یار بر دل او اثر گذاشته و او را از دیگران جدا کرده است. شاعر به مشقتهایی که به خاطر عشق این یار متحمل شده اشاره میکند و احساس میکند که حتی زیباییهای یار نیز به او آسیب زده است. در نهایت، او از سر دردی که عشق به یار برایش ایجاد کرده، گلایه میکند و به بلبل که از گل مینالد، توصیه میکند که شکایت نکند چرا که او نیز در برابر عشق خود دچار درد و رنج شده است.
هوش مصنوعی: دوست من وعدههای زیادی به وفا داد، اما در عمل به من جفا کرد. هر وعدهای که در آن جفا کرد، در واقع به نوعی وفا بود.
هوش مصنوعی: عشق و محبت تو همچون نوری بر دل من تابید و به آن زیبایی خاصی بخشید، مانند ماه نو که در آسمان به روشنی خود جلب توجه میکند.
هوش مصنوعی: هر طوری که به دنیا نگاه کردم، تنها بدی و آسیب دیدم و بزرگترین آسیبی که دیدم این بود که مرا از تو دور کرد.
هوش مصنوعی: بیچاره موهای تو که نسیم آنها را برداشت و با خود بویشان را برد. اگر او مست و شاداب نشد، پس چرا از این زیبایی خود رهایی جست؟
هوش مصنوعی: من دل تنها و بیهمم را بر زلف تو نهادم و حالا بار سنگین دلم بر زلف تو سنگینی میکند.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه مژههای تو مانند تیر زیبایی را به سمت دل من پرتاب کردند، اما من معتقدم که آن تیر به اشتباه اصابت کرده است.
هوش مصنوعی: از زمانی که آن محبوب از کنارم رفت، بادی خنک بر دل من وزید، و یاد صحبتهایش درباره موهایش همه جا را پر کرده است.
هوش مصنوعی: اگر سلمان از عشق شکایت کند، او را سرزنش نکن! من با او درباره غم عشق تو چه بگویم و چه بگویم که او چه مصیبتهایی را تحمل کرده است؟
هوش مصنوعی: بلبل، زیاد در مورد گل شکایت نکن، زیرا او صدها برگ برای تو آورده و کارت را زیبا کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میزان فلک قسم شب و روز جدا کرد
از روز نوا بستد و شب را به نوا کرد
بر سخت به انصاف همین را و همان را
چون هر دو به تقویم رسیدند رها کرد
نی بی سبب آمد به میان اندر میزان
[...]
تا باز فلک طبع هوا را چو هوا کرد
بلبل به سر گلبن و بر شاخ ندا کرد
بی برگ نوایی نزد از طبع به یک شاخ
چون برگ پدید آمد پس رای نوا کرد
شاخی که ز سردی و ز خشکی شده بد پیر
[...]
تا غمزه خون ریز تو قصد دل ما کرد
بیچاره دلم را هدف تیر بلا کرد
در خواب نبیند رخ آرام دگر بار
هر دل که طمع در طلب وصل شما کرد
چون نیست دلم را ز غمت روی رهایی
[...]
ما را از تو چشم بد ایام جدا کرد
چشم بد ایام چه گویم چها کرد؟
با چشم و دل سوختگان روز فراقت
آن کرد که با روشنی شمع صبا کرد
ما یار ندیدیم که با یار بسر برد
[...]
بیمار ترا کس نتوانست دوا کرد
هم درد تو خوشتر که علاج دل ما کرد
عشاق قلندر صفت از عشق نمیرند
آنکس که بمیرد همه گویند خطا کرد
با پیر من از عشق بکی گفت بپرهیز
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.